خلاصه داستان قسمت ۶ سریال بازنده + لینک دانلود سریال بازنده قسمت ششم
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد بطور اختصاصی خلاصه داستان قسمت ۶ سریال بازنده را که در روز ۴ آبان منتشر شده است را می خوانید.
ششمین قسمت سریال بازنده به کارگردانی امین حسین پور در روز جمعه ۴ آبان ساعت ۸ صبح منتشر شد، سریال بازنده در ژانر درام، معمایی در سال ۱۴۰۳ از شبکه خانگی و پلتفرم فیلمیو منتشر شده است، این سریال با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی محمدی، پیمان قاسم خانی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی و ستاره قهرمانی و ... می باشد. در این مطلب خلاصه داستان قسمت ششم سریال بازنده را خواهیم خواند.
خلاصه قسمت ۶ سریال بازنده
این قسمت با معرفی منصور پدرخوانده ارغوان شروع میشه:
اسمم منصور رفیعیه. ۲۸ سال پیش مهمترین تصمیم زندگیم رو گرفتم. تصمیمی که بعد از سال ها تحقیر شدن بهش رسیدم و این تازه شروع راهی بود که انتخابش کردم. راهی که به این راحتی ها قرار نبود طی بشه و بابتش باید تاوان سختی میدادم. یه شب ونوس اسلحه و کلید خونه شون رو میده و میگه فردا شب که من با دوستم بیرونم اون موقع انجام بدم. فردا شب منصور میره تو خونه و بدون اینکه ارغوان ببینه میره توی اتاق ونوس و سعید و یه تیر میزنه توی سر سعید و اسلحه رو میده دستش تا صحنه قتل خودکشی به نظر برسه، چند روز بعد از انجام کار با ونوس قرار میذاره میره توی ماشین ونوس. ونوس میگه واسه ی کارت چه قدر پول میخوای و منصور میگه ونوس میدونی که هر چی رو که داری از من داری همین الان میتونم زندگیت رو ببرم هوا به قولی که دادی عمل کن من هیچی برای از دست دادن ندارم و بعد از ماشین پیاده میشه و میره. ونوس شناسنامه ی ارغوان رو بزرگ کرد که بتونه قبل از رسیدن ارغوان به سن قانونی ملک و املاکی که به نام اون بود رو به نام خودش بزنه. چیزی که ارغوان نمیدونه اینه که بیشتر این پول ها برای خودش بوده.
منصور زنگ میزنه به حامد و میگه یه اتفاقی افتاده که فکر کنم باید بیاید خونه ی دخترم.
۱۴ ساعت قبل
پارسا به حامد میگه طرف میخواسته بره شیر بگیره حامد میگه آره ولی واسه گربش پارسا میگه تو اونجا نبودی که ببینی چی شده. حامد میگه من اگه جای تو بودم قبلش فکر میکردم. طرف هیچ ردی از خودش نزاشته بعد میاد با خط خودش زنگ بزنه به زنش. چرا تو فکر نمیکنی؟
حامد میاد پیش بهروز و ازش عذر خواهی میکنه و بهروز میگه میشه بپرسم دلیل این کارتون چیه؟ حامد میگه بله حتما، قبلش باید چند تا سوال جواب بدید. بهروز میگه من همسرم مریضه. تو خونه تنهاست باید پیشش باشم. وقتم رو گرفتین. حامد میگه خیلی مزاحمتون نمیشم من پرونده ی دخترتون رو خوندم. از صمیم قلبم درکتون میکنم. بهروز میگه چیز جدیدی دستگیرتون شده؟ حامد میگه نه، میتونم بپرسم ۴ شب پیش بین ساعت ۱۲ تا ۲ شب کجا بودید؟ بهروز میگه چطور؟ حامد میگه ۴ شب پیش بچه ی ارغوان امینی گم شده، بهروز میگه این چه ارتباطی به من داره!؟ حامد میگه میتونه داشته باشه میتونه نداشته باشه. ولی به پرونده مربوطه. بهروز میگه فکر میکنی نمیدونم اینجا چه خبره؟ شما چی فکر میکنی ؟ حامد میگه خب بگو چه خبره. بهروز میگه شما باید بگی چه خبره. حامد میگه منم که سوال میکنم و بهروز پا میشه و پارسا میگه ما بهت گفتیم که بلند بشی؟ بشین. بهروز میگه شما ها منو کشوندین اینجا بهم تهمت بزنین؟ بهروز میگه خونه بودم. حامد میگه شاهد هم داری؟ بهروز میگه من نیازی به شاهد ندارم شماها دارید. پارسا میگه مگه شهر هرته که سرت رو میندازی میری؟ حامد عذر خواهی میکنه و میگه شما میتونید برید. پارسا میگه الان واسه چی گذاشتی بره؟ حامد میگه اون میدونه ما مدرک نداریم برای همین گردن نمیگیره.
منصور و ونوس تو ماشینن، منصور میگه چرا باید این قدر پول بدیم؟ ونوس میگه من میخوام بدم تو چرا ناراحتی؟ منصور میگه به چه قیمتی! ونوس میگه به قیمت جون نوه ام این چه حرفیه میزنی منصور میگه اونو که میفهمم اگه کلکی توی کار باشه چی؟ ونوس میگه مگه چاره ای دیگه هم داریم؟ ونوس از تو صندوق خونه اش کلی دلار برمیداره داخل ساک میذاره.
کسی که جانا پیش اونه یه لوکیشن فرستاده و گفته ساعت 3 اونجا باش. منصور پول هارو میده به کاوه و میره. کاوه هم تنها میره سر قرار.
پارسا و حامد میرن به محلی که یه ون نقره ای آتیش گرفته و یه کارتن خواب تا وقتی که زنگ بزنه به آتش نشانی ماشین منفجر شده. حامد میگه خود ون که دنبالش هستیم. پلیس چهره نگاری راننده ون رو درمیاره می بینه بهروز صابری هست.
منصور زنگ میزنه به کاوه و می پرسه که اومده؟ کاوه میگه نه هنوز. آدمربا به کاوه پیام میده که بیاد توی سوله. کاوه میره توی سوله و صدای گریه ی جانا میاد. کاوه میره جلوتر و صدای گریه از توی بشکه میاد کاوه میره سر بشکه پتو رو کنار میزنه میبینه عروسکه و صدای گریه صدای ضبط شده است. صدا رو قطع میکنه و یکی از پشت با چوب میزنه توی سر کاوه.
پارسا و چند نفر دیگه میرن در خونه ی بهروز و میبرنش اداره.
حامد میگه دیشب تا صبح کجا بودی؟ من اونقدر مدرک دارم که میدونم تو به این موضوع وصلی. بهتره خودت حرف بزنی من صبرم زیاده، دستمم هرزه حرمت موی سفیدت رو نگه دار. بهروز میگه من اون بچه رو دزدیدم کشتمش و دیشب توی باغچه ی خونه چالش کردم بعد می خنده و میگه مگه مدرک نداری؟ مدرکت میگه من دیشب کجا بودم. مدرکت همون دوربین های بیمارستانه که من تا صبح پیش زنم بودم. حامد میگه تا حرفات ثابت بشه باید اینجا بمونی. بهروز میره و حامد میاد تو و میگه این یه ریگی به کفشش داره وگرنه چرا باید یه کارتن خواب اینو بگه. حامد میگه کارتن خوابه رو به حرف بیار.
منصور مدام به کاوه زنگ میزنه اما آنتن نمیده، ردیاب گوشیش رو چک می کنن میبینن کاوه هنوز اونجاست. منصور میگه معلوم نیست داره چه علمی میکنه باید به پلیس زنگ بزنیم ونوس قبول میکنه اما ارغوان مخالفه، با این حال مجبور نیشن به پلیس اطلاع بدن.
پلیس از کارتن خوابه اعتراف میگیره، میگه یکی که چهره اش رو پوشونده بوده بهش پول داده تا مشخصات بهروز صابری رو بده چرا باید مارو با بهروز صابری بازی بده.
منصور به کیانی زنگ میزنه اطلاعات جدید و موقعیتی که کاوه توش هست رو اطلاع میده.
کاوه بهوش میاد بلند میشه اما حالش اصلا خوب نیست، میاد پیش ماشین و می بینه طرف همه پولها رو برداشته برده، پلیس میرسه و کاوه میگه پولها رو برده، پلیس هم فقط رد یه لاستیک رو پیدا می کنه و هیچ رد و نشونه ای دیگه پیدا نمی کنه. کیانی گوشی رو که طرف به منزل کاوه فرستاده چک می کنه. کاوه رو میبرن اتاق بازجویی اداره تا مشخص بشه که خودش تو قضیه دست داشته یا نه. کاوه میگه تهدید شده بودن بخاطر همین به پلیس اطلاع ندادیم. کیانی میگه آدم ربا که پول رو گرفته پس چرا بچه رو پس نمیده؟ مگه اینکه یه اتفاقی برای بچه افتاده یا اینکه پول بیشتری می خواسته. کیانی از شرایط شرکت کاوه می پرسه و کاوه دلیل سؤالش رو می خواد اما کیانی میگه شرایط بد باعث میشه آدم به هر کاری دست بزنه، بعد خیلی سریع میپرسه بچه کجاست؟ کاوه میگه میدونی فرق بین من و تو چیه؟ اینکه تو برای اینکه زندگیت رو عوض کنی میتونی روی بچه ات قمار کنی ولی من نه، کیانی دوربین و ضبط رو خاموش میکنه و میره پیش کاوه و دستش رو میذاره روی زخم سرش و فشار میده و میگه یه بار دیگه اگه اسم بچه ام رو بیاری داغونت می کنم که پارسا وارد اتاق بازجویی میشه و کیانی رو آروم میکنه و میبره بیرون.
منصور و ونوس میرسن و از کیانی می پرسن که ردی از آدم ربا پیدا کردن یانه؟ کیانی میگه نباید بدون هماهنگی پلیس کاری انجام میدادن الانم بهتره هیچ کاری نکنند.
آدم ربا ساک پول ها رو میاره خونه اش خوشحاله اما دوربین چهره اش رو نشون نمیده...
نظر شما