خلاصه داستان قسمت ۴ سریال بازنده + لینک دانلود سریال بازنده قسمت چهارم
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد بطور اختصاصی خلاصه داستان قسمت ۴ سریال بازنده را که در روز ۲۰ مهر منتشر شده است را می خوانید.
چهارمین قسمت سریال بازنده به کارگردانی امین حسین پور در روز جمعه ۲۰ مهر ساعت ۸ صبح منتشر شد، سریال بازنده در ژانر درام، معمایی در سال ۱۴۰۳ از شبکه خانگی و پلتفرم فیلمیو منتشر شده است، این سریال با بازی علیرضا کمالی، سارا بهرامی، صابر ابر، صدف اسپهبدی، رویا جاویدنیا، محمد علی محمدی، پیمان قاسم خانی، امیر غفارمنش، مهدی رکنی، علی مردانه، الهه اذکاری، ترنم کرمانیان، امیرحسین رضازاده، سپیده مولوی و ستاره قهرمانی و ... می باشد. در این مطلب خلاصه داستان قسمت چهارم سریال بازنده را خواهیم خواند.
خلاصه قسمت ۴ سریال بازنده
این قسمت با معرفی ونوس مادر ارغوان آغاز میشه:
اسمم ونوس افتخاریه دقیقا ۳۶ سال پیش به اسرار خانوادم با سعید ازدواج کردم. ازدواجی که توش عشق نبود، اما هر روز که گذشت بیش تر برای من به تنفر تبدیل شد، تنفری کن به راحتی از کنترل خارج شد، دقیقا مثل تنفر من به سعید میگن تنفر مثل توموره اگه همون اندازه بمونه بی ضرره اما اگه رشد کنه کشندست پس من باید کاری نی کردم که مدتها توی ذهنم بود رو انجام میدادم، کشتن سعید و رسیدن به تمام دارایی هاش، دارایی که میتونه از دید پلیس یه انگیزه برای قتل باشه برای همین باید یه نفر زمانیکه من خونه نبودم انجامش میداد تا پلیس شک نکنه یکی مثل اون که تو نقطه ای باهم اشتراک داشتیم و اون هم تنفر از سعید بود. تنفری که ۲۸ سال میش باید بهش پایان می دادم، درست تو شبی که ونوس خونه نبود نقشه قتل عملی شد طوریکه به نظر خودکشی می اومد، من تمام سهم خودم رو برداشتم و تا زمان بزرگ شدن ارغوان هم سهمش پیش من بود که راضی کردن اون کاری نداشت، اینطوری شد که به تمام خواسته هام رسیدم.
منصور و ونوس میرن خونه ارغوان در رو باز میکنه. ونوس میگه چیزی شده؟ ارغوان میگه بیاید تو بهتون میگم. ارغوان به کاوه هی زنگ میزنه ولی گوشیش خاموشه. ونوس میگه چی می خواستی بگی که پشت تلفن نگفتی؟
ارغوان میگه من فکر کردم به آدمرباها پیشنهاد پول بدیم. ونوس میگه چه فکر خوبی هر چقدر هم لازم داشتید به من بگو، به منصور میگه این مطلب رو رسانه ای کن، منصور میگه نمی خوای به کیانی بگی که ونوس جواب منفی میده.
کاوه میاد خونه، ارغوان می پرسه که چیشده. کاوه میگه جنازه ی یه بچه دیگه رو پیدا کردن منو صدا کردن واسه تشخیص هویت، خیلی کوچیک بود.
حامد میره پیش دکترِارغوان و میگه میخوام در مورد یکی از بیماراتون حرف بزنم، دکتر میگه اتفاقی افتاده دو روز پیش هم پدرشون تماس گرفتن، حامد میپرسه پدرش برای چی زنگ زده به شما که دکتر میگه متاسفانه نتونستم جوابشون رو بدم، حامد درباره ارغوان و زمان بیماری اش میپرسه و دکتر میگه ارغوان دچار بیماری اختلال هویت گسستگیه و در مورد بیماری توضیح میده که شخص مبتلا دو یا چند شخصیت داره که ارغوان دو شخصیت بیشتر نداره و البته موقع انتقال ضربه روحی سختی می خوره. ارغوان تو ده سالگی دچارش میشه و الانم بعد از زایمان دوباره دچارش شده. شخصیت دوم ارغوان برخلاف اولش بسیار پرخاشگر و عصبی بود و گاهی هم به خودش آسیب میزد. زمان مرگ همکلاسیش هم اومد پیشم اما هر چی فکر کرد یادش نیفتاد تو اون لحظه چه اتفاقی افتاده بوده.
ونوس به خبرنگار اطلاع میده و کاوه در مورد گمشدن جانا حرف میزنه که سه روز گذشته و هنوز آدمرباها با ما تماس نمیگیرن. منصور به ونوس میگه پلیس رفته پیش دکتر فرخی اونم همه چیز رو گذاشته تو دستش، ونوس عصبانی میشه میگه یه کار رو نمیتونی درست انجام بدی، منصور میگه چیکار کنم جواب تلفن نمیده، پلیس زنگ زده گفته میخواد منو ببینه ونوس هم میگه زنگ بزن وکیل نمیخوام ارغوان با گم شدن بچه اش تو دردسر بیفته.
پارسا به حامد میگه اینها رفتن مصاحبه کردن تو اینستا پر شده، حامد و پارسا میرن دفتر منصور. منصور با حامد حرف میزنه، پارسا میگه چرا به ما چیزی در مورد مصاحبه نگفتی منصور میگه من چند بار زنگ زدم خودتون جواب ندادید. حامد درمورد حرفایی که با دکتر ارغوان زده رو میگه که شما برای محافظت از دخترتون به خواست همسرتون هر کاری می کنید، چرا به دکتر زنگ زدید؟ باید به ما میگفتید دوباره بهتون هشدار نمیدم برای اینکه منو از پرونده بردارید باید با مقامات بالاتر تماس بگیرید که اونم البته در توان شما نیست جهت اطلاع.
حسام زنگ میزنه به حامد و میگه توی دوربین مداربسته یه چیزی پیدا کردم که مارو به نتیجه میرسونه ، حامد میگه الان میام اداره. میرن اداره فیلم رو که میبینند میگه دستور بازداشتش رو بدید.
پلیس میره جلوی در خونه آفرین، اونم قایم میشه در رو باز نمیکنه و پلیس فکر میکنه از پنجره فرار کرده و می بینن کسی تو خونه نیست میگن معلوم بود داره دروغ میگه ببینید مادرش کدوم بیمارستان بود. حامد مشکوک میشه یه کمد رو باز میکنه می بینه اونجا مخفیگاه داره و آفرین توش مخفی شده.
آوا میاد در خونه ی ارغوان و میگه به خدا اگه کاوه بهم نگفته بود بهت نمیگفتم. ارغوان میگه چه پیشنهادی؟ که یهو کاوه میرسه و میره داخل خونه. ارعوان به آوا میگه کاش همون روز اول که اومدی دم خونم در رو واست وا نمیکردم.
آفرین رو میبرن اتاق بازجویی، مامورها هم خونه کاوه رو تحت نظر دارن.
کاوه به ارغوان میگه من نمیدونستم که همچین اتفاقی میفته چرا تمومش نمیکنی؟ ارغوان میگه تو چرا تموم نمیکنی؟ من دیروز همه حرفهای تو با کیانی رو شنیدم، چیزی بین شماست ( کاوه و آوا)؟ کاوه قسم میخوره و میگه معلومه که هیچی بین ما نیست اصلا شاید من یک کارهایی کردم اون چرا باید به پلیس بگه.
پلیس منزل آفرین رو میگرده داخل ساکش ۵۰ میلیون پول پیدا میکنه. حامد به اتاق بازجویی میره و از آفرین جزئیات اون شب رو می پرسه و بهش میگه کمکت می کنم تا راحتتر حرف بزنی بعد فیلم اون شب رو بهش نشون میده که مسیر یکساعته تا خونه دوستش رو دو ساعته رفته و قبل از خونه دوستش رفته به یه شهرک با کیف پر از پول برگشته چرا؟
کاوه از ارغوان درباره بیماری اش و اینکه چرا یادش نمیاد اون شب چی شده می پرسه ، ارغوان توضیح میده که بیماری اش هیچ ربطی به افسردگی نداره و بخاطر همین یادم نمیاد تو مهمونی چیکار کردم، بعد درباره دوستش و مرگ اون تعریف میکنه که چیزی یادش نمیاد و اثر انگشتش رو لباسش مونده بود اما نتونستن چیزی ثابت کنند تا یکی از همکلاسیاش قرار بوده تو دادگاه شهادت بده اما ونوس با پولی که به مادر همکلاسیش داده جریان رو حل کرده و چند سال تحت درمان میشه و همه چیز تموم میشه اما دوباره الان شروع شده.
ارغوان میگه درسته من یادم نمیاد اون شب چی شده اما من بلایی سر بچه ام نمیارم ، من وقتی تو رو دیدم تازه معنی خوشبختی رو فهمیدم من دوست داشتنم به تو رو هیچ وقت بهت دروغ نگفتم و هیچی این حسم رو کم نمیکنه پس هی وقت بهم خیانت نکن. کاوه میگه معلومه که اینکار رو نمی کنم اصلا نمیدونم اون چرا این چرت و پرتها رو به پلیس گفته.
آفرین به حامد توضیح میده که یه نفر اون شب بهم زنگ زد و گفت یه پیشنهاد دارم برات که از قبول کردنش هیچ وقت پشیمون نمیشم و ازم خواست که اون شب نرم خونه ارغوان خانم من نمی خواستم به جانا آسیب برسونه، من قبول نکردم اما دقیقا وقتی رسیدم جلوی در ساختمون دوباره بهم زنگ زد که به پولش فکر کن به مادرت که با این ۵۰ میلیون میتونی بهش کمک کنی، اون طوری صحبت می کرد که انگار منو می بینه من وقتی قبول کردم ازم خواست که رفتنم رو کنسل کنم اونموقع بهم آدرس میده برم پول رو بگیرم. حامد میپرسه که اون از کجا می خواست بفهمه که رفتنت رو کنسل کردی؟ آفرین میگه نمیدونم وقتی کارم تموم شد خودش زنگ زد آدرس جای پول توی اون شهرک رو بهم داد.
پارسا استعلام تماس های آفرین رو چک میکنه و میگه سه بار با سیمکارت بدون سند تماس گرفته شده که ردش رو نمیشه زد. تو فیلمهای شهرک هم هیچی مشخص نیست. حامد میگه هر کی بوده شماره این دختر رو داشته. بعد از پارسا می خواد هزینه ترخیص مادر آفرین رو از بیمارستان بپرسه بهش بگه.
آوا میره از صندوق کوچیک پستی که تو لابی ساختمون برای واحد خودش بود دوربینی که گذاشته بود رو برمیداره داخلش چند تا فیلم ضبط شده بود که نشون میداد چه ساعتی و کی وارد ساختمون شده بعد با یه نفر تماس میگیره و میگه خیالت راحت دوربین همه چیز رو ضبط کرده...
دانلود قسمت چهارم سریال بازنده
لینک دانلود سریال بازنده قسمت چهارم
نظر شما