خلاصه داستان قسمت ۴۷ و ۴۸ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۷ و ۴۸ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۷ و ۴۸ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعههای تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلمنامه درام بهره میبرد. فیلمنامهای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.
بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنیصوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).
برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان قسمت ۴۷ و ۴۸ سریال ترکی وحشی
رویا از خواب بیدار میشه و به یامان میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ واسه چی اومدی؟ یامان میگه چون اینجا اتاق منه رویا میخواد بره که یامان جلوشو میگیره و بهش ابراز علاقه میکنه و میگه که من بدون تو نمیتونم هرجا میرم هر چقدر دور میشم باز برمیگردم سمت خودت سپس همدیگر را میبوسند. آسی به آلاز زنگ میزنه و با همدیگه قرار میزار. شبنم به خانه نسلیهان میره و وانمود میکنه که خیلی ترسیده و حالش بده او تعارف میکنه تا بیاد داخل و ازش میپرسه چی شده؟ او به دروغ میگه متین آزاد شده و یک راست اومده خونه من و میخواست منو بکشه او و آلاز شبنم را آروم میکنند که نسلیهان به یامان زنگ میزنه و میپرسه که رویا میدونی کجاست یا نه؟ همون موقع رویا وقتی میفهمه که مادرش حالش بده و سرش زخمی شده رویا جواب میده و میگه من اینجام چی شده؟ سپس با همدیگه سریعاً به طرف خانه راهی میشن.
آلاز از خونه بیرون میزنه و به طرف محل قرار با آسی میره. دکتر گوون با جسور رفتن به خونشون که وضع خونه رو ببینه چه جوریه او با دیدن اونجا میگه اول از همه یه تخت احتیاج داره امید که وقتی مرخص میشه روی اون استراحت کنه رو کاناپه نمیشه همون موقع به دوستش زنگ میزنه و یه تخت بیمار کرایه میکنه تا به اونجا بیارن سپس به چسبور میگه جعبه ابزار بیار تا قبل از اومدن امید به اینجا یه سر و سامونی بدیم به این خونه. رویا و یامان وقتی به خانه میرسند رویا مادرشو در آغوش میگیره و ازش معذرت میخواد که او را تنها گذاشت سرهان به خانه میاد که نسلیهان سعی میکنه باهاش حرف بزنه اما او باهاش حرف نمیزنه و حتی نگاهش هم نمیکنه و خودشو ناراحت نشون میده. آسی کنار دریا نشسته و وقتی آلاز پیشش میره صداش میزنه و اون میره داخل ماشین میشینه. آسی بهش میگه ما باید قبول کنیم که شکست خوردیم نمیتونیم کسیو به زور کاری کنیم که ما رو دوست داشته باشه یامان و رویا نمیتونن از همدیگه جدا باشند آلاز عصبانی میشه و ازش میخواد که ساکت بشه و ادامه نده آنها با هم بحثشون میشه که آلاز ناخواسته دستش میخوره به صورت آسی که او بهش میگه اگه از قصد بود همین جا تیکه پارت میکردم و از ماشین پیاده میشه و میگه گورتو گم کن.
شب موقع خواب سرهان میره تو اتاق که به نسلیهان یه پوشه میده نسلیهان میگه این چیه؟ او میگه بخون میفهمی اگه امضاء کنی تو یه جلسه همه چیز تموم میشه نسلیهان با تعجب بهش میگه میخوای طلاقم بدی؟ سرهان میگه توقع دیگه ای داری؟ سپس بالشت و پتوشو برمیداره و از اتاق بیرون میره. شبنم با دیدن سرهان که با بالشت و پتو داره از اتاق بیرون میره، پیش نسلیهان میره و میگه ماجرا چیه؟ او پرونده رو بهش نشون میده و میگه میخواد طلاق بگیره شبنم میگه چرا؟ نسلیهان میگه ماجرای علیو بهش گفتم شبنم سعی میکنه آرومش کنه و از اونجا بیرون میره. او که خیلی خوشحال شده میره سمت اتاق سرهان و باهاش حرف میزنه که سرهان ازش میخواد بره بیرون چرا اومدی اینجا؟ تو عقل نداری؟ شبنم بهش میگه تو میخوای چیکار کنی؟ سرهان میگه دارم بهش نشون میدم که اگه من نباشم زندگیش چی میشه! همه چیشو از دست میده. یامان رفته خونه شبنم به گفته خودش تا داروشو از اتاق خواب برداره بیاره، متین که اونجاست پنهان شده اما یامان متوجه میشه و یقه شو میگیره و ازش میخواد از رویا و مادرش فاصله بگیره متین میگه میتونی خوب از دخترم محافظت کنی؟
پس بیارش پیش من میخوام همه چیزو بهش بگم اگه کار اشتباهی کردم خودت کارمو تموم کن یامان میگه چجوری اعتماد کنم؟ او میگه فقط میخوام واقعیتو بهش بگم. یامان میره پیش رویا و از خواب بیدارش میکنه و میگه باید بریم یه جایی رویا میگه کجا؟ او میگه رسیدیم میفهمی وقتی میرن رویا با متین روبرو میشه که او اول ازش تعریف میکنه به خاطر زیباییش و میگه یه روزم بدون فکر کردن بهت نخوابیدم آلاز اونارو از دور میبینه و میره سریعا به همه نگهبان ها میگه راه بیوفتین اون مرتیکه اونجاست متین وقتی میبینه همه فهمیدن به رویا میگه به دروغ های مادرت گوش نکن بهش اعتماد نکن خودم پیدات میکنم میام همه چیزو بهت میگم. بعد از فرار کردن متین، سرهان و شبنم اونارو سرزنش میکنن که چرا همچین کاری کردن و میگن که اون مرد خطرناکیه! دیگه همچین کاری نکنین! فردای آن روز دکتر گوون روی قولش مونده و مسابقه ی فوتبالی ترتیب میدن تا با امید بازی کنن و ضربه های پنالتیو امید میزنه و همه حسابی خوشحالن و بازی میکنن. در آخر تیم یامان میبره و یامان به امید میگه مامانم گفت تا خوب شدن کاملا خونه ما بیای بمونی اما جسور میگه خونه خودمون آماده شده خیلیم خوبه تختم داره محتاج کسی نیستیم لازم باشه هرروز کولش میکنم تا فیزیوتراپی گوون میگه حق با یامانه اونجا دکتر هست بهتر بهش رسیدگی میشه ولی باید ببینیم خود امید چی میخواد!....
نظر شما