خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال غریبه از شبکه ۳ سیما

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال غریبه را برای طرفداران و دنبال کنندگان این سریال مهیج قرار داده ایم.

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال غریبه از شبکه ۳ سیما
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال غریبه را برای طرفداران و دنبال کنندگان این سریال مهیج قرار داده ایم. سریال غریبه به کارگردانی سروش محمدزاده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ از شبکه ۳ سیما پخش خود را آغاز کرده است. این سریال دارای ۳۶ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای بوده و هر شب ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه پخش می‌شود. آقای سروش محمدزاده در کارنامه خود سریال‌هایی همچون همبازی و نوار زرد ۲ و سوران را دارد و در شبکه نمایش خانگی سریال سیاوش کارگردانی کرده است که با سریال غریبه در سال ۱۴۰۳ تجربه جدیدی را به دست آورده است.

خلاصه داستان قسمت ۲۹ سریال غریبه

امیرعلی با ارغوان میرن بیرون و او ازش میپرسه منو چرا اینجا آوردی؟ امیرعلی میگه امروز رفتم شرکت پیش سینا تا باهاش حرف بزنم دیدم اون زنه بابایی اونجاست با فامیلی شاهمیری ارغوان میگه اونجا چیکار میکرد؟ امیرعلی میگه نمیدونم پاک گیج شدم این همه اتفاق تو مدت زمان کم خیلی عجیبه که داره میوفته سپس بعد از رسوندن ارغوان خونه به شرکتش میره که بعد از چند دقیقه سینا اونجا میاد که امیرعلی جا میخوره و میگه اینجا چیکار میکنی؟ چجوری اومدی اینجا؟ سینا میگه اومدم کمی حرف بزنیم امیرعلی میگه من دیگه به شما هیچ اعتمادی ندارم و نمیخوام باهات حرف بزنم! الانم برین چون فردا عروسیمه.

سینا میگه اومدم این سوء تفاهمارو حل کنم سپس از خانواده اش میگه که مادرم وقتی منو به دنیا آورد فوت کرد یه سال بعدشم پدرم فوت کرد شاهمیری همکار و شریک و دوست پدرم بود که با زنش منو به فرزندی قبول میکنن تا ۱۵، ۱۶ سالگیم وقتی فهمیدم از خونه زدم بیرون تا زمانیکه بهم خبر دادن شاهمیری هم فوت کرده و برگشتم تو همین فواصل بهم یه پرونده ملی دادن که متعلق به دکتر امیرعلی سماواتیان بود حالا هم که فهمیدم اون زن خان بابائی همون ناهید زن دوم شاهمیری بوده بارها رفتم گفتم این پرونده رو ازم بگیرین بدین به یکی دیگه زندگی خصوصی و کاریم قاطی شده ولی قبول نکردن و گفتن ما بهت اعتماد داریم. بعد از تعریف کردن اینا میخواد بره که امیرعلی بهش میگه خانواده ات میدونن این قضیه رو؟ سینا میگه نه و میره. زویا به خانه برگشته که سینا میره پیشش  و بهش میگه چخبر؟ خوش گذشت؟ خوب بود؟

او تأیید میکنه و میگه یه قرارداد خوبم بستم با یه شرکت خوب اروپایی و قراردادو بهش نشون میده سینا میگه خوب کار چیه؟ او بهش میگه که در ازای دادن این سنگ های قیمتی پول میگیریم و روند کارو بهش میکه سینا میگه میدونی به این کار چی میگن؟ یعنی پولشویی زویا جا میخوره و میگه چی؟ شرکتشون معتبره! سینا میگه میدونی پلیس بفهمه چه بلایی سرمون میاد؟ سپس با کلافگی میگه اینارو میری پس میدی و کنسل میکنی قراردادو و از اونجا میره زویا حسابی شوکه شده. فردای آن روز زنی به داروخانه میره و میگه با خود خانم کار دارم وقتی میره پیش پروانه بهش نسخه هایی میده و درباره کارهایی باهاش حرف میزنه پروانه میگه من اصلا نمیدونستم اینارو او میگه بایدم نمیدونستی قبلا مژگان اینارو انجام میداد حالا تو جاسو گرفتی.

مژگان مرخص شده و به اداره بردنش که سینا بهش میگه من ازتون معذرت میخوام سهل انگاری تیمم باعث شد شما آسیب ببینین مژگان میگه که تلما زنده ست سینا میگه چرا همچین کاری کرده؟ او میگه نمیدونم چیز خاصی بهم نگفته بود فقط گفت یه مشکلی پیش اومده که اگه اینکارو نکنم تمام خانواده مو میکشن چیزهایی برملا شدن که نباید میفهمیدم همین! اون موقع هم خانم خان باباییو نمیشناختم اصلا هنوز باهاش آشنا نشده بودم. زویا میخواد بره بیرون که سینا جلوشو میگیره و میگه کجا؟ او میگه کار دارم بعد میرم شرکت سینا میگه پس منم باهات میام زویا میگه نه من کارم طول میکشه تو برو من خودم میام سینا میگه مهم نیست منتظر میمونم شاید جا پارکم نباشه تو ماشین میشینم زویا میگه ای بابا یه اشتباه کردما میخوای تا آخر عمرم کنترلم کنی؟

سینا میگه من دیگه حوصله یه خراب کاری دیگه ندارم! زویا با کلافگی میگه اصلا جایی نمیرم میمونم خونه امروز. شب مرگان سینا و چندتا مأمور را میبره سمت خونه تلما. تلما وقتی مژگانو میبینه اول خوشحال میشه و میگه کجا بودی تو دلم هزار راه رفت خداروشکر که حالت خوبه. مژگان بهش میگه معذرت میخوام تلما  او میپرسه واسه چی؟ مرگان میگه من مجبور شدم، پلیسا دم درن تلما جا میخوره و به داخل میره تا آماده بشه بره بیرون. سینا از تلما بازجویی میکنه و میگه که شما برای موصاد کار میکنین و از اول با نقشه اومدین جلو درسته؟ تلما تعریف میکنه که اینجوری نبود آشناییم و ازدواجم با امیرعلی طبق خواسته اونا نبود بعدا اونا سر و کله شون پیدا شد وگرنه کدوم زنی به خاطر نقشه بچه دار میشه و از بچه اش جدا میشه! او همه چیزو برای سینا میگه....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما + عکس

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه