گفتگوی «صفحه اقتصاد» با هوشیار فقیهی؛ معاون سابق اتاق اصناف ایران

از اقتصاد تورم زا تا افزایش حقوق و دستمزد کارگران و کارکنان دولت

در گفتگوی اختصاصی «صفحه اقتصاد» با هوشیار فقیهی -  متخصص مدیریت استراتژیک و معاون سابق اقتصادی و برنامه ریزی اتاق اصناف ایران- چالش های ناشی از اقتصاد تورم زا

از اقتصاد تورم زا تا افزایش حقوق و دستمزد کارگران و کارکنان دولت

صفحه اقتصاد - در برنامه پنجساله ششم (1400- 1396) توسعه که اجرای آن برای سال 1402 هم تمدید شده، بر این موضوع تاکید شده که نرخ تورم سالیانه ایران تک رقمی شده و به 7.9 درصد کاهش پیدا کند. در عین حال، سال 1402 به عنوان ((سال مهار تورم، رشد تولید)) نامگذاری شده است. در دو سال 1395 و 1396 نرخ تورم ایران تک رقمی شد و به حد 9 درصد کاهش پیدا کرد، اما با خارج کردن یک جانبه آمریکا توسط ترامپ، از توافق هسته ای و برقراری مجدد تحریم ها علیه ایران، نرخ تورم افزایش پیدا کرد. نرخ تورم رسمی و اعلام شده توسط دولت، از سال 1398 تا به امروز در محدوده بالای 40 درصد باقی مانده است.

در مقابل، قدرت خرید مردم و مخصوصاً افراد با درآمد و حقوق ثابت، در برابر چنین تورمی، کاهش پیدا کرده و به تدریج از بین می رود. این که در شرایط تورم زا، حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان چقدر افزایش پیدا کند، جای بحث دارد و دو دیدگاه کلی در این زمینه وجود دارد.

در گفتگوی اختصاصی « صفحه اقتصاد » با هوشیار فقیهی - متخصص مدیریت استراتژیک و معاون سابق اقتصادی و برنامه ریزی اتاق اصناف ایران - چالش های ناشی از اقتصاد تورم زا و نحوه تعیین حقوق و دستمزد منابع انسانی کشور در چنین شرایطی، به بحث گذاشته شده است.

*****

*در سال های اخیر، تعیین دستمزد کارگران و همچنین کارمندان دولت، همیشه چالش برانگیز بوده و یک عده می گویند افزایش حقوق و دستمزد، باعث افزایش تورم می شود. از طرف دیگر، در کشور ما همواره تاکید بر کنترل تورم بوده و بر اساس برنامه پنجساله ششم توسعه که در همین سال 1402 هم، در حال اجرا هست نرخ تورم باید تک رقمی می شد و به 7.9 درصد کاهش پیدا می کرد.

جنابعالی از این وضعیتی که وجود دارد چه تحلیلی دارید و به نظر شما، باید چه کارهایی انجام داد که رضایتمندی ایجاد شود و حداقل هایی برای کارگران و کارمندان و در مجموع، نیروی کار کشور تامین شود؟

-تحلیلی که بنده از این موضوع دارم به این صورت است که نیروی کار، یکی از منابع اثرگذار در ارتقای بهره وری و تولید ارزش افزوده در کشور است. به بیان دیگر، یکی از منابع حیاتی که وجود دارد نیروی کار بوده و یکی از سرمایه های اقتصاد، همین نیروی کار است. متاسفانه ما به دلیل این که در یک قدم عقب تر، چندان توجهی به حوزه های مختلف اقتصاد، نداشته ایم و در حوزه های مختلف اقتصاد، به صورت علمی و عقلایی، رفتار نکرده ایم، در نتیجه برای یکی از شاخصه های اقتصاد که نیروی کار باشد، رضایت خاطر به وجود نیاورده ایم.

بر این اساس، ما نتوانسته ایم از منافع اقتصادی که می تواند مترتب بر یک اقتصاد پویا و با بهره وری بالا باشد، استفاده کنیم. به همین دلیل، یکی از عوامل و سرمایه های اقتصاد که نیروی انسانی است، صدمه دیده و نتوانسته آن چیزی که می خواهد به دست بیاورد.

علت این که چرا این حالت اتفاق افتاده، این است که ما اصولاً یک اقتصاد رقابت پذیر نداشته ایم و به همین خاطر نتوانسته ایم با اقتصاد جهانی ارتباط برقرار کنیم. همه این موارد، منجر به این مساله شده که کاهش بهره وری در فعالیت های اقتصادی و کسب و کارها داشته باشیم. این وضع، منجر به افزایش قیمت تمام شده محصولات و خدمات در کشور شده و ما نتوانسته ایم در بازارهای جهانی حضور پیدا کنیم.

*یک انتقاد که برخی نسبت به افزایش حقوق و دستمزد کارگران وارد می کنند این است که می گویند افزایش حقوق کارگران باعث بالا رفتن قیمت تمام شده می شود. اگر تورم بالایی در کشور ایجاد شده باشد و میزان حقوق کارگران حداقل به همان اندازه افزایش پیدا نکند، دریافت چنین حقوق و دستمزدی می تواند در نیروی کار انگیزه کافی ایجاد کند؟

-بالاخره یکی از عوامل افزایش قیمت تمام شده، هزینه نیروی کار است. ما در همه سال های گذشته نتوانسته ایم یک وضعیت مبتنی بر رفاه برای جامعه نیروی انسانی کشور که کارگران هم مشمول آن می شوند، به وجود بیاوریم. بر همین اساس، نتوانسته ایم سیاست های مبتنی بر ارتقای بهره وری را اجرایی کنیم و بهره وری مناسبی از نیروی کار داشته باشیم. این وضعیت باعث شده قیمت تمام شده محصولات ایرانی به شدت افزایش پیدا کند. ما بارها دیده ایم که بارها اعلام شده که نیروی کار ما خیلی ارزان است و با توجه به کاهش ارزش پول ملی در چند سال گذشته، همیشه این شعار داده می شود که نیروی کار ایران ارزان است. در این حالت، سوال این است که پس چرا در ادامه، سرمایه گذاران خارجی برای سرمایه گذاری به ایران نمی آیند.

سرمایه گذاران خارجی به ایران نیامده اند، چون بهره وری نیروی کار در حد بالایی نیست. در کشورهای پیشرفته، اگر چه هزینه نیروی کار بالاتر از ایران است ولی چون آن کشورها بهره وری نیروی کار بالاتری دارند، عملاً هزینه های نیروی کار آنها کاهش پیدا می کند. ما این نوع مسائل را در اقتصاد کشورمان داریم و اساساً مسائل اجتماعی دست به دست هم می دهند و بر نیروی کار اثرگذار است.

در مجموع، ما دیدگاه علمی نسبت به اقتصاد نداریم و به جای این که تصمیمات ما، کاملاً اقتصادی و مبتنی بر تولید ارزش افزوده در بنگاه های اقتصادی باشد، بیش تر به حوزه های سیاسی و خاستگاه های جامعه سیاسی خودمان توجه کرده ایم. در نتیجه صنایعی که راه اندازی کرده ایم صنایعی با بهره وری بالا و ارزش افزوده بالا نبوده اند. همه این موارد، عوامل موثر بوده و نیروی کاری که به کار گرفته ایم نیروی کار با مهارت بالا و توانمند برای ارتقای بهره وری نبوده است.

*در همین وضعیت فعلی که نرخ تورم بالای 40 درصد است، در لایحه برنامه پنجساله توسعه هفتم، که توسط دولت تهیه شده و برای تصویب به مجلس تقدیم شده، مشخص است که دولت سعی می کند هزینه های مختلف را کاهش بدهد. برای مثال دولت در لایحه برنامه هفتم توسعه پیشنهاد داده که میانگین حقوق 5 سال آخر کارمندان شاغل، مبنای تعیین حقوق بازنشستگی باشد. البته کمیسیون اجتماعی مجلس بر میانگین حقوق 2 سال پایانی افراد شاغل در تعیین حقوق بازنشستگی تاکید دارد.

از طرفی، برای سال 1401، افزایش حقوق 57 درصدی در مورد حداقل حقوق کارگران تصویب شد و آقای عبدالملکی، وزیر وقت تعاون و کار به دلیل دفاع از آن مقدار افزایش حقوق و دستمزد، برکنار شد یا استعفاء داد. با این که نرخ تورم همچنان بالای 40 درصد است ولی برای سال 1402 حداقل حقوق کارگران فقط 27 درصد افزایش پیدا کرد. حقوق کارکنان دولت هم در سال های 1401 و 1402 در حد 20 درصد افزایش پیدا کرد و به همین دلیل، اعتراضاتی توسط کارکنان دولت شکل گرفت.

در وضعیت فعلی، مشکلات مختلف اقتصادی، تجمیع شده است. در همین حالت فعلی، آیا همان بحث معمای مرغ و تخم مرغ مطرح است و آیا در گام اول باید مثلاً حقوق کارگران و کارمندان حتی به اندازه همان نرخ تورم رسمی که دولت اعلام می کند افزایش پیدا نکند؟

-هر انسانی از جمله کارمندان و کارگران بخش های دولتی و خصوصی باید از حداقل رفاه اجتماعی و امکانات اجتماعی برخوردار شوند. این حق مسلم و طبیعی هر انسان بوده و در این زمینه هیچ شکی وجود ندارد. بنابراین، در این زمینه جای بحث وجود ندارد و ربطی به بحث مرغ و تخم مرغ ندارد. اصل و اصالت حاکمیت و دولت این است که رفاه لازم را برای همه افراد مملکت فراهم کند.

*با این حال، برخی می گویند حقوق و دستمزد کارگران و کارمندان را به اندازه تورم افزایش ندهیم تا تورم کشور کنترل و مهار شود.

-بحث اصلی این است که آیا هزینه های مترتب بر نظام تولید کالایی و خدمات کشور در حوزه اقتصاد، اصلاً توان چنین افزایشی را دارد یا ندارد. آیا کارخانه های ما می توانند با افزایش 57 درصدی حقوق کارگران باز هم به حیات خودشان ادامه بدهند. آیا اصلاً کِشِش بازار وجود دارد که این افزایش حقوق و دستمزد انجام شود ولی همچنان کالای ایرانی خریداری شود.

ما بارها و بارها شنیده ایم که گفته شده کالاهایی از آن طرف دنیا وارد می شود و به همان اندازه قیمت کالای ایرانی و تولید داخلی فروخته می شود. در این حالت، اگر سیاست های کنترلی دولت وجود نداشته باشد قطعاً کالاهای خارجی، بازار ایران را خواهند گرفت.

از اقتصاد تورم زا تا افزایش حقوق و دستمزد کارگران و کارکنان دولت

*وقتی که حداقل حقوق پایه کارگران به اندازه 57 درصد برای سال 1401 افزایش پیدا کرد، کل حقوق و مزایای یک کارگر حداقل بگیر به 6 میلیون تومان رسید. اگر معادل دلاری را در نظر بگیریم آیا 6 میلیون تومان رقم بالایی است و اساساً چگونه کالاهای تولیدی دیگران ارزان تر از کالای ایرانی تولید می شود؟

-به خاطر این که نظام تولید و اقتصاد ما به صورت ساختاری مشکل دارد و از مبانی علمی برای ارتقای بهره وری استفاده نکرده ایم، این وضعیت ایجاد شده. یک نظام تولیدی مریض را به جامعه تحمیل کرده ایم و اصلاً توان این را ندارد که این افزایش حقوق و دستمزد انجام شود. در اینجا اساساً بحث مرغ و تخم مرغ مطرح نیست. اگر کارخانه ای وجود نداشته باشد و اگر تولیدی وجود نداشته باشد، مگر نیروی کار می تواند به فعالیت خود ادامه بدهد. شاید دولت با روش ها و منابع مالی مختلف حقوق کارمندان دولتی را افزایش بدهد ولی شرکت های بخش خصوصی، دسترسی به آن منابع مالی ندارند.

اگر میزان حقوق و دستمزد کارگران بخواهد در بخش خصوصی افزایش پیدا کند، کارفرمایان بخش خصوصی ترجیح می دهند کارگران را اخراج کنند و در نتیجه نیروی کار، بیکار می شود. در این حالت، این کارگران هیچ درآمدی ندارد. پس باید تمام اجزای این سیستم را به صورت همزمان در نظر بگیریم و یک تفکر علمی را به کار بگیریم تا بتوانیم جامعه را پویا کنیم و یک حرکت دینامیک را در جهت بهبود انجام بدهیم.

من فکر می کنم چه در برنامه های پنجساله توسعه و چه در برنامه های کوتاه مدت که دولت های مختلف ایران، تهیه و اجرا کرده اند به دلیل این که از ابزارهای علمی و از عقلانیت، در حوزه های اقتصاد استفاده نکرده اند، مشکلات ما روز به روز حادتر می شود. در صورتی که ما می بینیم خیلی از کالاها در کشورهای دیگر تولید می شود ولی مشکلات ما را ندارند. سوال این است که چرا کشورهای دیگر این مشکلات را ندارند و ما این مشکلات را داریم.

کشورهای دیگر، به صورت علمی از تجربیات و دانش بشری استفاده می کنند و از ابزارهای ارتقای بهره وری استفاده می کنند. به همین خاطر، بنگاه های آنها مثل ساعت و کاملاً میزان و دقیق کارشان را انجام می دهند. به همین دلیل، آنها در بازارهای جهانی هم حضور دارند و اشتغال مولد ایجاد کرده اند.

وقتی که ساختار اقتصاد، مریض می شود، این ساختار مریض، اجازه نمی دهد که نیروی کار و کارکنان بالنده شوند. در نتیجه، در یک دور باطل می افتیم که اگر میزان حقوق و دستمزد را افزایش بدهند کارخانجات توان جوابگویی را ندارند. اگر هم میزان حقوق و دستمزد را افزایش ندهند کارگران توان این را ندارند که زندگی شان را اداره کنند.

من فکر می کنم نیاز هست که در این موقعیت، از خِرد جمعی تمامی آحاد دانشگاهی و پیشکسوتان در حوزه های اقتصادی و صنعتی کشور استفاده کنیم. دولت باید از همه آنها درخواست کند و خواهش کند که فکر کنند تا به صورت علمی برای حل مشکلات کشور راهکار پیدا کنند.

*آقای رئیسی در زمان انتخابات در سال 1400، گفت سریعاً می شود نرخ تورم را تا حد نصف کاهش داد و تک رقمی کرد. دو سال از آن زمان گذشته و در عمل تورم همچنان بالای 40 درصد مانده است. نرخ تورم از سال 1398 به بالای 40 درصد رفته و در خرداد 1402 بر اساس اعلام دولت، نرخ تورم 48 درصد بوده است.

آقای رئیسی در همان زمان انتخابات، اعلام کرد که اقتصاددانان را برای حل مشکلات کشور به خط می کند. با توجه به این که بخش های مختلف حاکمیت از آقای رئیسی حمایت می کنند و حالت حاکمیت دو گانه وجود ندارد، به طور مشخص چه مشکلی وجود دارد که این وعده ای که داده شد نتوانست تحقق پیدا کند؟

-این که چه مشکلی وجود دارد، یا این که چرا این هدفگذاری محقق نشده، قطعاً من نمی توانم جوابگو باشم و به مغز من خطور نمی کند که علت چه بوده است.

*آیا همان ساختار مریض اقتصادی که می گویید وجود دارد، باعث شده مشکلات ما به راحتی حل نشود؟

-بله؛ آن ساختار مریض باعث شده این مشکلات حل نشود. من می گویم به صورت ساختاری، اِشکال وجود دارد. همین تفکر که گفته شده دستور می دهم اقتصاددانان به خط شوند، ایراد دارد. چرا که حوزه اقتصاد، دستوری نیست. شاید ما دستور بدهیم گوشت مرغ ارزان شود ولی عملاً هزینه ها و پارامترهای اقتصادی به سمت جلو پیش می روند. در شرایط فعلی، اگر قیمت مرغ کاهش پیدا کند، اصلا مرغداری ها ورشکسته می شوند و تعطیل خواهند شد.

در نتیجه اقتصاد، دستورپذیر نیست. همین تفکر است که مشکلات ساختاری را به وجود آورده است. این که ذهنیت ما این باشد که ما دستور خواهیم داد که فلان اتفاق بیفتد، جای بحث دارد. چرا که دستور هم دادند ولی این دستور، عملیاتی نمی شود. به دلیل این که حوزه اقتصاد، دستورپذیر نیست.

من وقتی می گویم ساختار اقتصاد ما، معیوب بوده و این وضع، باعث می شود مشکلات ساختاری ایجاد شود. اولین حرکت مثبت ما همین تغییر ذهنیت ها و تغییر رویکردهای ما نسبت به اقتصاد است. به خاطر این که اقتصاد، اصلاً دستوری و سفارشی نیست.

در چند دهه گذشته، اقتصاد ما سفارشی بوده. بر اساس سفارش، طرح های عمرانی را در استان های مختلف به اجرا گذاشته ایم و الان نتیجه نامناسب این حالت را می بینیم. بر اساس دیدگاه های سیاسی و تفکر دستوری، دستور داده ایم که صدها شهرک صنعتی در کشور تاسیس شود و 81 هزار واحد صنعتی در این شهرک های صنعتی ایجاد شده. من فکر نمی کنم الان حتی 50 درصد آنها در حال کار به صورت مستمر و مداوم باشند.

آقای رئیسی، اولین شعاری که دادند احیای واحدهای اقتصادی تعطیل و نیمه تعطیل بود. اکثر واحدهای تولیدی ما، تعطیل شده اند چون به دلیل این که بر اساس همین تفکر دستوری و نظام فکر سفارشی- سیاسی به وجود آمده اند. تا وقتی که این تفکر تغییر نکند، ما نمی توانیم به سمت بهبود ساختار حرکت کنیم.

اول باید این نوع تفکر را اصلاح کنیم و وقتی این نوع تفکر اصلاح شد، از توان فکری اندیشمندان ایرانی در سراسر دنیا استفاده خواهیم کرد. در حال حاضر، حدود 600 میلیون نفر در 15 کشور همسایه ایران، زندگی می کنند. این بازار، یکی از بزرگ ترین بازارهای جهان است ولی ما از نظر اقتصادی، هیچ نقش قابل توجهی، در این بازار بزرگ 600 میلیون نفری نداریم.

اگر اقتصاد ما شکوفا باشد، اگر تغییر رویکرد به وجود بیاید و به طور عقلانی و علمی و خارج از مفاهیم دستوری، به اقتصاد نگاه کنیم، من فکر می کنم راه حل علمی وجود دارد و می توانیم مشکلات موجود را برطرف کنیم. وقتی که ما مشکلات ساختاری اقتصادی را حل کنیم، حتی اگر در یک دوره مقطعی، تورم 100 درصدی هم ایجاد شود، می توانیم افزایش 100 درصدی در حقوق و دستمزد نیروی کار را عملی کنیم، تا نیروی کار ما صدمه نبیند.

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان