خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس
در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne). این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.
خلاصه داستان قسمت ۱۸ سریال ترکی قضاوت
مامورین به اتاق پارس میان و میگن هیچ گزارشی واسه دی ان ای و آزمایش روی مسواک ثبت نشده! پارس عصبی میشه و میگه هست خوب نگشتین! برین بگردین! نوا به اتاقش میره و میگه عصبی چرا؟ پارس میگه هیچی، نوا میگه از صبح ایلگاز ازش خبری نیست، از اون دختره چه خبر؟ پارس میگه چون تو اداره ست جیلین بازداشت کرده! نوا خوشحال میشه و میگه پس عصبیش کرده همچین توقعی داشتم! پارس میگه چند سال پیش با یه وکیل تا دادگاه دعواش شد ولی بعدش ۲روز غیبش زد یادته؟ نوا عصبی میشه و میگه پس تو هم قبول کردی که قطب های مخالف همدیگرو جذب میکنن! و میره. جیلین ۲۴ ساعتش تموم میشه و با ایلگاز از اونجا بیرون میرن. جلوی در اداره انگین بهش زنگ میزنه که ایلگاز میگه الان حالت خوب نیست جواب نده اما جیلین نفس عمیق میکشه و خیلی عادی مثل همیشه جوابشو میده. بعد از قطع تماس به ایلگار میگه نمیتونی درک کنی که حالم چجوریه! چقدر سخته که با قاتل خواهرت جوری رفتار کنی که انگار اتفاقی نیوفتاده! ایلگاز میگه ولی از پسش بر اومدی جای نگرانی نیست تو میتونی. سپس جیلین میگه الان کجا برم؟ خونه ندارم، یه دفتر داشتم که اونجام دیگه نمیشه رفت، نه دوستی نه خانواده ای، خیلی تنهام! ایلگاز میگه تنها نیستی من هستم الانم بریم که میخوام اون غذایی که میگفتی ازم برنمیادو درست کنم، یالا بدو بریم که کار زیاد داریم! شب تو خونه باهم غذا میخورن و قبل از خواب جیلین میگه ای کاش بابام اینجا بود الان بغلش میکردم و میگفتم که کی این بلاهارو سرمون آورده، ایلگاز میگه امتحان کن شاید جواب داد باهات حرف زد. فردای آن روز جیلین قبل از رفتن به دادگستری به دم در خانه شان میره که با دیدن پدرش صداش میزنه اما او بدون نگاه کردن بهش از اونجا میره و دوباره غم تو صورت جیلین نقش میبندد.

قسمت ۱۸ سریال ترکی قضاوت
ایلگاز میخواد به پرونده ها رسیدگی کنه و با نوا تو اتاقش قهوه بخوره که جیلین از راه میرسه اما منشی اش اجازه نمیده و میگه با قاضی نوا در حال قهوه خوردن هستن جیلین قبول میکنه و میگه بعدا میرم همان موقع با انگین روبرو میشه که یکدفعه میترسه و جا میخوره. انگین بهش میگه چیشد؟ خوبی؟ چرا اینجوری شدی؟ جیلین به خودش میاد و میگه هیچی فقط یهو دیدمت جا خوردم سپس باهمدیگه به طرف جلسه دادگاه میرن ولی با هر تماس دستش با او حس بدی میگیره و تمام سعیشو میکنه تا خودشو کنترل کنه و چیزی نگه سپس به انگین میگه تو برو من میام. تمام مدت تو جلسه دادگاه ذهنش مشغوله و چیزی نمیتونه بگه. بعد از جلسه دادگاه حالت تهوع میگیره و میره تو سرویس بهداشتی که با خودش میگه میکشمش و با عصبانیت از دستشویی بیرون میره که ایلگاز سریعا جلوشو میگیره و به انگین میگه دوستتو باید قرض بگیرم و به طرف اتاق ایلگاز میرن. ایلگاز بهش میگه راننده تاکسیو پیدا کردم تو اتاقمه برو سریعا ببرش اتاق پارس اظهاراتشو بگیر بهش بگو حرفی از من نزنه! چینار میخواد غذای بیمارستانو بخوره که متین از راه میرسه و میگه اونو نخور همیشه گفتن آدم غذایی که دوست داره را بخوره زودنر خوب میشه بیا غذای مورد علاقه ات را خریدم سریع بخور تا پرستارها اومرن سینی غذارو ببرن نبینن! جیلین به اتاق پارس میره و میگه یه نفرو اومده میخواد اظهاراتشو ثبت کنه پارس میگه خوبه ولی الان کار دارم کلی پرونده دارم که باید بهش برسم حالا از کجا در اومده؟ جیلین میگه شب حادثه سوار ماشینش بوده، پارس بهش میگه بگو بیاد داخل. پارس اظهاراتشو ثبت میکنه و جیلین میگه به عنوان خواهر مقتول لیست آدرس خانه های آشنایی که تو اون منطقه هستن را میدم بهتون.
سپس به پارس میگه بهتر از چینار یکبار دیگه بازجویی کنین و بفهمیم که اون شب این ساعت ها کجا بوده! پارس میگه چینار تا جایی که میدونم اوضاعش وخیم بود میتونه بیاد اینجا؟ جیلین تایید میکنه و میگه خوب شده سپس از اونجا میره و به ایلگاز سریعا میگه باید بریم چینارو مرخص کنیم. اون پسره سردار که گرفته بودیش علیه چینار اظهاراتشو ثبت کرده اگه حرفن زنه خیلی بد میشه. آنها به بیمارستان میرسن که متین میگه دکتر گفته فردا مرخص میشه اما وقتی ایلگاز ماجرارو میگه متین سریعا میره تا با دکتر صحبت کنه. چینار با دیدن جیلین و ایلگاز میگه چرا اومدین؟ قرار نیست من حرفی بزنم! ایلگاز میگه سردار همون پسری که درباره اش حرف نمیزنی علیه تو حرف زده، جیلین ادامه میده و میگه گفته انگار اینجی دوست داشتی و وقتی فهمیدی رفته خونه استادش اول اونو کتک زدی بعدشم گفتی میرم اینجیو بکشم، چینار جا میخوره و میگه دروغه! جیلین میگه اگه حرف نزنی میوفته گردنت! انها به طرف اداره راهی میشن که ظفر وقتی میفهمه دوباره قرار از چینار بازجویی کنن به اونجا میره. چینار میگه اون شب سردار گفت چند تیکه طلا برداریم تا دزدی به نظر برسه بعدش خواستم به اینجی زنگ بزنم، پارس میگه چرا؟ میخواستی بری پیشش؟ چینار میگه نه آخه کتک خورده بود حالش خوب نبود خواستم حالشو بپرسم بعدشم رفتم سمت خونه و مسیرو بهش میگه و در آخر میگه آهان یادم اومد سیگارم تموم شده بود رفتم تا مغازه بعد رفتم سپس ادرس مغازه را میده. پارس به ارن میگه دوربینارو چک کنین تا تایید بشه. جیلین به یکتا میگه میتونم چند لحظه با پدرم تنها باشم؟ وقتی یکتا میره ظفر هم میره. چینار را دوباره به زندان منتقل میکنن که ایلگاز بهش میگه زود آزاد میشی چیزی نمونده دیگه…
نظر شما