دانلود مستقیم قسمت ۲۲ سریال فریبا + خلاصه داستان سریال فریبا قسمت بیست و دوم

سریال فریبا به قسمت ۲۲ رسیده و در روز شنبه می توانید این قسمت را از شبکه سه سیما ببینید همچنین در این مطلب می توانید دانلود قسمت ۲۲ و خلاصه داستان این قسمت از سریال فریبا را در این مطلب مشاهده کنید.

دانلود مستقیم قسمت ۲۲ سریال فریبا + خلاصه داستان سریال فریبا قسمت بیست و دوم
صفحه اقتصاد -

جدیدترین قسمت از سریال فریبا در روز ۲۰ بهمن از شبکه سه سیما منتشر خواهد شد، در این مطلب لینک دانلود قسمت بیست و دوم سریال فریبا به همراه خلاصه داستان سریال فریبا وجود دارد که مشاهده خواهید کرد.

سریال فریبا به تهیه‌کنندگی سید رامین موسوی ملکی و کارگردانی محمود معظمی می باشد، این سریال با هنرنمایی علیرضا خمسه، ستاره سادات قطبی، ارسلان قاسمی، ساناز سعیدی، فرزاد حسنی، امیرمحمد زند، نسیم ادبی، ثریا قاسمی و ... در سال ۱۴۰۳ ساخته شده است.

خلاصه داستان سریال فریبا قسمت ۲۲

سوگند با نسترن و بهروز تو یه کافه قرار گذاشته تا درباره قرارداد باهاشون صحبت کنه سپس درباره رقم قرارداد هم حرف میزنه سپس میگه من شما دوتارو تنها میزارم تا درباره این موضوع باهم تنهایی حرف بزنین و میره. بهروز با خوشحالی میگه نسترن دیدی چی گفت؟ داشت درباره میلیارد حرف میزد! به محض اینکه چکو بگیرم می‌خوابونم به اون حسابی که بهت گفته بودم قبلاً بعد از یه مدت که اونجا بمونه به اندازه همون بهم وام میدن اولین کافه برد گیم تخصصی رو می‌زنم به اسم بهروز و نسترن و حسابی خوشحاله. نسترن بهش میگه آره همونجوری که می‌خواستی میشه بعد از کمی صحبت کردن سوگند برمی‌گرده و میگه حالا که قراردادو خوندین و مشکلی ندارین باید یه سری چیزهارو به جفتتون بگم.

آقا بهروز شما تا آخر این پروژه نباید جا بزنین و باید تا آخرش با ما باشین، تا تموم شدن این پروژه نباید با همدیگه هیچ جا دیده بشین، بدون مشورت کردن با ما نباید کوچک‌ترین پستی رو تو فضای مجازی منتشر کنین، تمام این مدت طبق چیزی که ما بهتون می‌گیم باید رفتار کنید تو تمام مراسم‌ها و جاهایی که فریبا حضور داره باید باشین، سپس همه اینارو بهروز قبول می‌کنه. سوگند بعد از رفتن بهروز به نسترن میگه می‌دونم خیلی واست سخته اگه بخوای می‌تونم تو رو سر یه پروژه دیگه بزارم نسترن میگه نه راحتم ترجیح میدم تو همین پروژه بالا سر این پروژه باشم سوگند قبول می‌کنم. بهروز میره سر قرار با فریبا توی کافه و با همدیگه یه لایو میزارن برای آشنایی پناه با تمام فالوورهای فریبا. اونجا بهروز خودشو پناه معرفی می‌کنه و به تمام سوال‌های فالوورها جواب میده. 

نسترن که پیش نرگس خواهرشه این لایو را می‌بینند و نسترن حسابی به هم می‌ریزه نرگس بهش میگه پروژتون این بود؟ واقعاً متاسفم! و با کلافگی از اونجا میره. نسترن از اینکه اسم بهروز در کنار فریبا داره برده می‌شه ناراحته اما خودشو کنترل می‌کنه. پست‌های مربوط به عروسی فریبا و پگاه تو فضای مجازی پخش میشه و فن پیج‌ها استوری و پست مدام میزارن. شب تو خونه بهداد عکس پگاه را می‌بینه و به سوگند میگه پسر خوبی هم پیدا کردی خوبه کارتو خوب انجام دادی آفرین سوگند میگه کارم که عالی بود ولی تا زمانی که امضا پای قرارداد نخوره من خیالم راحت نمی‌شه اونم به زودی می‌گیرم.

فردای آن روز تو شرکت نسترن به همراه سوگند و فریبا آنالیز پیج را می‌بینن و حسابی شوکه میشن و میگن این محشر و غیر باور! چه جوری ممکنه یه شبه انقدر پیج رشد کنه؟ همین روزاست که قراردادو بگیریم و حسابی خوشحالن اما نسترن که خیلی وقته دیگه لبخند نمی‌زنه فقط نگاشون می‌کنه. روزها می‌گذره و نسترن پست‌های مربوط به فریبا و پگاه را درست می‌کنه و منتشر می‌کنه یه شب وقتی یه پست درباره رفتنشون به کنسرت موزیک پاپ منتشر می‌کنه به بهروز پیام صوتی میده که تو که از موزیک پاپ خوشت نمی‌اومد چی شد؟ بهروز میگه خودت داری این برنامه‌هارو می‌چینی خواهشاً از این لباسای کت و شلوار هم استفاده نکنین دیگه توش اصلاً راحت نیستم مگه کاپشن چشه؟ نسترن میگه قرار نیست تو این مدت به شما خوش بگذره پس از این به بعد هم کت و شلوار باید بپوشی.

فردای آن روز سوگند میره پیش فریبا و بهش قرارداد ترک‌ها را نشون میده که امضا شده فریبا حسابی خوشحال میشه و او را در آغوش می‌گیره و میگه چرا زودتر نگفتی؟ سوگند میگه اومدم که رو در رو بهت بگم امشب هم میریم دوتایی یه شام دو نفره می‌خوریم توی رستوران لوکس باید جشن بگیریم. بعد از اینکه پات برسه به استانبول و کلید خونه را مبله تحویل بگیری این پروژه تموم شده و هرجور که می‌خوای می‌تونی زندگی کنی با هر کسی که می‌خوای! فریبا میگه اینارو ولش کن کی پرواز می‌کنم؟ کی این ماجرا تموم میشه؟ اینو بگو! سوگند میگه احتمالاً دو سه ماه دیگه طول می‌کشه چون توی ساخت و ساز یکم بدقولی کردن فریبا جا می‌خوره و میگه چی میگی؟ می‌خوای به نسترن چی بگی؟ قرار بود یک ماهه تموم بشه الان میگی دو سه ماه دیگه هم هست!

سوگند میگه به اونا چیکار داری بهروز پای یه قراردادو امضا کرده و باید پاش وایسه کاری نمی‌تونم بکنم که دست ما هم نیست. بهروز حسابی زندگی بهش رو کرده و مشتری‌های کافه همکارش زیاد شده چون به خاطر دیدن پگاه مردم به اونجا میان و باهاش سلفی می‌گیرند. از طرفی فروش بازی‌های فکریش هم زیاد شده و با امضای شخصی خودش به مردم می‌فروشه. دوست و همکارش ازش می‌پرسه نسترن خانم در چه حال خوبه؟ بهروز میگه خوبه ازش خبر ندارم ولی می‌دونم حالش خوبه او از حرفاش متوجه میشه که نسبت به نسترن سرد شده و برای رسیدن بهش دیگه اونقدرها هم عجله نداره. سوگند ماجرای سارا دختری که بهداد باهاش قرار گذاشتن که با هم برن به خارج از کشور را فهمیده، آدم می‌فرسته و سارا را حسابی کتک می‌زند بهداد که فهمیده میره اونجا و با سوگند دعوا میکنه و بهش میگه به زودی پولتو با سودش جلوت میندازم سوگند میگه زودتر این کارو انجام بده بعد از این پروژه هم گورتو از زندگیم گم می‌کنی میری بیرون...

دانلود سریال فریبا قسمت ۲۲ از شبکه سه

https://telewebion.com/program/۰x۱۰e۸f۹۵۴

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار