دانلود مستقیم قسمت ۲۳ سریال فریبا + خلاصه داستان سریال فریبا قسمت بیست و سوم

قسمت ۲۳ سریال فریبا را در روز یکشنبه می توانید از شبکه سه سیما ببینید همچنین در این مطلب می توانید دانلود قسمت ۲۳ و خلاصه داستان این قسمت از سریال فریبا را در این مطلب مشاهده کنید.

دانلود مستقیم قسمت ۲۳ سریال فریبا + خلاصه داستان سریال فریبا قسمت بیست و سوم
صفحه اقتصاد -

جدیدترین قسمت از سریال فریبا در روز ۲۱ بهمن از شبکه سه سیما منتشر خواهد شد، در این مطلب لینک دانلود قسمت بیست و سوم سریال فریبا به همراه خلاصه داستان سریال فریبا وجود دارد که مشاهده خواهید کرد.

سریال فریبا به تهیه‌کنندگی سید رامین موسوی ملکی و کارگردانی محمود معظمی می باشد، این سریال با هنرنمایی علیرضا خمسه، ستاره سادات قطبی، ارسلان قاسمی، ساناز سعیدی، فرزاد حسنی، امیرمحمد زند، نسیم ادبی، ثریا قاسمی و ... در سال ۱۴۰۳ ساخته شده است.

خلاصه داستان سریال فریبا قسمت ۲۳

فریبا تو ماشین نشسته و میبینه که یه صدای ضبط شده اونجا گذاشتن که فریبا گوش میده و میبینه تهدیدش کردن که ۵۰هزار دلار آماده کنه ۸ فرداشب بهش خبر میده کجا باید بیاره اگه نمیخواد ماجرای ازدواجش و عکسای عروسیش پخش نشه. فریبا از ماشین پیاده میشه و از ترنم میخواد تا باهاش به خونش بیاد ترنم قبول می‌کنه و با همدیگه وارد واحد فریبا میشن. آنها با احتیاط وارد واحد می‌شن و ترنم به فریبا میگه بزارین من داخل خانه را بگردم و وقتی مطمئن میشن که کسی اونجا نیست آنها خیالشون راحت میشه و فریبا به ترانس میره. ترنم قرصشو می‌بره تا بخوره و بهش میگه اگه بخواین من کمی بیشتر می‌مونم فریبا میگه نمی‌خواد بر به کارت برس عزیزم اینجا دیگه امنه ترنم قبول می‌کنه و میگه اگه کاری داشتین بهم بگین سریع خودمو می‌رسونم فریبا قبول می‌کنه.

بهروز در حال رفتن به آدرسی هست که بهش دادن تو مسیره که مادرش بهش زنگ می‌زنه و میگه معلوم هست داری چیکار می‌کنی؟ منو با زور و اصرار آوردی تا تهران که بریم خواستگاری نسترن بعد الان یهو ماجرای خواستگاری و عقدت با فریبا در اومده؟ تو الان باید کافه باشی داری چیکار می‌کنی با خودت؟ بهروز می‌خنده و میگه حق دارین که جا بخورین من همه چیزو براتون تعریف می‌کنم الان دارم میرم جایی کار دارم. بهروز به خانه می‌رسه که وقتی به داخل میره بهداد ازش می‌پرسه نظرت درباره خونه چیه؟ بهروز میگه خیلی خوبه خیلی لوکسه بهداد میگه یه خونه فول امکاناته سپس کلید خانه را به سمتش می‌ندازه بهروز کلید را می‌گیره و میگه این یعنی چی نفهمیدم! بهداد میگه هچین خونه‌ای دارن میدن بهت بعد می‌پرسی یعنی چی؟ بهروز میگه آخه این تو هیچ کدوم از بندهای قرارداد نبود بهداد بهش میگه اینجا همون جاییه که قراره تیزرهای تبلیغاتی توش فیلمبرداری بشه تو تمام تیزرها باید تو کنار فریبا باشی اگه می‌خوای موفق بشی باید سه شوهر اینستاگرامی خوب باشی.

بهروز می‌پرسه یعنی چه جوری؟ بهداد میگه یعنی از همونایی که انگار هر چقدر هم که موفقن بازم خودشونو پایین‌تر از زنشون می‌دونن از همونایی که همیشه عاشق زنشونن زندگی رویایی با همدیگه دارند و هیچ وقتم از هم جدا نمی‌شن از همونا! فردا وسایلتو جمع کن بیار اینجا. بعد از رفتن بهداد بهروز با نسترن تماس تصویری می‌گیره و خونه را بهش نشون میده او میگه رفتی پلاتو؟ می‌دونستم که قراره با فریبا اونجا فیلم‌های تبلیغاتیو بگیریم ولی نمی‌دونستم که قراره بدنش به تو مبارک باشه بهروز بهش میگه می‌دونی چیه امروز که این خونه رو دیدم و بهت نشون دادم خواستم بهت قول بدم که یه روزی یه خونه بهتر از اینو برات می‌خرم.

نسترن اول با شنیدن این حرف خوشحال میشه اما بهش میگه شما بهتره قبل از خرید خونه به فکر یه کار درست حسابی باشی اون واجب‌تره بهروز میگه چشم ولی بهتر نبود که تو ذوق من نزنی؟ سپس بعد از کمی صحبت کردن با همدیگه نسترن تلفنو قطع می‌کنه. فردای آن روز سعید به فریبا زنگ می‌زنه و باهاش درباره وضعیت صحبت می‌کنه فریبا بهش میگه تصمیمت برای کیه که بیای پسرتو ببینی؟ فریبا میگه من تمام این کارهایی که دارم می‌کنم برای اینه که بتونم دست پسرمو بگیرم بیارم پیش خودم به محض تموم شدن این وضعیت میام می‌برمش. تو شرکت سوگند با نسترن و بهروز تماس تصویری می‌گیره و درباره مسئله ای با بهروز صحبت می‌کنه و بهش میگه به نظرتون بهتر نیست که کمی از خونوادت بگی و اونارو بیاری جلو دوربین؟ نسترن مخالفت میکنه و میگه شاید بهروز اصلاً دوست نداشته باشه که خانوادهشو وارد این ماجرا کنه سوگند میگه می‌تونه این خیلی خوب باشه و بعد از تموم شدن حرفاش در آخر نظر بهروزو می‌پرسه که بهروز میگه موافقم فکر خوبیه که نسترن جا می‌خوره.

او وقتی از شرکت بیرون میاد به بهروز زنگ می‌زنه و بهش میگه چرا با همچین کاری موافقت کردی؟ بهروز میگه مگه چیه؟ اتفاق خاصی نیفتاده که سوگند داره کمک می‌کنه که هم من معروف بشم که برای کارم خوبه هم پروژه خودشون خوب پیش بره نسترن بهش میگه شاید تو برات آبروی پدر مادرت مهم نباشه اما آبروی خانواده و پدر مادر من خیلی واسم مهمه سپس بعد از کمی بحث کردن با همدیگه نسترن تلفنو قطع می‌کنه و با ناراحتی رو نیمکت مینشینه و به منجلابی که توش گیر کرده فکر می‌کنه. بهروز لباس‌هایش را جمع کرده و در حال نقل مکان کردن به سمت خونه جدیدی هست که بهداد بهش داده. نسترن وقتی خونه پیش خواهرش میره نرگس ازش می‌خواد تا کمی بیشتر فکر کنه به وضعیتش ببینه این راهیه که می‌خواسته بره یا نه.

فریبا پول را جور کرده و راس ساعت ۸ براش پیام صوتی میاد که میگه انگاری منتظر پیام من بودی آفرین سپس بهش آدرسی میده و میگه بیا به این آدرس تنها بیا وگرنه همان موقع عکس‌های عروسی قبلت تو فضای مجازی پخش میشه. فریبا به آقای امانی زنگ می‌زنه و خبر را بهش میده امانی‌ میگه شما برین ما حواسمون بهتون هست فریبا آدرس را براشون می‌فرسته و میره تو پارکینگ تا سوار ماشین بشه. وقتی سوار ماشین میشه زنی از پشت سر چاقو رو گردنش می‌ذاره و بهش میگه از جات تکون نمی‌خوری وگرنه شاهرگتو می‌زنم فریبا از ترس شوکه شده....

دانلود سریال فریبا قسمت ۲۳ از شبکه سه

https://telewebion.com/episode/۰x۱۱۵a۸c۶۵

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه