گفتگوی صمیمانه با علیرضا خمسه ؛ در جوانی مردم چهره مرا شبیه سامی دیویس می دیدن!

در این مطلب گفتگوی اختصاصی ما را با علیرضا خمسه خواهید خواند ، بازیگری که معتقد است کمدین ها صید صیادی به نام «کمدی» هستند!

گفتگوی صمیمانه با علیرضا خمسه ؛ در جوانی مردم چهره مرا شبیه سامی دیویس می دیدن!
صفحه اقتصاد -

علیرضا خمسه، متولد نه بهمن هزار و سیصد و سی و یک، بازیگر، فیلمنامه نویس، کارگردان و مجری، چهره شناخته شده و مطرح تصویر و نمایش ایران که در بیش از صد فیلم سینمایی و سریال تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته است، از جمله آثار در خاطر مانده این هنرمند می توان به فیلمهای سینمایی روز باشکوه، دو نفر و نصفی، جیب برها به بهشت نمی روند، من زمین را دوست دارم، مهریه بی بی، بیست و سریالهای جنگ هفته، هوشیار و بیدار، هتل پیاده رو و پایتخت اشاره کرد، با علیرضا خمسه که این روزها با فیلم سینمایی شهر گربه های ۲ روی پرده سینماها حضور دارد گفتگویی صمیمی داشته ایم که با هم می خوانیم.

*از نظر خودتان کدام نقش شما بیشتر در ذهن مردم مانده است؟

به نظر خودم از دوره گذشته در مجموعه هوشیار و بیدار و آن پسر بچه شیطان و از جمله کارهای آخر من هم نقش باباپنجعلی در سریال پایتخت در ذهن مردم مانده است.

*و خودتان کدام کاراکترهایی که بازی کرده اید را بیشتر دوست دارید؟

من بیشتر کاراکترهایی را دوست دارم که برای آنها زحمت بیشتری کشیده ام، از جمله نقش هایی که خیلی برای آن زحمت کشیده بودم یکی نقش سرآشپز فیلم سینمایی بیست بود و بعد هم فیلم اول من مرگ یزدگرد که آنجا نقش سرباز را داشتم، فیلم روز باشکوه کیانوش عیاری در نقش قهرمان دوچرخه سواری و فیلم شکار خاموش آقای کیومرث پوراحمد که نقش یک سرکار استوار را بازی می کردم.

*دوست داشتید در کدام فیلم نقش کدام بازیگر را بازی کنید؟

از جمله نقش هایی که خیلی دوست داشتم بازی می کردم نقش بهروز وثوقی در فیلم سینمایی سوته دلان مرحوم علی حاتمی یود.

*از بازی کنار کدام بازیگرها بیشتر لذت برده اید؟

من از بازی در مقابل استاد علی نصیریان در فیلم روز باشکوه، از بازی در مقابل فرامرز قریبیان در فیلم دو نفر و نصفی و از بازی در مقابل پرویز پرستویی در فیلم سینمایی بیست بسیار لذت برده ام.

*و دوست داشتید در کنار کدام بازیگرها بازی کنید که فرصت آن به هر دلیلی پیش نیامد؟

خیلی دوست داشتم در کنار آقای عزت الله انتظامی بازی می کردم که برای من پیش نیامد ولی با مرحوم جمشید مشایخی در چند فیلم همبازی بودم و لذت بردم، یک فیلم سینمایی با کارگردانی آقای حسن هدایت بود به نام دلاوران کوچه دلگشا که در بندر انزلی فیلمبرداری می کردیم، آنجا در کنار استاد خیلی لذت بردم و البته در فیلم سینمایی میزاک هم در خدمت آقای جمشید مشایخی بودم، کنار مرحوم محمدعلی کشاورز هم در یک تئاتر به اسم دست بالای دست و یک فیلم سینمایی به اسم چهارشنبه عزیز بازی کردم که اینها استادهای من بودند، در کنار این عزیزان بودن برای من یک درس بزرگ بود.

علیرضا خمسه

*صحبت از فیلم سینمایی بیست شد، لحظه گرفتن سیمرغ برای این فیلم چه احساسی داشتید؟

آن لحظه که یک بازیگر مثل من جایزه می گیرد و فرق هم نمی کند برای چی و کجا، یعنی شرایط مکانی و زمانی خیلی حاکم نیست، خود آن لحظه دریافت جایزه برای اکثریت بازیگرها از جمله بنده لحظه بسیار جذاب و خاطره انگیز و به یادماندنی است. 

*شما شبیه کدام بازیگر خارجی هستید؟

جوان که بودم خیلی از بازیگرهای آن موقع، همکارهایم و خیلی از مردم می گفتند شبیه سامی دیویس هستم، سامی دیویس یک خواننده بازیگر هالیوودی آمریکایی سیاه پوست بود که در جوانی خیلی شبیه به ایشان بودم و بعدها به نظر برخی دیگر من شبیه وودی آلن می آمدم، بعضی مواقع هم که خیلی خوشتیپ تر می شدم می گفتند شبیه سیلوستر استالونه هستم!

*معروفترین دیالوگ شما کدام و مربوط به کدام اثر است؟

معروفترین دیالوگ من از دوره های اولیه در سریال هوشیار و بیدار پدر جونم بود که هر کس به من می رسید می گفت: آقا، پدرجونم پول بده، یا در کارهای آخر من وقتی که سریال پایتخت پخش می شد یکی از دیالوگ هایی که پخش می شد: نقی ناهار نخردمه بود که مردم هنوز هم وقتی من را می بینند می گویند: نقی ناهار نخردمه!

*این روزها با شهر گربه ها روی پرده سینما هستید، چرا به سمت ژانر کمدی رفت؟

اینکه می پرسید چرا به سمت کمدی رفتید؟ این سوال اولیه است! سوال ثانویه و آخریه نیست، یعنی باید از اول پرسیده می شد که چرا شما به سمت کمدی رفتید، کمدی از آن ژانرها است که افراد خودش را جذب می کند، یعنی کمدی صبر نمی کند کسی او را انتخاب کند، کمدی به عنوان یک شیوه نمایشی به سمت آدمهای خودش می رود و ما همه صید صیادی به اسم کمدی هستیم.

*آیا علیرضا خمسه در تاریخ هنر ایران ماندگار شده است؟

ماندگاری در تاریخ سینما چیزی نیست که خود هنرمند یا کسی که به کاری در زمینه هنر اشتغال دارد اعلام کند که بله من ماندگار هستم، ماندگاری امری است انتخابی که از سمت مردم صورت می گیرد، یعنی اگر امروز راجع به حافط، سعدی، شکسپیر، بتهوون، هیچکاک و دیگران صحبت می کنیم آنها انتخاب نکرده اند که ماندگار بشوند، مردم و حافظه مردم انتخاب کرده است که آنها برای همیشه بمانند.

علیرضا خمسه

*بازیگری برای شما تکراری شده یا همچنان آن اشتیاق و هیجان شروع اولیه را دارید؟

نقش های جدید و چالش های جدید همیشه جذاب است، نه برای من بلکه برای هر بازیگری اما اگر نقش ها تکراری و قصه ها قصه های نخ نما و بیهوده باشد بله بازیگری یک امر خسته کننده لست.

*شهرت را دوست دارید؟ 

ببینید شهرت امری است که با این ترکیب حقیقت آن پیدا می شود؛ نیش و نوش! یعنی یک جاها اذیت کننده و یک جاهایی خیلی خیلی جذاب است، وقتی در مواجهه با مردم با آن اشتیاق و شور و عشق مواجه می شوید جذاب است و وقتی مزاحمتهایی از طرف برخی ایجاد می‌ شود که مثلا دارید غذا می خورید و می بینید یک نفر دارد از شما فیلمبرداری می کند، یا با همسرتان جایی قدم می زنید و متوجه می شوید یک نفر از شما عکس می گیرد و فکر می کنید به حریم خصوصی شما تجاوز شده آن قسمت نیش ماجرا است، پس شهرت امری نسبی است، یعنی با توجه به اینکه شما در چه موقعیتی و با چه واکنشی مواجه می شوید جذاب یا آزاردهنده است.

*یک عکس العمل جذاب یا جالب در مواجه با مردم که همیشه در ذهنتان مانده کدام است؟

معمولا عکس العمل های مردم در مواجه با من جالب است، عکس العمل آنها معمولا حکایت از سوپرایز شدن یا شگفت زده شدن دارد و این در مواجه با مردم برای من صورت می گیرد که همیشه جذاب بوده است.

علیرضا خمسه

*معمولا تنهایی تان را چطور پر می کنید و علاقه مندی های شما چیست؟ 

من تنهایی هایم را با چند مورد پر می کنم، یکی پیاده روی است چون عاشق پیاده روی هستم، یکی آشپزی که چند سالی می شود عاشق آن شده ام، ساعتها مشغول درست کردن یک آبگوشت یا خورشت می شوم و یکی دیگر از علاقه مندی های من مطالعه است، خیلی کتاب خواندن را دوست دارم.

*و اگر کتاب زندگی تان را چاپ کنید اسم آن را چه می گذارید؟ 

من فعلا کتابی را که در بازار دارم پیشنهاد می کنم که خواننده های شما هم بخوانند، کتابی است به اسم خمسه به روایت خمسه که انتشارات خط و طرح آن را چاپ کرده است، این کتاب را بگیرید و با خمسه بهتری آشنا شوید.

*شما بازیگر، مجری، فیلمنامه نویس و کارگردان هستید، برحسب علاقه مندی این موارد را الویت بندی می کنید؟ 

طبعا اولویت بندی من ابتدا بازیگری است، دوم کارگردانی، سوم فیلمنامه نویسی و چهارم اجرای برنامه.

*در مدرسه ون سن، آتلیه اگوستوبوال و آتلیه سیته یونیورسیته پاریس، دوره‌های مربوط به پانتومیم، حرکات بدنی و بازیگری را فرا گرفتید، دوره های آکادمیک یا تجریبات فردی، کدام بیشتر به یک بازیگر برای رشد کمک می کند؟

به یک بازیگر این آلمان ها و این فاکتورها کمک می کند، یک: زمینه استعداد و آن چیزی که خداوند در نهاد هر کس به ودیعه می گذارد، دو: آموزش، سه: تجربه و چهار: استقامت برای پیگیری راه، یعنی مواجهه با موانع و عبور از همه آنها.

*از آنچه امروز هستید راضی هستید؟

اگر فردی از آنچه که هست راضی باشد حتما پرونده کاری او مسدود شده و پایان پذیرفته است، به نظر من هیچکس نباید از آنچه است راضی باشد، همه باید بشتابند به سوی یک کمال واقعی و یک کمال همه جانبه. 

*باشکوه ترین لحظه زندگی تان چه زمانی بوده است؟

باشکوه ترین لحظه زندگی من لحظه ای بوده که با همسرم ازدواج کرده ام، بعد باشکوه ترین لحظه لحظه ای بوده که دختر اول من به دنیا آمده است و بعد باشکوه ترین لحظه زندگی من زمانی بوده که دختر دوم من به دنیا آمده است، یعنی من یک لحظه باشکوه دارم که به سه عشق من مربوط است، این می شود مثل عاشقانه که در راس همسرم و در اضلاع دیگر دو دختر من قرار دارند.

*یک آرزوی شخصی و یک آرزو برای مردم عزیز ایران.

آرزوی شخصی من این است که آنچه را که همسرم دوست دارد و آنچه را که به عنوان ویژگی های خوشبختی دخترانم می توانم تصور کنم تحقق پیدا کند، یعنی همسرم به آرزوهای واقعی اش برسد و همینطور دو تا دخترهایم، این آرزوی شخصی من است و آرزویی که برای ملت ایران دارم این است که همیشه‌ در صلح و صفا زندگی کنند و در یک رفاه که شایسته آنها است قرار بگیرند.

*آیا اهل حل کردن جدول هستید و با جدول آشنایی دارید؟  

من یک دوستی دارم که ایشان هم بازیگر است ولی اسم ایشان را نمی آورم، این دوست من برای اینکه دچار آلزایمر و فراموشی نشود اهل جدول است، البته وقتی خوب فکر می کنم می بینیم یکی نیست و حداقل چهار یا پنج تا از دوستان که از من خیلی بزرگتر هستند اهل جدول هستند که فراموشی نگیرند، ولی من چون هنوز احساس جوانی می کنم و فکر می کنم حالا حالاها وقت دارم که به چیزی به اسم فراموشی برسم، نیاز به جدول ندارم! ولی بچگی ها از روی جدول کنار خیابان رد می شدم و اگر الان هم کسی نگاهم نکند دوست دارم از روی جدول خیابان رد بشوم!

*پیشنهاد می دهید مصاحبه بعدی ما با چه کسی باشد؟

هیچ نظری ندارم ولی هر وقت خواستید با خودم گفتگو کنید!

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه