خلاصه داستان قسمت آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت آخر سریال غریبه را برای طرفداران و دنبال کنندگان این سریال مهیج قرار داده ایم.

خلاصه داستان قسمت آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما
صفحه اقتصاد -

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت آخر سریال غریبه را برای طرفداران و دنبال کنندگان این سریال مهیج قرار داده ایم. سریال غریبه به کارگردانی سروش محمدزاده در ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ از شبکه ۳ سیما پخش خود را آغاز کرده است. این سریال دارای ۳۶ قسمت ۴۵ دقیقه‌ای بوده و هر شب ساعت ۲۰:۳۰ دقیقه پخش می‌شود. آقای سروش محمدزاده در کارنامه خود سریال‌هایی همچون همبازی و نوار زرد ۲ و سوران را دارد و در شبکه نمایش خانگی سریال سیاوش کارگردانی کرده است که با سریال غریبه در سال ۱۴۰۳ تجربه جدیدی را به دست آورده است.

خلاصه داستان قسمت آخر سریال غریبه

ارغوان در حال جمع کردن وسایل و چمدانشه که امیرعلی میره پیشش و میگه داری چیکار میکنی؟ او میگه میرم خونه مامانم صبارم میبرم پیش شیرین تا همه چیز تموم بشه امیرعلی میگه باز داری حرف خودتو میزنی که ما درباره این موضوع حرف رده بودیم! ارغوان میگه اون واسه قبل از پیدا شدن تلماست نه الان! بهت حق میدم اون مادر بچته من از تو دلخور نیستم امیرعلی میگه ما راحت این زندگیو نساختیم که به این راحتی بخوایم بهم بزنیمش شاهمیری بهش زنگ میزنه که میگه الان باید برم ولی خواهش میکنم نرو جایی میخوام برگشتم تو و صبارو اینجا ببینم و میره. او میره پیش تلما تا باهاش حرف بزنه وقتی حرفاشو میشنوه بهش میگه میتونستی یه نشونه ای از خودت بهمون بدی! و باهم کمی حرف میزنن.

وقتی به خونه برمیگرده ارغوان میره دم در خونه که میگه بهش همه اینجام بهشون گفتم بیا تو منتظرتن. امیرعلی واسشون همه چیزی که تلما گفته را تعریف میکنه و میگه قضاوت با خودتون. سینا با تلما حرف میزنه و بهش میگه همه چیز برملا شده جزء آخرش تام بائس. اونو باید گیر بیاریم تلما میگه یه ایمیل مخفی دارم ازش میتونم ارتباط بگیرم برای دادن یه سری مدارکی که دست من داره فکر کنم جواب بده سینا میگه خوبه پیام بدین قبلش ادرسو به بچه ها برین که ردشو بزنن. سینا با امیرعلی حرف میزنه و میگه طبق نقشه و قراری که تلما حدادی با تام گذاشته باید برین ترکیه امیرعلی اول مخالفت میکنه و میگه من هنوز ماه عسل با زنم نرفتم بگم با تلما باید برم ترکیه؟ سینا میگه خوب ایشونم بیان کاراشو میکنیم. امیرعلی میره خونه که ارغوان بهش میگه میخوام با تلما تنهایی حرف بزنم کمک میکنی؟ او تأیید میکنه.

انها باهم ملاقات میکنن که تلما میگه اولش حسودیم شد که صبا بهت گفت مامان ولی بعدش که فکر کردم گفتم ببینم چیکار کرده که اونو مامان خودش میدونه بعد از کمی حرف زدن ازش تشکر میکنه و ازش میخواد تا براش کم نزاره ارغوان درکش میکنه و دستشو میگیره و دلگرمی میده بهش. تو فرودگاه ارغوان به امیرعلی میگه که من واسه چی دارم میام؟ خودت برو من اینجا پیش صبا باشم امیرعلی قبول میکنه. آنها به ترکیه میرن و طبق نقشه تلما و امیرعلی با تام بائس قرار گذاشتن امیرعلی میگه اگه گممون کردین چی؟ سینا میگه نگران نباشین جی پی اس تو کفشاتون کار گذاشتیم.

آنها سر قرار میرن و تلما مدارکو میده اون زن که از طرف تام بائس اومده میگه رمزشو بزنن که امیرعلی میگه به فارسی خداروشکر رمزشو بلد نیستن وقتی اون زن ازش میپرسه رمز چیه؟ او میگه من رمز ندارم نمیدونم چیه؟ انها به طرفشون اسلحه میگیرن که مأمورها وارد عمل میشن و امیرعلی و تلمارو نجات میدن. انها به تهران برمیگردن و تلما با عفوی که به خاطر کمک کردن به پلیس کرده از حبسش کم شده و باقیمانده حبسشو میکشه. امیرعلی و ارغوان با صبا به زندگیشون ادامه میدن. خانواده سینا فهمیدن که همه چیز زیر سر بهزام ضیائی بوده و زویا از سینا عذرخواهی میکنه که بهش اعتماد نکرده بود. سینا و راحله تو امازاده باهم عقد و ازدواج میکنن. پایان.

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال غریبه از شبکه ۳ سیما + عکس

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه