یادداشت اختصاصی از حسین افتخار
اقتصاد فرزند
بسیاری از والدین فکر می کنند که وظیفه تربیتی آنان صرفا در زمان هایی است که آنان با فرزندان شان به بحث و گفتگو می نشینند یا بازی ها و مناسبات شان را با اطرافیان جهت دار می نمایند. اما فرزندان نه تنها باید افرادی شرافتمند باشند بلکه لازم است مدیرانی خوب و شرافتمند نیز باشند. به همین دلیل توجه به اقتصاد در خانواده زمینه بسیار مناسبی برای پرورش خصوصیات مهم اخلاقی در مدیران آینده جامعه است
منافع فرزندان هم اقتصادی و هم عاطفی است؛آنها به عنوان سرمایههای اقتصادی به حساب میآیند، به خصوص به عنوان پشتیبانان والدین در دوران کهولت؛ هم چنین آنها به عنوان نیروی کار در بازار کار یا بازار تولیدات خانگی به حساب میآیند. و از طرف دیگر آنها لذت زیادی برای والدین خود به همراه دارند. تمام این منافع باید در مقابل هزینههای آن سنجیده شود.
در تولد کودکان صرفه ناشی از مقیاس وجود دارد؛ یعنی هزینه متوسط افزایش تعداد فرزندان در هر کودک بعدی کاهش مییابد، زیرا هزینهٔ حاشیهای کودکان بعدی کاهش مییابد. به وضوح مشخص است که نیرویی که برای بزرگ کردن دو کودک نیاز است دو برابر نیروی لازم برای پرورش یک کودک نیست، و هم چنین وسایلی مثل لباس و اسباب بازی را بچههای بعدی نیز میتوانند استفاده کنند.
خانواده به عنوان کانون تعالی انسان، از طریق آموزش فرزندان نسبت به التزام به اصول ارزشمند اخلاقی در حوزة اقتصاد سبب خواهد شد ، افراد از عنفوان جوانی با برخورداری از حُسن رفتار و تدبیر در عرصههای اقتصادی خانواده، توانمندی لازم نسبت به عهدهداری مسؤولیتهای کلان در تحولات اقتصادی جوامع را کسب نمایند. بدین سان نظارت مستمر والدین، رفتارهای مدبرانة اقتصادی را نهادینه خواهد ساخت.
اهمیت نقش تربیت اقتصادی از منظر آموزه های قرآن نیز همانند تربیت دینی فرهنگی و تربیت اجتماعی می باشد. تربیت اقتصادی صحیح آثار مادی و معنوی بسیاری در سبک زندگی فردی دارد که ایجاد اعتماد به نفس، سلامت روان، قبولی اعمال، آرامش و آسودگی خاطر از جمله آن است.
نظر شما