خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی ذغال اخته

در این مطلب شما شاهد قسمت ۶۶ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است.

خلاصه داستان قسمت ۶۶ سریال ترکی ذغال اخته
صفحه اقتصاد -

سریال ترکی ذغال اخته روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند. 

در قسمت ۶۶ سریال ترکی شربت زغال اخته چه گذشت؟‌ 

آیا عامر به زندان می افتد یا تبرعه می شود؟ برای فهمیدم این ماجرا در این پست ما را همراهی کنید.

تو اداره پلیس مته خان با آذرخش بحث و دعوا میکنه و میگه من شمارو نمیبخشم به خاطر شما بابای من تو اون اتاق داره بازجویی میشه! عبداله خان ازش میخواد آروم باشه. دوعا با فاتح رفتن به نمایشگاه ماشین تا دوعا روکش صندلی ماشینشو انتخاب کنه که اونجا پدرش بهش زنگ میزنه و خبر میده که عامر بازداشته نمیرسه بره جلسه اون به جاش بره فاتح میپرسه چیشده؟

عبداله خان واسش تعریف میکنه که فاتح میریزه بهم و آذرخشو مقصر میدونه سپس میره پیش دوعا و میگه باید بریم کلانتری عمورو گرفتن دوعا جا میخوره  که همونجا باهم کمی بحث و دعوا میکنن آیلین خانم که اونجا کار میکنه و سعی تو نزدیک شدن به فاتحو داره از این بگو مگو خوشحال میشه. عامر از اتاق بازجویی بیرون میاد که مته خان میگه تموم شد؟ میریم؟

اما عامر میگه نگران نباش پسرم درست میشه عبداله بهش میگه وکلا اومدن دارن به کارها رسیدگی میکنن نگران نباش سپس آذرخش میخواد باهاش حرف بزنه که عامر از اونجا میره و از دست آذرخش ناراحت و عصبیه. فاتح و دوعا به اونجا اومدن که فاتح با آذرخش بحث میکنه که دوعا پشت مادرش درمیاد و عبداله خان از فاتح میخواد تا آروم باشه و شلوغش نکنه.

دوعا با آذرخش از اونجا میرن و تو خونه باهمدیگه صحبت میکنن. امید به نورسما زنگ میرنه و میخواد که ببینتش اما نورسما میگه تا وقتیکه هنوز متعهلم نمیخوام ببینیم همو حتی چت هم نکنیم نمیخواد هیچ آتویی دست اون روانیا بدم امید قبول میکنه. امید با شعله حرف میزنه و میگه که نورسما نه میخواد فعلا همو ببینیم نه میخواد حتی چت کنیم! شعله با مسخرگی میگه خوب نامه بنویسین که امید میگه راست میگی شعله جا میخوره و میگه منم یکیو میخوام که مثل تو منو بخواد!

امید چشمش به ساعت گرون تو دستش میوفته که شعله میگه هدیه پیرکی جونه امید جا میخوره و میگه ولی جلو همه دستت ننداز شعله میگه نه برم خونه میزارم تو گاوصندوق. تو کلانتری وکیل میاد و میگه امشبو باید اینجا بمونه کارهایی کردم که اگه مخالفت نشه باهاش فردا با وثیقه آزاد میشه سپس بعد از رفتن همه به عبداله خان میگه اگه نتونیم ثابت کنیم که کار عامر خان نبوده خیلی بد میشه. دوعا به فاتح زنگ میزنه که ببینه چیشد فاتح بهش میگه ماجرارو و در آخر میگه تو خونه درباره اش حرف میزنیم. آذرخش به محض فهمیدن ماجرا با کلافگی میگه باورم نمیشه! دوعا سعی میکنه آرومش کنه.

احسان به بهونه خریدن آلوچه واسه نیلای به پنبه گفته بود که اشتباهی جعبه هدیه رو دیده و فقط یکی بوده پنبه خیالش راحت میشه. شب همگی سر میز شام هستن که مته خان هم اونجاست نیلای میگه آذرخش خانم چرا چغلی مته خانو کرده حالا! دوعا باهاش کل کل میکنه که عبداله خان ساکتشون میکنه.

تو خونه آذرخش سر میز شام درباره همین موضوع حرف میزنن و سولماز میگه آذرخش کار درستی کرده که چیمن بهم میریزه و میره. سولماز از شعله میخواد بیاد اونجا تا به اونم بگن که آذرخش میگه خودت بگو مامان من اینجا بند نمیشم میخوام برم کلانتری….

 

 

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه