یادداشت اختصاصی از حسن خیرآبادی
جایگاه عفاف و حجاب در حماسه کربلا
در فرهنگ عاشورا و اهل بیت (علیهم السلام) حفظ عفاف و حجاب زنان از جانفشانی مردان و بر بالای نیزه رفتن سرها حیاتی تر عنوان شده است. و بر زنان و بانوان محترم واجب است حال که امام حسین(ع) تاج افتخار عزاداری را بر سرشان نهاده است، دقت بیشتری در رعایت حجاب نمایند.
یکی از مسائلی که این روزها بسیار به آن پرداخته می شود و به قولی نقل مجالس است، بحث عفاف و حجاب است. عده معدودی اظهار می دارند که اصل دین و خدا و پیامبر(ص) و ائمه(علیهم السلام) و... را قبول ندارند فلذا بی توجهی به امر حجاب از ناحیه این افراد خیلی بعید و دور از ذهن نیست و در این نوشتار نیز بحثی راجع به این افراد نداریم.
لکن روی صحبت با کسانی است که با آنکه خود را رهرو و دوستدار امام حسین(ع) و اهل البیت (علیهم السلام) می دانند در قبول یا رعایت حجاب قدری کوتاهی می کنند. همان هایی که برای مجالس روضه و بزرگداشت امام حسین(ع) در ماه محرم و ... احترام قائل اند، حضور فعال دارند، اندوهگین هستند، فعالیت دارند ولی بعضا از روی غفلت نسبت به رعایت حجاب و ظاهر خود اهتمام کافی را ندارند.
در این جستار بر آنیم که به نمونه هایی از مصادیق اهمیت بحث حجاب و عفاف در سیره اهل بیت(علیهم السلام) با محوریت ماجرای کربلا بپردازیم:
طبق آنچه معروف است از امام سجاد(ع) در پاسخ به سوالی که در ماجرای عاشورا و حوادث بعد از آن، کجا و در چه موقعیتی به شما سخت تر گذشت؟
ایشان در پاسخ فرموده اند: الشام، الشام، الشام.
در بررسی اجمالی این موضوع پر واضح است که در کربلا حضرت سیدالشهدا(ع)، ابالفضل العباس(ع) ، علی اکبر(ع) و سایر شهدا(ع) به سخت ترین وضعیت به شهادت رسیدند و قحطی آب و غربت اهل البیت(ع) به اوج مصیبت رسید که بیش از این شرح و وصف اسفناک آن خارج از بحث است. با این وجود چگونه است که امام سجاد(ع) از شام به عنوان سخت ترین و دردناک ترین موقعیت یاد می کنند؟
«سیدبن طاووس در لهوف نقل می کند:
چون کاروان اسیران به دمشق نزدیک شد، امّ کلثوم(سلام الله علیها) به شمر نزدیک شد و فرمود: مرا با تو حاجتى است.گفت: حاجتت چیست؟
فرمود: وقتى که مىخواهى ما را وارد شهر کنى از دروازهاى وارد کن که تماشاگران کمى دارند، و دستور ده تا سرهاى شهداء را از بین محملها بیرون برده و از ما دور کنند، چرا که ما از نگاههاى بسیار آزرده خاطر شدهایم.
البته شمر(لع)- بر مبناى خبث باطنى خود- در قبال خواسته امّ کلثوم، فرمان داد تا سرهاى بر روى نیزهها را در میانه محملها قرار داده با همین وضع آنان را تا دروازه دمشق و دم در مسجد جامع در جایگاه اسیران باز داشت.»
ببینید ام کلثوم(سلام الله علیها) دختر امیرالمومنین(ع) در اوج سختی که زبان در برابر این شدت از مصیبت لال است، مراقب پوشش خود و دختران و زنان همراه و دوری از نگاه نامحرم است!
زینب کبری(سلام الله علیها) در جملات آغازین خطبه پر صلابت خود در برابر یزید (لع) چنین می فرمایند:
ای یزید «آیا این از عدل است اى فرزند آزادشدهها که زنان و کنیزان تو در پس پرده باشند و دختران رسول اللَّه اسیر؟!
حجاب هایشان را دریدى، و چهرههایشان را آشکار کردى، آنان را چونان دشمنان از شهرى به شهرى کوچانیده، ساکنان منازل و مناهل بر آنان اشراف یافتند، و مردم دور و نزدیک و پست و فرو مایه و شریف چهرههایشان را نگریستند، در حالى که از مردان آنان حامى و سرپرستى همراهشان نبود.»
اینجا حضرت زینب (سلام الله علیها) پیش از آنکه به ابعاد وسیع و دردناک ستم هایی که از ناحیه یزید بر خاندان پیامبر وارد آمده اشاره ای کند، بحث کشف حجاب زنان(اگرچه به اندازه مشخص شدن صورتها بود) را مطرح می کند و به شدت انتقاد می کند.
همچنین محدث قمی نقل معتبری از سهل بن سعد ساعدی را از کتاب بحار الانوار نقل میکند که وی میگوید:
«در گوشه ای از شهر عده ای را دیدم که با هم صحبت میکردند.
به آنها گفتم: آیا برای شما در شام عیدی است که ما از آن بی خبریم؟
گفتند: پیرمرد؛ گویا غریبی؟
گفتم : آری. من سهل ساعدی صحابی رسول خدایم.
گفتند : سهل! تعجب نمیکنی که چرا آسمان خون نمی بارد؟ و زمین اهلش را فرو نمیبرد؟
گفتم : مگر چه شده؟
گفتند: سر حسین(ع) فرزند پیغمبر(ص) را از عراق برای یزید هدیه می آورند.
گفتم: ای وای! سر حسین را می آورند و مردم اینگونه خوشحالی می کنند؟
پرسیدم از کدام دروازه وارد می کنند: گفتند: دروازه ساعات.
سهل گفت در میان گفتگوی ما ناگهان دیدم بیرقهایی پی در پی پیدا شد... ناگاه دیدم زنانی بر شتران بی روپوش سوارند. به آنها نزدیک شدم و از نخستین زن پرسیدم: کیستی؟
گفت: سکینه بنت الحسین (ع)
گفتم: اگر حاجتی داری بگو تا برآورم که من سهل بن سعد ساعدی هستم. جد تو را دیدم و حدیث او را شنیده ام.
گفت: ای سهل! به حامل این سر بگو که آن را جلوتر برد تا مردم مشغول نگاه کردن به آن شوند و به حرم رسول خدا نگاه نکنند.
سهل گفت نزدیک آن نیزه دار شدم گفتم: میتوانی حاجت مرا برآورده کنی و به ازای آن چهارصد دینار دریافت کنی؟
گفت: حاجت تو چیست؟
گفتم: این سر را از حرم جلوتر ببر
پذیرفت و چهارصد دینار را به او دادم و سر را در حقه گذاشتند و به پیش یزید بردند.»
در این شرایط که اهلبیت(علیهم السلام) مصیبت و داغ حجت خدا(ع) و عزیزترین و باوفاترین یارانش را دیده اند و مسیر طولانی و پر مشقت کربلا و کوفه و شام را پشت سر گذاشته اند حتما هزاران حاجت و خواسته دارند، لکن هم و غم حضرات حفظ شدن عفاف و حجاب و محفوظ ماندن از نگاه نامحرم است.
لذا همانگونه که پیداست مساله حجاب ناموس اهل البیت(ع) آنقدر مهم و حیاتی است که امام سجاد(ع) در پاسخ به این سوال که کجا بیش از همه به شما سخت تر گذشت؟
سه مرتبه می فرمایند الشام الشام الشام...
و حتی این مصیبت برای امام زمان(عج) نیز شدیدترین مصائب است. در کتاب «العبقری الحسان، ج1، ص98؛ اشک های امام زمان(عج)،ص94. » آمده است:
«مرحوم حاج شیخ ملاسلطان علی تبریزی که از جمله عابدان و زاهدان بود در عالم رؤیا خدمت امام زمان- علیه السلام- رسید و عرض کرد: ای مولای ما! آیا آن چه در زیارت ناحیة مقدسه آورده شده و می فرمایید:«فَلاَنْدُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً وَ لاَبْکِیَّنَ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً» ( هر صبح و شام بر تو گریه میکنم تا جایی که اشک هایم به خون مبدل شود) صحیح است؟
ـ ایشان فرمودند آری صحیح است.
- عرض کرد آن کدام مصیبت است که به جای اشک، خون گریه می کردید؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر(ع) است؟
- اگر علی اکبر(ع) هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
- آیا مصیبت حضرت عباس(ع) است؟
- اگر عباس(ع) هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
- آیا مصیبت حضرت سیدالشهدا- علیه السلام- است؟
- اگر سید الشهدا- علیه السلام- هم بود، در این مصیبت خون می گریست.
- عرض کرد پس کدام مصیبت است؟
- امام زمان (عج) فرمودند؛ مصیبت اسیری عمه ام زینب(س) است.»
لذا در فرهنگ عاشورا و اهل بیت (علیهم السلام) حفظ عفاف و حجاب زنان از جانفشانی مردان و بر بالای نیزه رفتن سرها حیاتی تر عنوان شده است.
و بر زنان و بانوان محترم واجب است حال که امام حسین(ع) تاج افتخار عزاداری را بر سرشان نهاده است، دقت بیشتری در رعایت حجاب نمایند و این امر موجبات رضای خداوند منان و اهل البیت (علیهم السلام) را بیش از پیش فراهم آورد.
والسلام علی من اتبع الهدی
نظر شما