خلاصه داستان قسمت آخر سریال بی همگان

در این مطلب از صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت آخر سریال بی همگان از نظرتان می گذرد، سریال بی همگان هر شب حدود ساعت 8 و نیم تا یک ربع به 9 از شبکه سه پخش می شود و تکرار آن نیز در ساعت های 1:30 بامداد، 10 صبح و 14:30 روز بعد روانه آنتن می شود.
در خلاصه داستان قسمت آخر سریال بی همگان می خوانید که:
الناز به دنبال پدرش است که یهو راننده آن ماشین پاش و روی گاز می گذارد و به سرعت می رود…
ریحانه خانم به امیرعلی زنگ زده و تاکید می کنه حال مریم بده تا زودتر به خانه برود، مریم هم بهش میگه این کار و نکنید که او میگه بایدبفهمه همسرش به همه چی الویت داره و کار خودش را می کند…
ارشیا همون جا تو باغ در حال آب خوردن است که گوشیش زنگ می خورد و الناز پشت خطه، الناز بهش التماس می کنه، هر طور کهشده بهش کمک کنه ولی ارشیا با بی رحمی تمام میگه من دیگه هیچ کاری برای شما نمی کنم و شما حق نداری دیگه به من زنگ بزنی وتلفن را قطع می کند، الناز هم گوشه خیابان ایستاده و حالش خراب است…
مریم دوباره حالش بد شده است که ریحانه خانم نگران میشه و به سمتش میره، مریم با نشون دادن آزمایشش میگه حدسم درست بود ومن اصلا مریض نیستم که ریحانه خانم متوجه بارداری او می شود و بغلش می کند…
آدم های گوهران، مهرداد را به همان جای قرار برده اند و او را مقابل بهرام و پویان می برند، بهرام با حال خوب از او استقبال می کنه،مهرداد سراغ مانی را ازشون می گیره که پویان با حرفاش روی اعصابش راه میره تا عصبیش کنه که موفق میشه…
مهرداد به سمتشون حمله می کنه که آدم های گوهران جلوشو می گیرند و بهرام میگه می خوام بهت یه شانس دوباره بدم به شرطی کهبگی مدارک پیش کیه و مهرداد سراغ بچه اش را ازش می گیره که او را می آورند و پویان اسلحه را روی سر مانی می کشد و مهرداد همبه التماس می افتد و اسم امیرعلی را به زبون می آورد…
پویان گوشی مهندس را بر می دارد و با امیرعلی تماس می گیرد، امیرعلی جوری حرف می زنه که همه می فهمن آن ها از قبل با همهماهنگ بوده اند و پویان شروع به حرف زدن می کند و امیرعلی بعد از آن بهش میگه لوکیشن بفرست تا مدارک و برات بیام که او میگهآدمام میان دنبالتو تلفن را قطع می کند…
همه در خانه برادر مهرداد نگران هستند که امیرعلی به الناز زنگ می زنه و تمامی تماس را تعریف می کنه…
امیرعلی به سر قرار رفته و آدم های گوهران او را سوار می کنند، مهرداد و مانی پیش هم هستند، بهرام دنبال اینه بفهمه مدارک پیش چهکسی به جز امیرعلی است که مهرداد میگه فقط امیرعلی و او هم تاکید می کنه یا همه با هم از این جا می ریم بیرون یا هیچ کس…
مانی ترسیده است و به باباش میگه می خوان بکشنمون که او خیالش را راحت می کند و می گوید هر وقت بهت گفتم تیز بدو و از درسمت راست فرار کن…
از طرفی دیگر بین برادران گوهران هم بحث پیش اومده و زیر لب با هم حرف می زنند…
آدم های گوهران در حال بردن امیرعلی به آن جا هستند و کمی بعد می رسند، الناز و عموش هم پشت سرشون هستند و همان بیرونمنتظر می ایستند…
آن ها به داخل می روند و بهرام بهش میگه آقا دزد اطلاعات و ازش می خواد مدارک و بده که امیرعلی خودش و نمی بازه و اشاره به آنها می کنه و میگه آزادی که پویان به زور فلش و ازش می گیره و توی لپ تاپ می زنه و می فهمه همه دار و ندارشون را هک کرده اند…
مهرداد زیر لب می شماره و از مانی می خواد که فرار کنه و با دویدن مانی، پویان روی مهرداد اسلحه می کشد و او را می کشد…
پلیس ها به آن جا رسیده اند و ریختن تو با موفقیت همه را دستگیر می کنند، مهرداد توی بغل امیرعلی افتاده و مانی بهش میگه حرف نزنهتا خون ازش نره… الناز و عموش هم از راه می رسند که الناز با دیدن پدرش تو اون وضعیت روی زمین می افتد و با گریه بهش التماسمی کنه که از جاش بلند شه اما مهرداد با خداحافظی از هر دو بچه هاش چشم هایش را می بندد و می میره…
پنج ماه بعد
الناز سر خاک پدرش است و با یک دسته گل آن جا ایستاده و بعد از خواندن فاتحه سوار ماشین می شود تا به جایی برود، رادیو درماشین روشن است و درباره دادگاه و حکم برادران گوهران حرف می زند…
دکتر تقوی با تمامی کارکنان کارخونه و امیرعلی و تیمش کنفرانس تشکیل داده تا از امیرعلی و تیمش به خاطر افزایش صد در صدیتولید و با کفایتیشون تشکر کند…
امیرعلی و خانواده اش دو هم جشن گرفته اند و مراسم تعیین جنسیت بچه گرفته اند، مسئولیت مراسم هم به عهده رضا است و با کاراشهمه رو کلی خوش حال می کنه و معلوم میشه مریم دو قلو بارداره…
کپی شد! |
من از زمانی که خانم زهره فکور صبور فوت کردند داستان یجوری جلو بردند که مصنوعی بود …..امیرعلی مال الناز باید میشد و مریم هم باز میتوانستند یه داستان دیگه رو بیارن و البته هدف سریال این بود که چه اشکالی داره زن بیوه گرفت و حتی با ۲ بچه خوشبخت هم میشوی ،،،، کلا سریال پیام هایی از قبیل همین داشت
بغیر قرار ازدواج که خب بدعهدی بده ولی خیلی شرف می خواد که یک مرد هدف زندگی اش را به جای خط و خال مسرور کردن. و نجات زندگی چهار نفر قرار بده و دست بر سر یتیم بکشه و پدری کنه. توی این فیلم می تونست اینطور بشه که الناز اجازه بده همسرش با این خانم هم ازدواج کنه ما ادم ایم نه گرگ
به نظر من مریم باید یک بچه داشت تا سن اش از امیرعلی بیشتر نباشد و در آخر هم که باردار شد نباید دوقلو بچه دار میشد بعدشم چقدر سوتی دادید قسمت 26 قبل از اینکه مریم بشینه امیرعلی داشت چای میخورد بعد دوباره چای برداشت خورد سوخت دفعه اول نسوخت دفعه دوم سوخت؟
کمتر بود سنش.. چون می گفت۱۶ سالگی ازدواج کردم
اصلا مریم ک زن خوبی جلوه داده شده بود و میدونست الناز عشق امیرعلی هست و الناز و امیرعلی همو دوسدارن باید رضایت میداد و از زندان آزادش میکرد نه اینکه سواستفاده کنه از موقعیتی ک پیش اومده و صاحب یک شوهر خوب و نخبه بشه و الناز رو بدبخت کنه… داستان باید بنظر من ایتطور پیش میرفت و امیر علی و الناز ب هم میرسیدن و معلوم میشد ک امیرعلی بی گناهه… و به بابای الناز هم ثابت میشد….
اصلا داستانش ناتمام و بد تمام بود.
یعنی قسمت آخر خیلی چرت بود مریم حامله شد واقعا مسخره بود کماوردن فیلمو ضایع تموم کردن
من نقد دارم به داستان سریال
اولا به هیچ عنوان دلیل عدم ازدواج الناز وامیرعلی منطقی وواقعی نبود.دونفر که برای رسیدن به هم این همه سختی کشیدن. ناگهانی رابطه قطع بشه. نه اونم بخاطر کینه،بخاطر اینکه ممکنه پدر الناز بخاطر قتل با ازدواج موافقت نکنه، وبخاطر اینکه زود از زندان بیرون بیاد ؛ازدواج با مریم رو قبول کرد؛ خب این اگه میخاست از زندان بیرون بیاد ؛ الناز گفت تا چند روز دیگه پول دیه ات رو میدم؛حالا بعدا پسش میداد اگه ازدواج هم نمیکردن.چرا اومد اینده و زندگی خودش رو نابود کرد با ازدواج با مریم. اینکه هدفش کمک به مریم نبود فقط میخاست از زندان بیرون بیاد. و دختره الناز ؛ معلومه شک میشه ؛ اینکه تا دیروز میخاستند ازدواج کنن ؛ میشنوه الن با یکی دیگه ازدواج کرده، بعدشم چرا این پسره ؛ اینطوری با الناز برخورد میکرد . دختره تمام ارزوهاش رو نابود کردی ؛ بجای اینکه یه جوری ارومش کنی که این قسمت ما بود ؛ ونشد که بهم برسیم ؛شروع کردی ریشه به تیشه دختره بزنی؟!انگار نه انگار اینا عاشق هم بودن چندسال؛ واصلا انگار این دختره رو نمیشناسه؛ بگم فیلم داشت میگفت اثر کینه اس؛ که نبود چون امیرعلی رو ادم خوبه نشون میدادن؛ پس بازم عقلانی ومنطقی نبود این حجم از بی تفاوتی امیرعلی. ودرنهایت از۳۹قسمت سریال ۳۷ قسمتش مربوط به عشق الناز و امیر علی بود و کل این سریال بخاطر عشق این دونفر ایجاد شده؛ حالا دو قسمت اخر ناگهان عشق این دو گم شد. وداستان چیز دیگه شد؛ وبنظرم اخرسریال بهتر بود فیلم به این سمت میرفت که نتیجه خودخواهی پدر الناز و واون دردسرایی که برای امیرعلی ودخترش درست کرد رو با از دست دادن دخترش ؛ تموم میشد ؛ که هم پدرش نتیجه کارش رو ببینه و هم یکی از این دو عشق سریال باید ؛ میمرد تا بی همگان تعبیر شود
من نقد های مختلفی از سریال رو خوندم.
قبول دارم که این سریال نکات مثبت زیاد داشت و داستانش هم تو خیلی از جاها غیر قابل پیشبینی بود و خوب پیش رفت.
ولی واقعا پوئن بسیار منفیش نرسیدن امیرعلی و الناز به هم بود.
عجیبه امیرعلی ای که بعد دو سال باز رفت سمت عشقش الناز همه جوره پای امیرعلی وایستاد این همه میخواستش ولی باز ولش کرد.یه عده میگن به خاطر اختلاف طبقاتی و بدبیاری های متوالی امیرعلی،مخالفت های پدر الناز بود که امیرعلی دید نمیتونه خوشبخش کنه و رفت.یه نظری رو خوندم میگفت عشق مثل نیت نمازه.شروعش که میکنی باید تا تهش وایسی.از طرفی به نظر من درسته امیرعلی اولش زیر بار پدر الناز میرفت،ولی دقت کنین با استنرار تلاش های امیرعلی و تلاش برای بهتر کردن وضع کارخونه و کمک به الناز برای نجات پدرش در تقابل با گوهران و تکیه گاه بودنش برای الناز،باعث میشد که دوباره مهرداد نسبت به امیرعلی دلخوش بشه.
یه عده میگن پدر الناز بعد قتل امیرعلی محال بود اجازه بده ازدواج کنه.در جواب میگم اگه یادتون باشه پدر الناز اواخر به الناز گفت اگه میخوای ماشینو به نامت میزنم میتونی بفروشیش.که خب دیگه دیر شده بود ولی اینو نشون میده مهرداد باز هم داشت نرم میشد در قبال امیرعلی.
از طرفی امیرعلی اصلان رو نکشت و فقط دیه اش رو به مریم میداد کافی بود و دینی بهش نداشت.ولی النازی که تا تهش پاش وایستاد و دلش رو درگیر کرد رو بهش بدهکار بود و نباید ولش میکرد.الناز هم که از اون موقع به بعد تا همین قسمت اخر فقط بدبختی داشت.
واقعا اینجا انتقاده از نویسنده.این حق الناز نبود.حداقل امیرعلی ولش کرد یه زندگی درست حسابی رو اخر فیلم براش میساختی.از وقتی امیرعلی ولش کرد که تو دام ارشیا افتاد با احساساتش بازی شد،خونش رو که توقیف کردن تو مهمون خونه و خونه بقیه زندگی میکرد،از کارخونه اخراج شد،اخرش هم پدرش مرد.
خدا وکیلی نویسنده به الناز ظلم کرد.از طرفی تو بحث امیرعلی و الناز نظر خودش رو دیکته کرد و اعصاب خیلی از بیننده ها رو خرد.
قبول دارم این سریال نکات مثبت اجتماعی اخلاقی تو نشون دادن دغدغه های نوجوانا،سالم زندگی کردن،رفتار درست با پدر و مادر،رفتار نادرست ناپدری و نامادری با بچه ها،تلاش در برابر سختی ها و …داشت،ولی اتفاقی که سر عشق امیرعلی و الناز رخ داد،واقعا حال من و خیلی ها رو گرفت و بی احترامی به بیننده بود.
مریم حاملست از حالت تهوع معلومه امیر علی هم قاتل شوهرش نبوده ثابت میشه ولی امیر علی با مریم می مونه و کارخانه به دست اهل میوفته پدر الناز هم به زندان میافته و تاوان کارشو می ده و در آخر الناز هم راضی به تقدیر الهی میشه و زندگیشو میکنه و صد البته که گوهران و عرشیا که قاتل اصلی اصلان و کل ماجرا بوده به دست قانون و مجازات میشن تمام
سلام.بنظرم فلیم خوبی میاد.که برخی مشکلات جوانان رو به تصویر کشیده است.هزاران نفر چنین نفراتی هستند ،که متاسفانه بدلیل مشکلاتشان به هم نمی رسند.و تا آخر عمر ازدواج نمی کنند..
بدترین و افتضاح ترین سریالی که تو عمرم دیدم.وقتی کارگردان دوتا بشه بیشتر از این نباید انتظار داشت
همچین داستانی متاسفانه یک در تریلون قتل هم اتفاق نمی افتد اقای نویسنده شما که اینقدر امیر علی رو خیلی آدم بسیار خوب جلوه دادی چطور است که با عشق قبلی خودش اینقدر بی ادبانه و خود خواهانه برخورد میکند شما خودت هم سر رشته داستان از دستت در رفته متاسفانه ثبات شخصیتی در افراد داستانت اصلا وجود ندارد مثلا آقای امیر علی آدم به این موجهی چطور در مورد الناز بدون این که تحقیقی کند قضاوت میکند و او را همدست پدرش میداند یا بدون دلیل با او دشمن شده و داره تحقیرش میکنه از همچین آدمی که شما ساختید همچین برخوردی بی ثباتی شخصیتی قصه است من که اصلا نپسندیدم داستان را ولی اگر در داستان هم بهم برسن متاسفانه یه عشق واقعی رو به یه عشق من در اوردی تبدیل میکنید
با ارادت با این گروه کار بلد غیر از این هم نمیشد توقع داشت و خدا قوت به تک تکشون از جناب مهام گروه کارگردانی و همه عزیزانی که شبانه روز زحمت کشیدن تا این مجموعه بهترین باشه سپاس بیکران
سلام. بی همگان آموزش بی شرفی به سبک مدیران صدا و سبماست
من کە خوشم نمیاد توی سریال های ایرانی هر کی چادر دارە لیاقت خوشبختی دارە اونی کە چادر ندارە فورا میگن این بە درد ما نمیخورە مثل ما نیست ، دارن با این جور فیلما یە فانتزی بی خود برا جوون ها درست میکنن. میترسم آخر فیلم یە آب توبە سر الناز بریزن و با یە چادر و صورت از این رنگ پریدە تر بزارن زن امیر علی بشە کە بە خانوادەش بیاد مثلا!!!
درود سریال بی همگان داستان واقعی و قشنگی بود و خیلی خوب مشکلات زندگی طبقه های مختلف رو به تصویر کشیده بود ولی خانم میترا رفیع زیاد روی بازی مسلط نبودن و خیلی مصنوعی بازی می کردن
این فیلم مزخرف فقط داره میگه هر کی اسمش آرش و عرشیا و…باشه خاین و دزد و…هست و هرکس اسمش عربیه و خانواده اش چادری هستن خیلی خوشبختن در حد آب دوغ خیار هم نبود
حالا گیرم تیتر خبر به دروغه شما چقد آدمای بیکاری هستین نشستین دنبال خلاصه قسمت آخر یه سریال
سلام ممنونم از سریال خوب و زیبای بی همگان بهترین سریال است ک من دوست دارم ❤️😘
سلام نمیدونم بعضیا چطوری درباره آدمها قضاوت میکنند مریم خانم نجیب به سختی بچه هاش با لقمه حلال بزرگ کرده و مخالف کار همسرش بوده حالا اون مرد با دوتا بچه یتیم باید کسب همراهش باشد تا دوتل بچه آینده خوبی داشته باشد چه بهتر از امیر علی امیرعلی دوبار خواستگاری الناز رفته ولی دوبار هم تحقیر شده هم آینده اش تباه شده مخصوصا بار دوم که باعث کشتن اصلان شده اون جرم باعثش پدر الناز بوده کسیکه در زندان چطور میتونه با عزت با پدر الناز بجنگند با پول پدر الناز مگه میشه اینوهمه ذلت وتحقیق تحمل کنند بخاطر عشق که هرگز عاقبتی خوبی ندارد مساله پولدار و ندار نیست مساله نگاه متفاوت آدمها به همدیگر خانواده امیرعلی عاقلانه بدون احساساتی شدندتصمیم میگیرند شاید این تصمیم ازدواج درست نیست ولی عاقلانه وبهترین راه برای نجات امیر علی تصمیم سختی و زندگی هر گز آسونی به ما نمیگیرد مادهم باید تصمیم سختی باید بگیریم حتی اگر برعکس احساسات ما ومیل ما باشد اینطوری برای زنی مثل مریم که سختیهای زیادی کشیده و پسری مثل امیر علی سختی های زیادی کشیده این یه جور بی انصافی در حق اونها
چه جالب پس هرکی بره با قاتل شوهرش ازدواج کنه این نقش مریم نجیب مثلا قبل از امیرعلی هم مردی بالاسرش نبوده خودش خرج زندگی وبچه میداده مرد بالاسرش بچه هاش نبوده شوهرش خونه نمیرفته وپولش کثیف بوده بعدچجوری بعدازچهلم میادبا مثلاقاتل همسرش ازدواج میکنه والانم عاشقه مثل اینکه از فوت شوهرش اصلاناراحتم نیس وهمینطورامیرعلی چطورمیتونه یه دختررو دوبار بذاره سرکارواحساساتشونادیده بگیره ویکطرفه تصمیم بگیره جالبه خودش شروع میکنه رابطرو خودشم تموم میکنه اصلاخانواده امیرعلی هرجامنفعت داشت همون کاروکردن زمانی که النازمیخواست دیه بده طرف الناز بودن بعدم باپیشنهاد این زنه مدافع این شدن حتی باالناز هم برخورد خوبی نداشتن بیشترازهمه فقط الناز بنظرم گریه وزاری داشت ازاول فیلم خب چرابایدتویه فیلم اینقددختروکوچیک جلوه بدن چرایک بار نشون ندادن که امیرعلی هم جزرکشیده ازاینکه باالنازبهم زده یکبارزمانی بامریمه یادخاطراتش باالناز نیفتاده خوبه دل ادمها کاروانسراست زودعاشق میشن وزودفارغ به همین زودی دل به مریم بسته مسخرستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
ادم بخاطردیه بره ازدواج کنه حتما بخاطرنداشتن کرایه خونه هم بایدبره زن طرف شه . چرافقرونداری بایدباعث ازدواج اجباری بشه باعث بشه مثلا امیرعلی نخبه اینجوری ازدواج کنه مگه همین شوهرمریم نبوده باعث شده طرف دوسال بره زندان از دانشگاه اخراج بشه اگرم سروقت اصلان رفته از بی عرضگی خودش بوده بدشانسیش بوده اون که قاتلش نیس
مردا خیلی کم عاشق میشن.اگرم هم عاشق بشن ببینن ب نفعشون نیس خیلی راحت عشقشون رو کنار میذارند.این ما دخترا هستیم ک تا طرفمون حرف جدایی میزنه دستمون رو ب هر ریسمانی میگیریم تا ب اون وصل بشیم.امیر علی هم ب مریم علاقه پیدا کرده.البته ک فیلمه اما تو واقعیت هم مردا خیلی بی معرفتن
شوهرش تحفه ای نیود و خلاف بود در ضمن غیر عمد بود نه پس ان خانم نبخشه مثل شما طرف را با خانواده اش دغ بده. اتفاقا فیلم خوبی بود و کوته بینی یک عده را نشان می داد که هی مثل مغازه دار تکه می انداختند که قاتلی. اما فرصت دوباره بچه های یتیم را صاحب پدر کرد و…
دقیقاااااااا خیلی فیلم نامه ش بیخود و مزخرف بود مگه میشه به این راحتی با احساسات یه دختر بازی کرد دقیقا تاوان بی شعوری امیر علی مرگ که بمیره بره به درک الناز بدبختتتتتتتتتت که انقد دنبال این بیشعور ه
بی همگان یعنی، آموزش بی شرفی به سبک تلویزیون
مگه کسی تلوزیون نگاه میکنه منکه اصلا نگاه نمیکنم کلا انتن ایران ندارم.خخخخ
خیلی هم خوبه مگه کسی که بدبخت است باید تا آخر بدبخت بماند خدا وسط راه یه در باز میکنه که کسی باورش نمیکنه مریم هم با امیر علی باید خوشبخت میشد قرار نیست که فقط پولدار ها تا آخر دنیا خوش باشند
فیلم چرت تبلیغ فقر و بدبختی آدم پولدار پست کلا چرت
واقعا امیر علی و خانوادهاش بسار بیشعورن و این دختره مریم هم خیلی پررو و قیح هستش خودش را زده به مطلومی واقعا عوضیه و الناز باید از امیر علی انتقام سختی بگیره تا یادش باشه با اینده این دختر بازی نکنن در ضمن پدر امیر علی هم که ظاهرا دبیر ادبیاته بسیار بی عقله کل خانواده امیر علی از عقل بهرهای نبرده اند وگرنه زندان بهتره تا زندگی با یک زن شوهردار د دوتا بچه که یکیشم مریضه این سریال تو هینه به شعور مخاطب
قسمت اخر نظرت خیلی دیگه با اصول انسانی ناسازگار بود. ادمیزاد گرگ نیست و اتفاقا موهبتی است که بجای عیش، و نوش در زندگی دو تا بچه یتیم را زیر پر و بال بگیره و از دعای انها مدیر شد
سلام،فقط میخواستم بگم که چرابااحساسات پاک مردم بازی می کنید؟تیتر شما یعنی دروغ!!!مردم خیلی عاقل ترازاین حرفا هستند فقط عیبشان این است که نجیب وشریف هستند.
سلام بر احمد عزیز؛ اگر به روتیتر این مطلب دقت کنید نوشتیم که خلاصه داستان قسمت آخر رو شما پیش بینی کنید. ما که نوستارداموس نیستیم بتونیم قبل از پخش سریال خلاصه داستانشو بنویسیم. فقط حدسیات رو نوشتیم تا قسمت آخر پخش بشه و از کاربران گرامی خواستیم آخر داستان رو حدس بزنن و برخی در این امر مشارکت کردن که از همه اشون سپاسگزاریم.
کاملا مسخره،اینو تو سر ما ایرانی ها کردن هرکی پولدارتره باباش دزدی واختلاس کرده وقاچاقچیه آخرشم اونا خوشبخت نیستن ولی اونایی ک بی دولت با خداترن وخوشبخت میشن واقعا متاسفم برای مغزهای پوسیده،امیدوارم بزارین نظرمو ک ازاین فیلمای چرت دیگه درست نکنن
خجالت بکشید با این تیتر زدنتون.
این کار شما نوعی دزدیه.
دزدی از وقت مردم.
الناز و امیر علی اگه به هم نرسن که کل سریال حال بهم زن میشه . بالاخره باید نشان داد که مقاومت انها نتیجه میده
الناز و امیرعلی اگر به هم نرسن کل سریال میشه ضد حال واقعا چرت میشه…ولی به نظرم تهش به هم میرسن
خدایی من سازنده این سایتو زنده میخام
خو وقتی خودم قسمت اخرو ببینم ک اوسکول نیستم میفمم چیشده
مگه خارج زندان بوده دروغگو که میگی بعد از آزاد شدن به ایران برمیگرده
سلام شبتون بخیر بعله در قسمت اول می بینید که امیرعلی با پیمان به صورت زمینی با ماشین شخصیشون رفته بوده ایروان و ادامه ماجرا که باعث زندان رفتنش میشه…
چی بگم که نگفتنم بهتر. گندم نمای جوفروش هستی. تیتر زدی که خلاصه داستان قسمت آخر بعد حواله می دی که بریم قسمت آخر را ببینیم، بیاییم برات تعریف کنیم، بعد بنویسی، بعد ما بیاییم بخوانیم.
این درد را باید به کجا برد.
کلا کار اینا همینه تیتر رو چیزه دیگه مینویسن تا طرف کنجکاو بشه بره بخونه وقتی میخونی میبینی اصلا موضوع چیزه دیگه اس این ینی کلک ینی گول زدن که کاره عادی هستش تو این صنف
سریالهای ایرانی مثل ابدوغ خیاره.یکم ماست وخیار یه تانکر اب میشه سریال۹۰قسمتی وحتی ۲۰۰ قسمتی
سریال خوبی بود تا این که قسمت ۱۹به بد بهم خورد وفکر میکنم الناز و امیر علی به هم نمیرسن و زن بیوه قسه عشق اینا رو با خوانواده بی مسعولیت امیر علی خراب میکنن .دیگه دنبالش نمیکنم
الناز و امیر علی ب هم میرسن ..بعد مشخص میشه که چکسی اصلان رو کشته …