دانلود قسمت هشتم سریال وحشی فصل اول + خلاصه داستان سریال وحشی قسمت آخر / سریال وحشی قسمت آخر فصل اول

سریال هشت قسمتی وحشی به ایستگاه آخر فصل اول خود رسید، در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه ای از قسمت هشتم سریال ایرانی وحشی را آورده ایم که خواهید خواند.

دانلود قسمت هشتم سریال وحشی فصل اول + خلاصه داستان سریال وحشی قسمت آخر / سریال وحشی قسمت آخر فصل اول
صفحه اقتصاد -

سریال وحشی در ژانر معمایی، اجتماعی در سال ۱۴۰۳ و ۱۴۰۴ از شبکه خانگی و پلتفرم فیلمنت منتشر می شود، در این سریال بازیگرانی چون جواد عزتی، نگار جواهریان، نوید پورفرج، هومن سیدی، احسان امانی، نگار مقدم، امین شعرباف، معین شاهچراغی، تورج الوند و علیرضا ثانی‌ فر، مهدی صباغی، محمد صابری و... حضور دارند.

سریال وحشی دوشنبه ها ساعت ۸ شب منتشر می شود، خلاصه داستان قسمت هشتم سریال وحشی را در ادامه این مطلب می خوانیم.

خلاصه داستان سریال وحشی قسمت آخر

 

داوود رو منتقل می کنند دادسرا، خیلی نگران بود و به مامورها میگه که من به خانواده ام اطلاع ندادم نگرانند لااقل بذارید به وکیلم زنگ بزنم. بهش میگن که باید تو کلانتری تماس می گرفتی دیگه الان نمیشه. تو راهروی دادگستری رها رو می بینه هر چی صداش میزنه نمیشنوه.

خانواده داوود میان و دادگاه شروع میشه، مشخص میشه پرونده فرجام خواهی خانواده کودکان برگزار شده، داوود میگه من نمیدونم برای چی اینجام من تبرئه شدم و ربطی به مرگ این دو تا بچه ندارم، قاضی میگه لطفا بشین همه چیز مشخص میشه. وکیل خانواده بچه ها که همون وکیل نوید بود شروع به صحبت می کنه که سوالی پیش اومده مبنی بر اینکه ماشین آقای اشرف در روز حادثه پنجر بوده یا به عمد پنچرش کردن. قاضی میگه چرا همون موقع نگفتید؟ وکیل میگه چون اون موقع شاهد وجود داشته اما الان شاهد پرونده میگه که آقای اشرف فقط اونجا حضور داشته. شاهد میاد و میگه که من سرم تو گوشی بود متوجه نشدم به داوود گفتم ماشینت کم باده، من ندیدم که بره یا پنچر کنه. ازش می پرسن که چند دقیقه طول کشید که آقای اشرف برگشت، شاهد که گیج شده بود جواب درستی نمیده. داوود از نبود وکیلش ناراحت هست و میگه که وکیل اونا یه پولی گرفته که منو قاتل نشون بده. وکیل هم شروع به زدن حرفهایی میکنه که داوود رو بیشتر عصبانی میکنه. بعد صدای ضبط شده داوود رو که جریان رو برای رها تعریف میکرده می‌ذارند و داوود شوکه میشه، مادر بچه ها شروع به داد و بیداد می کنه. داوود میگه من همچین چیزی نگفتم برام پاپوش دوختن مشخصه که خودتون درستش کردید، وکیل میگه میتونم بیارمشون؟ بعد میره بیرون اتاق و رها رو میاره داخل، رها دست روی قرآن میذاره که این صدا رو من ضبط کردم و صدای زن صدای منه، یه رابطه ای داشت شکل می گرفت که شروع نشده تموم شد، من بهش شک کرده بودم اونم برای من تعریف کرد. داوود میگه رها من به تو اعتماد کردم، اینکار رو با من نکن. قاضی به داوود میگه چرا بچه ها رو سوار کردی اگه نگی حکم بدی برات میدم. داوود میگه بخدا من کاری نکردم بچه ها خودشون از ماشین پریدن بیرون فکر کردن می خوام کاری کنم. رها میگه آقای قاضی من حتی الان هم مطمئن نیستم که داره راستشو میگه، ایشون مدام دروغ گفته، من زندگیم رو پای پرونده گذاشتم مدام دروغ گفت، من هنوز نمی فهمم چرا اون بچه ها از ماشین پریدن بیرون، اگه من الان اینجام فقط یه دلیل داره و اینکه من نمیدونم اگه ایشون برن بیرون واسه بچه های دیگه خطرناکه یا خیر. داوود بلند میشه و میگه با من مشکلی داری که تصمیم گرفتی منو به خاک سیاه بنشونی، با دستور قاضی داوود رو می برن.

بیرون دادگاه داوود سعید رو صدا میکنه که هوای پدر و مادر منو داشته باش، اما سعید میاد و میزنه تو صورت داوود و میگه نامرد دختر من به تو میگفت عمو، بیای بیرون خودم می کشمت. داوود رو سوار ون زندان می کنند و می برن.

داوود به زندان برمیگرده و دوباره تمام مراحل رو انجام میده و وارد سلولش میشه. هم بندی هاش بغلش می کنند که چی شد برگشتی؟ همه چیز رو تعریف میکنه و میگه خدا قهرش گرفته از من. رامین میگه خدا آدمها رو می بخشه. داوود بهش بر می خوره که من هر روز دارم فکر میکنم که کجای کارم اشتباه بوده، دو تا بچه داشتن میرفتن من سوارشون کردم که اتفاقی براشون نیفته، اشتباه کردم؟ همون روز با مادرم داشتیم میرفتیم سر زمین، بی خودی بردم خونه پیادشون کردم که اگه نمی بردم اینجا نبودم، رفیقم به من شک کرده که چرا دختر منو بغل کردی، به ناموسم قسم من به کسی بدی نکردم من بچه ها رو دوست دارم. من اشتباه نکردم آقا رامین، خودش باید بیاد بهم بگه چرا اینا رو برام خواسته، مگه میشه تو یه هفته سه تا قتل افتاده گردن من، کسی مگه باور میکنه. نیک میگه مقصر خودتی گوله برف رو خودت درست کردی، چرا واینستادی پای جنازه ها، زنگ می‌زدی پلیس میومد بهشون راستشو می گفتی چرا در رفتی، نباید بری اینور اونور دروغ بگی، خودت که میدونی مقصری قبول کن باید تاوانش رو هم بدی. تو شاکی شدی که دختره بهت دروغ گفته، چطور دروغ تو دروغ نیست اما واسه اون دروغه. داوود میگه تو از کجا میدونی تو دادگاه چی شده؟ بپا برام گذاشتی؟ نیک میگه اصل حرفم رو بچسب، اینجا حرفها زود می پیچه، دیگه مهاجرت کردی اینجا اگه اعدامت نکنن ۱۰، ۱۲ سال این تو میمونی پوست میندازی، خودت هم قبول کن. داوود گریه اش می گیره، رامین بهش دلداری میده، که منم بعد ۵ سال آزادم، بهم رضایت دادن. نیک به داوود میگه به نظرم نمون زندون. داوود میگه مگه انتخابیه؟ حالت خوبه؟ نیک میگه آره اگه بخوای میتونم قانونی بفرستمت بیرون. رامین میگه ول کن کار منو تو نیست. داوود بیشتر تحریک میشه که بدونه ماجرا چیه. نیک میگه ما برات رضایت می گیریم بجاش تو برای ما کار می کنی. داوود میگه واضح تر بهش بگه چیه قضیه. رامین میگه این کار منو تو که الکی افتادیم اینجا نیست کار کسی هست که نافش رو از اول با داستان بستن، هر کاری میگه، میدونی یعنی چی ؟ یعنی هر کاری. داوود میگه من نه خلافکارم نه خلاف کردم، احتیاجی نیست برام بپا بذاری آتو بگیری بهم پیشنهاد کار بدی، بعد هم ترجیح میدم اینجا بمونم اما بیشتر از این پام تو کثافت فرو نره.

داوود زنگ میزنه به خونه پدرش جواب میده، اما حرف نمی‌زنه و قطع می کنه. میره تو حیاط زندان، کمال میاد پیشش، میگه امانتی من چی شد؟ داوود میگه بهم شک کردن بردنم سکو بازرسی کردن. کمال میگه فکر کردی اسکلم بردنت سکو بعد الان اینجایی، آزاد شدی رفتی جنس ها رو فروختی؟ داوود میگه انفرادی بودم. کمال میگه خسارت منو کی میده؟ داوود میگه توی پرونده من خورده حمل مواد کی خسارت منو میده؟ کمال میگه واسه یه اعدامی فرقی نمیکنه. بعد میگه تسویه کن تا نیومدم بالا سرت. داوود میگه میشه همین امشب باشه باور کن رفاقت می کنی در حقم. کمال میگه بکشمت که بگن یه پلشت رو کشتم نه یه کار دیگه دارم واست. مامورها متوجه حرفهای داوود و کمال میشن، بهشون تذکر میدن که فاصله بگیرن. 

مامورها به داوود میگن سرت به کار خودت باشه تا شر درست نشه، بعد می پرسن کمال چی می خواست ازت. داوود میگه یادم نیست و یه جورایی از جواب دادن طفره میره. 

پدر و مادر داوود میان ملاقاتی، صورت پدرش جای چنگ بود میگه کار گربه است اما داوود متوجه میشه که پدرش رفته پیش فتوحی واسه رضایت، میگه اون رضایت بده نیست نرید اونجا. اما پدرش، میگه من برای تو حاضرم جونمم بدم، فهمیده تو تقصیرکار نیستی شاید رضایت بدن. داوود میگه نرو بابا رفتی سرت رو خم کردی کتک هم خوردی، من راضی نیستم برید. 

داوود میره حموم زیر دوش بود که از بالا یکی گلوش رو می گیره و کمال میاد با چاقو بهش چند ضربه وارد می کنه و از تو اتاقک حموم میکشتش بیرون و صورتش رو پاره میکنه. داوود رو به بیمارستان انتقال میدن، تو اتاق عمل صورتش رو بخیه میزنن. رها میاد ملاقاتش، داوود عصبانی میشه و اشک میریزه، رها میگه میخوای منو بزنی؟ میشه منو نگاه کنی؟ من همه اینکارها رو بخاطر خودت کردم میدونم حرفم رو باور نمی کنی ولی نمی خواستم تو هم مثل من بشی، عذاب وجدان آدم رو پیر می کنه، من ده ساله خواب ندارم. به من اعتماد کن. بهم گفتی عاشق بچه هایی اگه توام میفهمیدی یه آدمی بلایی سر دو تا بچه آورده چیکار می کردی؟ داوود میگه من کاری نکردم. رها میگه اگه کاری نکردی نباید می ترسیدی باید از اول همه چیز رو می گفتی، خودت مقصری نه من. چقدر دروغ گفتی تو این مدت، من نمی تونستم به قاتل دو تا بچه کمک کنم بیاد بیرون، اگه تو شوهر، برادر یا هر کس من بودی بازم همینکار رو می کردم، داوود میگه تو عاشق بازی کردنی، رها میگه کدوم بازی؟ داوود میگه الان اینجا چیکار می کنی؟ ترسیدی بیام بکشمت؟ نترس تو توی همون دادگاه برام مردی. رها میگه من نه برای ترسم اومدم نه از تو می ترسم، من برای اینکه کار درست رو انجام‌ بدم اومدم اینجا ، اومدم که بفهمی واقعا دلم نمی خواد تو اینجا باشی. بعد برگه ای میده به داوود تا امضا کنه، بهش میگه تو امضا کن بقیه اش با من، مگه تو نمی گی بی گناهی من بدون هیچ دستمزدی وکالت تو رو قبول می کنم تا بدونی قصدم فقط عدالته و بهت ثابت کنم که اگه کاری نکردی بیارم بیرون. داوود میگه برو بیرون فکر کردی من عروسک بچگی توام، حالم ازت بهم میخوره. داوود صداشو میبره بالا که تو کی هستی اصلا؟ مامورها از پشت در داخل اتاق میشن، داوود داد میزنه که تو چطوری اومدی تو، من پدر و مادرم چند روزه نتونستن منو ببینن، کی تو رو راه داد تو چرا تموم نمیشی، من نمی خوام زنده باشم بیام بیرون وقتی همه اینطور راحتن.

در تیتراژ پایانی نشون میده که مادر داوود فوت کرده و داوود همراه با چندتا مامور به مراسم خاکسپاری مادرش اومده و ...

پایان فصل اول

سریال وحشی

دانلود سریال وحشی قسمت ۸

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه