یادداشت اختصاصی از جواد نبوتی
روز تأمین اجتماعی؛ از دغدغه بازنشستگان تا بدهی سنگین دولت
۲۵ تیرماه، روز تأمین اجتماعی، بهانهای است برای مرور چالشها و فرصتهای بزرگترین نهاد بیمهگر کشور؛ نهادی که امروز با بدهیهای انباشته دولت، کاهش قدرت خرید بازنشستگان و نیاز به اصلاحات ساختاری دستوپنجه نرم میکند.

سازمان تأمین اجتماعی با بیش از ۴۵ میلیون نفر بیمهشده مستقیم و غیرمستقیم، ستون فقرات نظام رفاه اجتماعی کشور است. این سازمان اگرچه در طول دهههای گذشته نقش مهمی در ارائه خدمات درمانی، بازنشستگی و حمایت از کارگران و خانوادههایشان ایفا کرده، اما امروز با بحرانهایی روبهروست که اگر چارهجویی نشود، آینده میلیونها نفر را در معرض خطر قرار میدهد.
یکی از اصلیترین چالشهای تأمین اجتماعی، بدهی گسترده دولت به این سازمان است. طبق آخرین آمار رسمی، میزان بدهی دولت به سازمان تأمین اجتماعی از مرز ۴۰۰ هزار میلیارد تومان عبور کرده است؛ عددی که نهتنها کمر این نهاد را خم کرده، بلکه ادامه خدماترسانی پایدار را به مخاطره انداخته است. در حالی که بودجههای سالانه کشور معمولاً سهمی مشخص برای تسویه این بدهیها در نظر میگیرند، اما پرداخت واقعی آنها با تأخیر فراوان، یا در قالب تهاتر اموال کمارزش صورت میگیرد که گرهی از مشکلات باز نمیگشاید.
در سوی دیگر این بحران، بازنشستگان قرار دارند؛ کسانی که سالها حق بیمه پرداخت کردهاند و امروز انتظار دارند حداقل زندگی شرافتمندانهای داشته باشند. اما واقعیت این است که حقوق بازنشستگان تأمین اجتماعی به هیچوجه با نرخ تورم و سبد معیشت همخوانی ندارد. اغلب بازنشستگان حداقلبگیر با حقوقی کمتر از ۱۰ میلیون تومان در ماه، در شرایط اقتصادی فعلی، حتی در تأمین نیازهای ابتدایی زندگی نیز دچار مشکل هستند.
علت بخشی از این وضعیت، نبود منابع کافی در صندوق بازنشستگی تأمین اجتماعی است. نسبت بیمهپرداز به مستمریبگیر به سرعت در حال کاهش است؛ بهطوری که از نسبت استاندارد ۵ به ۱، در برخی نقاط کشور به ۲ به ۱ یا حتی کمتر رسیده است. این کاهش نسبت، بار سنگینی بر دوش صندوق گذاشته و آیندهنگری مالی را با دشواری مواجه کرده است.
از سوی دیگر، ساختارهای داخلی تأمین اجتماعی نیز نیاز به بازنگری جدی دارند. مدیریت منابع مالی، سرمایهگذاریها، بنگاهداری، نحوه تخصیص منابع درمانی و شفافیت عملکردی همگی از حوزههایی هستند که هنوز با انتقادات جدی از سوی کارشناسان، رسانهها و مهمتر از همه، بازنشستگان مواجهاند. بسیاری از بازنشستگان، احساس میکنند که صدای آنها در هیاهوی سیاستگذاریها شنیده نمیشود و تصمیمگیریها بیش از آنکه معطوف به منافع بیمهشدگان باشد، متأثر از ملاحظات بیرونی است.
روز تأمین اجتماعی، فرصت مغتنمی است تا مسئولان کشور، نگاه دقیقتری به وضعیت این سازمان بیندازند. اگر تأمین اجتماعی به حال خود رها شود، نهتنها بحرانهای فعلی آن عمیقتر میشوند، بلکه در آیندهای نزدیک، تبدیل به یک بحران ملی خواهند شد. دولت موظف است بدهیهای خود را بهموقع و واقعی تسویه کند، منابع پایدارتری برای حمایت از صندوقهای بازنشستگی تعریف شود، و صدای بازنشستگان و بیمهشدگان در فرآیند سیاستگذاریها به رسمیت شناخته شود.
در کنار دولت، مجلس شورای اسلامی نیز وظیفهای مهم دارد. تصویب قوانینی برای شفافسازی حسابهای سازمان، نظارت بر نحوه هزینهکرد منابع، اصلاح شیوه سرمایهگذاریها، و الزام دولتها به تسویه بدهیها باید در اولویت قرار گیرد. همچنین لازم است استقلال ساختاری و تصمیمگیری سازمان تأمین اجتماعی حفظ شود تا از تبدیل شدن به ابزار سیاسی دولتها جلوگیری شود.
در نهایت باید گفت، سازمان تأمین اجتماعی نه یک نهاد صرفاً خدماتی، بلکه بخش مهمی از امنیت اجتماعی کشور است. سلامت این سازمان، مستقیماً با رضایت و رفاه میلیونها کارگر، کارمند، بازنشسته و خانوادههای آنها گره خورده است. توجه نکردن به مسائل این نهاد، میتواند به بیثباتی اجتماعی و نارضایتی عمومی دامن بزند.
روز تأمین اجتماعی را باید نه فقط به عنوان یک مناسبت تقویمی، بلکه به عنوان یک فرصت برای اصلاحات واقعی، شفافسازی عملکردها، و بازگشت اعتماد عمومی به این نهاد مهم تلقی کرد.
بازنشستگان ما شایسته عزت و آرامش هستند، نه دغدغههای معیشتی و وعدههای بیسرانجام.
نظر شما