روزانه چند میلیون بشکه نفت و گاز از تنگه هرمز عبور می کند؟

تنگه هرمز، گلوگاه باریک و استراتژیک انتقال روزانه میلیون‌ها بشکه نفت و گاز به بازارهای جهانی، نقطه‌ای حیاتی است که ثبات آن نقش تعیین‌کننده‌ای در امنیت انرژی و اقتصاد جهانی دارد.

روزانه چند میلیون بشکه نفت و گاز از تنگه هرمز عبور می کند؟
صفحه اقتصاد -
تنگه هرمز کانون تلاقی جغرافیا، اقتصاد و قدرت جهانی است و ثبات آن نقشی تعیین‌کننده در پویایی اقتصاد بین‌الملل ایفا می‌کند.

آبراه باریکی را به پهنای تنها ۳۹ کیلومتر (حتی کمتر از فاصله‌ی جاده‌ای تهران و کرج) تصور کنید که از میان خشکی‌های دو کشور می‌گذرد و روزانه میلیون‌ها بشکه نفت و گاز از آن عبور می‌کند؛ نفتی که چرخ اقتصاد دنیا را می‌چرخاند، خانه‌ها را گرم می‌کند و خودروها را به حرکت درمی‌آورد. این آبراه، تنگه‌ی هرمز، نه‌تنها شاهراه حیاتی انرژی است، بلکه صحنه‌ی تقابل قدرت‌های بزرگ و محلی، و نقطه‌ای است که در آن تاریخ، جغرافیا و سیاست به هم گره خورده‌اند.

تنگه‌ی هرمز که خلیج‌فارس را به دریای عمان و دریای عرب متصل می‌کند، به اندازه‌ای عمق و پهنا دارد که می‌تواند بزرگ‌ترین نفتکش‌های دنیا را در خود جای دهد. اما جغرافیای خاص منطقه، آبراه هرمز را به یک نقطه‌ی استراتژیک و در عین حال آسیب‌پذیر تبدیل کرده که می‌تواند امنیت بین‌المللی انرژی را تحت‌تاثیر قرار دهد.

کافی است یک حادثه، یک تنش یا یک تصمیم سیاسی در مورد عبور نفت از تنگه‌ی هرمز رخ دهد تا ناگهان قیمت نفت سر به فلک بکشد، بازارهای جهانی به لرزه بیافتند و اقتصادهای وابسته به انرژی در سرتاسر دنیا تحت تاثیر قرار گیرند. اما چرا این تنگه تا این حد حیاتی است؟ چه چیزی آن را به پاشنه‌ی آشیل تجارت جهانی تبدیل کرده و چگونه می‌تواند آینده‌ی انرژی جهان را رقم بزند؟

نبردهای دیروز و امروز

از زمان امپراتوری هخامنشی (۵۵۰ تا ۳۳۰ قبل از میلاد مسیح)، تنگه‌ی هرمز همواره به‌عنوان یک مسیر تجاری مهم شناخته می‌شد. در دوران استعمار اروپایی‌ها، قدرت‌هایی مانند پرتغال، هلند و بریتانیا، برای کنترل این تنگه رقابت می‌کردند.

به‌عنوان مثال، در قرن شانزدهم، مبارزه‌ای برای فتح تنگه‌ی هرمز بین پادشاهی پرتغال و امپراتوری عثمانی رخ داد و شخصیت‌هایی مانند احمد محیی‌الدین پیری معروف به پیری رئیس و آفونسو دو آلبوکرک، در این درگیری‌ها نقش داشتند. برای قرن‌ها، این آبراه، زمینه‌ساز جنگ‌های بسیاری بود که رد آن‌ها حتی در عصر معاصر نیز به چشم می‌خورد. تنها چند دهه‌ی پیش و در طول جنگ تحمیلی هشت ساله‌ی ایران و عراق (۱۳۵۹-۱۳۶۷)، جنگ نفتکش‌ها نیز باعث اختلال در عبور و مرور کشتی‌ها از این آبراه شد.

در قرن حاضر نیز تنگه‌ی هرمز، همچنان یکی از مهم‌ترین مسیرهای دریایی به‌شمار می‌رود و نقشی کلیدی در تجارت و امنیت انرژی ایفا می‌کند. این تنگه، مسیر اصلی صادرات منابع نفت و گاز خاورمیانه، محصولات پتروشیمی و کالاهای صنعتی در نظر گرفته می‌شود. هرگونه اختلال در این تنگه، می‌تواند قیمت انرژی را افزایش دهد، زنجیره‌های تأمین را مختل کند و اقتصاد جهانی را تحت‌تاثیر قرار دهد. این آسیب‌پذیری، آبراه هرمز را به یک نقطه‌ی حیاتی و پاشنه‌ی آشیل در تجارت مدرن تبدیل می‌کند و ثبات آن، یک ضرورت جهانی برای رونق و تجارت خواهد بود.

تنگه‌ای چندمنظوره؛ مسیر دریایی برای صادرات انرژی و واردات فناوری

به‌منظور درک اهمیت تنگه‌ی هرمز به‌عنوان یک گلوگاه مهم، درک ویژگی‌های فیزیکی این آبراه و پیچیدگی‌های ذاتی آن ضروری است. تعامل بین جغرافیا، ترافیک سنگین و تنش‌های ژئوپلیتیکی دائمی کشورهای اطراف، یک محیط دریایی منحصر به فرد و چالش‌برانگیز را ایجاد می‌کند، که با نقش‌آفرینی بازیگران منطقه‌ای، رابطه‌ای پویا را ایجاد می‌کند.

جغرافیا و چالش‌های ناوبری

تنگه‌ی هرمز از نظر جغرافیایی به‌طور استراتژیک بین دو کشور عمان و ایران قرار دارد که گلوگاهی طبیعی را تشکیل می‌دهد تا خلیج فارس را به آب‌های آزاد متصل می‌کند. با‌این‌که در باریک‌ترین نقطه، این تنگه تنها ۳۹ کیلومتر عرض دارد، مسیرهای کشتیرانی به تنها ۳ کیلومتر در هر جهت محدود می‌شوند. بااین‌حال، این مسیر باریک دریایی نیازمند ناوبری دقیق و رعایت سختگیرانه‌ی استانداردهای بین‌المللی برای اطمینان از عبور ایمن است.

برای مدیریت ترافیک عظیم دریایی و جلوگیری از برخورد کشتی‌ها، سازمان بین‌المللی دریانوردی (IMO) یک طرح جداسازی ترافیک را اجرا می‌کند. این پروتکل، مسیرهای جداگانه‌ای را برای کشتی‌های ورودی و خروجی به خلیج فارس در نظر می‌گیرد و با کاهش ازدحام، ایمنی را در این آبراه پرتردد افزایش می‌دهد. بااین‌حال، چالش‌ها فراتر از مدیریت ترافیک است.

چالش‌های تنگه هرمز فراتر از مدیریت ترافیک است

جدا از مدیریت ترافیک، تنگه‌ی هرمز در معرض خطرات طبیعی مختلفی است که ناوبری دریایی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. جریان‌های قوی و تغییرات جزر و مدی غیرقابل پیش‌بینی، می‌توانند کشتی‌ها را بی‌ثبات کنند. در کنار مخاطرات دریایی، مه غلیظ و طوفان‌های شن ناگهانی نیز اغلب، دید را مختل می‌کنند و خطر تصادفات را افزایش می‌دهند. برای مثال، در فصول گرم سال، دمای بالای آب و وزش بادهای موسمی می‌تواند دید را به کمتر از چند متر کاهش دهد و ناوبری را برای کشتی‌های عظیم‌الجثه دشوار کند.

اهمیت استراتژیک تنگه هرمز با ویژگی‌های فیزیکی آن گره خورده است. اگرچه کانال آب عمیق این تنگه برای تردد نفتکش‌های بزرگ ضروری است، اما به دلیل عرض محدود، حاشیه‌ی خطای عملیاتی را به حداقل می‌رساند. این محدودیت، تنگه را به یک گلوگاه آسیب‌پذیر تبدیل کرده که در آن، یک سانحه محدود می‌تواند به بحرانی در زنجیره‌ی تأمین انرژی جهانی منجر شود. به عنوان مثال، در سال ۱۴۰۴، حادثه‌ای در تنگه‌ی هرمز به آتش‌‌‌گرفتن دو نفتکش «آدالین» و «فرانت ایگل» در نزدیکی آب‌های امارات متحده عربی انجامید و در عبور نفتکش‌ها از این آبراه حیاتی اختلال ایجاد کرد.

شریان نفت دنیا

تنگه‌ی هرمز به‌عنوان مهم‌ترین گلوگاه ترانزیت نفت دنیا شناخته می‌شود. نقاط گلوگاه، آبراه‌های باریکی هستند که برای تجارت حیاتی‌اند و تنگه هرمز با نقش خود در اتصال خلیج فارس به بازارهای جهانی، این مفهوم را به بهترین شکل نشان می‌دهد.

هر سال، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از تجارت جهانی نفت از این تنگه عبور می‌کند. در سال ۲۰۲۴، به‌طور میانگین روزانه ۲۰ میلیون بشکه نفت از تنگه عبور کرد که بیش از ۲۰ درصد از مصرف جهانی میعانات نفتی را تشکیل می‌دهد. این رقم در سه‌ماهه‌ی اول سال ۲۰۲۵ ثابت ماند و نقش پایدار تنگه‌ی هرمز به‌عنوان پایه‌ای برای تأمین انرژی را تقویت کرد.

علاوه بر نفت خام، تنگه‌ی هرمز نقش مهمی در تجارت گاز طبیعی مایع (LNG) ایفا می‌کند. حدود ۲۰ درصد از محموله‌های LNG جهان که عمدتاً از سوی قطر (یکی از بزرگ‌ترین صادرکنندگان LNG) تامین می‌شود، از این گذرگاه عبور می‌کند.

هر سال، حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از تجارت جهانی نفت از تنگه هرمز عبور می‌کند

باوجود اینکه حجم نفت خام و میعانات گازی عبوری از تنگه بین سال‌های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۴، به دلیل کاهش سهمیه تولید اوپک‌پلاس و افزایش استفاده از خطوط لوله‌ی جایگزین توسط کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده، کاهش یافته، تنگه‌ی هرمز همچنان جایگاه بی‌بدیل خود را به عنوان یک گذرگاه راهبردی حفظ کرده است.

مسیرهای جایگزین به مراتب از ظرفیت تنگه عقب می‌مانند و جایگاه غیرقابل جایگزینی آن را برجسته می‌کنند. مستندات این جابه‌جایی میعانات توسط منابع معتبر، نه تنها اهمیت این گذرگاه انرژی را نشان می‌دهد، بلکه بر نقش اساسی آن در پایداری بازارهای جهانی را نیز تأکید می‌کند. اخلال در عبور مرور حامل‌های انرژی در این آبراه، حتی به‌صورت موقت، پیامدهای شدیدی به دنبال دارد: تأخیر در تأمین، افزایش هزینه‌های حمل و نقل به‌دلیل نرخ‌های بیمه‌ی بالا و افزایش شدید قیمت‌های انرژی.

اهمیت تنگه هرمز به‌ویژه برای کشورهای آسیایی مانند چین، ژاپن، هند و کره جنوبی که به‌شدت به جریان بی‌وقفه‌ی انرژی از این تنگه وابسته‌اند، به وضوح احساس می‌شود. براساس داده‌های معتبر، در سال ۲۰۲۴، حدود ۸۴ درصد از نفت خام و میعانات گازی عبوری از تنگه هرمز به بازارهای آسیایی ارسال شده است. به طور خاص:

چین : حدود ۳۰ درصد از نفت عبوری از تنگه هرمز را دریافت می‌کند، که نشان‌دهنده‌ی وابستگی عمیق این کشور به نفت خلیج فارس است.

هند : حدود ۱۵ درصد از این نفت را وارد می‌کند، به طوری که نیمی از واردات نفت خام این کشور از طریق تنگه هرمز تأمین می‌شود.

ژاپن : حدود ۱۰ درصد از نفت عبوری را دریافت می‌کند، که سه‌چهارم نیاز نفت خام این کشور را تشکیل می‌دهد.

کره جنوبی : حدود ۱۰ درصد از نفت عبوری را وارد می‌کند، که ۶۰ درصد از نیاز نفت خام این کشور را پوشش می‌دهد.

سایر کشورهای آسیایی : حدود ۱۵ درصد از نفت عبوری از تنگه هرمز را دریافت می‌کنند.

این کشورها روی هم ۸۳ درصد از نفت و ۸۷ درصد از LNG عبوری از این تنگه را دریافت می‌کنند. در خارج از آسیا:

اروپا : حدود ۱۰ درصد از نفت عبوری و بخشی از LNG را دریافت می‌کند، به‌ویژه از طریق محموله‌های LNG قطر که از این گذرگاه عبور می‌کنند.

آمریکا : حدود ۲ درصد از نفت عبوری از تنگه هرمز را وارد می‌کند، که نشان‌دهنده وابستگی کمتر این کشور به این مسیر است.

علاوه‌براین، وابستگی اروپا به محموله‌های LNG قطر که از این گذرگاه عبور می‌کنند، اهمیت جهانی آن را دوچندان می‌کند. این اعداد و ارقام براساس تحلیل داده‌های منابع معتبری مانند اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA) و سایر گزارش‌های بین‌المللی تخمین زده شده‌اند و نشان‌دهنده نقش حیاتی تنگه هرمز در تأمین انرژی جهانی، به‌ویژه برای کشورهای آسیایی است.

در سال ۲۰۲۴، مقصد ۸۴ درصد از نفت عبوری از تنگه هرمز، بازارهای آسیایی بود

به‌همین دلیل، اخلال در عبور مرور آزادانه‌ی کشتی‌ها در این آبراه می‌تواند دسترسی به این ذخایر حیاتی را قطع کرده، شوک‌های شدیدی به وارد کند و بی‌ثباتی بازار را افزایش دهد. اداره‌ی اطلاعات انرژی ایالات متحده نیز با درک همین موضوع، این تنگه را «مهم‌ترین گلوگاه نفتی جهان» می‌نامد، که نشان‌دهنده‌ی تأثیر تعیین‌کننده‌ی آن بر امنیت انرژی دنیاست.

از سوی دیگر، کمبود جایگزین‌های کافی، آسیب‌پذیری گلوگاه را تشدید می‌کند. خطوط لوله‌ی موجود در کشورهای پیرامون، مانند آن‌هایی که در عربستان سعودی و امارات متحده‌ی عربی قرار دارند، نمی‌توانند با حجم جریان عبوری از تنگه رقابت کنند. برای نمونه، خط لوله‌ی شرق-غرب عربستان سعودی با ظرفیت روزانه‌ی ۵ میلیون بشکه، تنها یک‌چهارم حجم تنگه را پوشش می‌دهد و هزینه‌های انتقال آن به مراتب بالاتر است.

علاوه‌براین، بیشتر ظرفیت تولید نفت مصرفی دنیا در منطقه‌ی خلیج فارس قرار دارد. درنتیجه، بسته شدن این گذرگاه دریایی نه‌تنها صادرات فعلی را متوقف می‌کند، بلکه با مسدودکردن دسترسی به این ذخایر استراتژیک، منجر به القای باعث شوک عرضه و بی‌ثباتی شدید در بازارهای جهانی می‌شود.

ارزش استراتژیک تنگه‌ی هرمز فراتر از حجم تجارت کنونی آن است و نقشی کلیدی در ثبات قیمت‌های جهانی انرژی ایفا می‌کند. این تنگه به‌عنوان مجرای عبور تقریباً تمام ظرفیت تولید نفت اضطراری جهان، که عمدتاً در خلیج فارس قرار دارد، عمل می‌کند.

تنگه هرمز را «مهم‌ترین گلوگاه نفتی جهان» می‌دانند

فراتر از انرژی، تنگه‌ی هرمز یک مسیر حیاتی برای عبور کالاهای متنوعی از جمله‌ محصولات پتروشیمی‌، تجهیزات الکترونیکی و کالاهای تولیدی محسوب می‌شود. درواقع، جایگزینی برای این تنگه وجود ندارد و هرگونه اختلال در آن، صرفاً یک بحران انرژی نخواهد بود، بلکه فلج شدن تجارت بین‌الملل را در پی خواهد داشت.

اثرات اختلالات احتمالی

آسیب‌پذیری تنگه‌ی هرمز در برابر اختلال، تهدیدی مداوم برای بازارهای انرژی جهانی است. حوادث گذشته، مانند تنش‌های منطقه‌ای در سال ۲۰۱۹ که باعث افزایش قیمت نفت شد، این ریسک را به وضوح نشان می‌دهد. کارشناسان هشدار می‌دهند که انسداد کامل تنگه می‌تواند قیمت نفت خام را به ۱۲۰ تا ۱۵۰ دلار در هر بشکه یا بالاتر، افزایش دهد، درحالی‌که حتی اخلال‌های جزئی ممکن است به بالا رفتن ۳۰ تا ۵۰ دلاری قیمت‌ها در هر بشکه منجر شود.

هرگونه ناآرامی‌ در تنگه هرمز، همواره به افزایش شدید قیمت نفت انجامیده است

هرگونه ناامنی در گلوگاه انرژی هرمز، تشدید تورم انرژی گسترده‌ای را به دنبال خواهد داشت؛ به‌طوری که بودجه‌ی خانوارها را تحت فشار قرار می‌دهد، هزینه‌های صنعتی را بالا می‌برد و فشارهای اقتصادی گسترده‌تری را ایجاد می‌کند که یادآور بحران‌های نفتی سال‌های ۱۹۷۳، ۱۹۹۰ و ۲۰۲۰ است. به‌عنوان مثال، در بحران نفتی ۱۹۷۳، اختلال در عرضه‌ی نفت خاورمیانه قیمت‌ها را چهار برابر کرد و اقتصاد جهانی را به رکود کشاند.

اما اگر این شاهراه حیاتی برای مدتی طولانی بسته شود، یک هرج‌ومرج کامل در تجارت جهانی اتفاق می‌افتد: زنجیره‌های تأمین فلج می‌شوند، هزینه‌‌ی بیمه و قیمت کالاها سر به فلک می‌کشد و تأخیر در تحویل کالاهای اساسی نظیر غذا و دارو، وضعیت را بحرانی می‌کند. نیازی به یک فاجعه‌ی تمام‌عیار هم نیست؛ کارشناسان می‌گویند حتی کاهش ۱۰ درصد ظرفیت تنگه، شبکه‌های تأمین جهانی را به‌شدت مختل می‌کند.

منافع محلی و بین‌المللی ثبات در تنگه‌ هرمز

تنگه‌ی هرمز مسیر اصلی صادرات نفت و گاز برای تولیدکنندگان بزرگی مانند عربستان سعودی، امارات، کویت، عراق و قطر است و ثبات اقتصادی آن‌ها را به امنیت آن گره می‌زند. درحالی‌که کشورهای خلیج‌فارس با سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های صادراتی مانند خطوط لوله به دریای سرخ و خلیج عمان، به دنبال کاهش وابستگی به تنگه‌ی هرمز هستند، این راه‌های جایگزین هنوز ظرفیت پاسخگویی کامل به نیاز صادراتی را ندارند. این بدان معناست که وابستگی اقتصاد جهانی به این گلوگاه، همچنان باقی است و تنش‌های منطقه‌ای می‌تواند، به سرعت به یک بحران اقتصادی و امنیتی جهانی تبدیل شود.

ثبات تنگه‌ی هرمز برای قدرت‌های بزرگ جهانی نیز اهمیت کلیدی دارد. ایالات متحده از طریق حضور نظامی ناوگان پنجم خود در بحرین، سیاست بازدارندگی در مقابل هرگونه اختلال در این آبراه را دنبال می‌کند. درمقابل، چین، به‌عنوان بزرگ‌ترین واردکننده‌ی نفت در دنیا که بخش زیادی از تأمین انرژی‌اش از این تنگه عبور می‌کند، با سرمایه‌گذاری در بنادر خلیج‌فارس و میانجی‌گری‌های دیپلماتیک‌ (مانند توافق ایران و عربستان)، به ثبات منطقه‌ای کمک کرده است.

اتحادیه‌ی اروپا نیز نقشی میانجی‌گر بین کشورهای منطقه ایفا می‌کند و نیروی نظارت دریایی را برای تضمین آزادی ناوبری اداره می‌کند. اگرچه این قدرت‌ها در ثبات منافع مشترکی دارند، رویکردی متفاوت را دنبال می‌کنند: آمریکا بر بازدارندگی نظامی، چین بر نفوذ اقتصادی و دیپلماتیک و اتحادیه‌ی اروپا بر اقدامات امنیتی جمعی تمرکز دارد.

‌پارادوکس تنگه‌ هرمز

قرن‌هاست که تنگه‌ی هرمز در قلب تاریخ جای دارد، اما امروز بیش از هر زمان دیگری، نبض اقتصاد جهان در این آبراه باریک می‌تپد. موقعیت استراتژیک تنگه که امکان عبور نفت‌کش‌های عظیم را در عرض محدود فراهم می‌کند، جایگاهش را به‌عنوان شاهراه بی‌رقیب نفت و گاز طبیعی مایع تثبیت کرده است. از این منظر، آرامش در تنگه‌ی هرمز دیگر یک مسئله‌ی محلی برای خاورمیانه نیست، بلکه بر ثبات و رفاه کلان اقتصادی جهان تأثیر می‌گذارد.

چشم‌انداز ژئوپلیتیکی اطراف تنگه‌ی هرمز با توازنی شکننده و اغلب ناپایدار از قدرت و منافع مشخص می‌شود. هرچند گذار جهانی به سمت انرژی‌های پاک در بلندمدت از اهمیت استراتژیک نفت خواهد کاست، اما تا آن موقع، وابستگی دنیا به این گلوگاه حیاتی پابرجا باقی خواهد ماند.

درنهایت، آینده‌ی تنگه هرمز با یک پارادوکس تعریف می‌شود: گذرگاهی که هیچ‌کس خواهان بستن آن نیست، اما به دلیل تراکم بالای منافع متضاد، همواره در آستانه‌ی تهدید قرار دارد. ثبات این شاهراه، بیش از آنکه حاصل توافقات پایدار باشد، نتیجه‌ی یک بازدارندگی شکننده و مدیریت بحران است. بنابراین، آرامش در تنگه‌ی هرمز نه یک وضعیت طبیعی و دائمی، بلکه یک دستاورد موقت و نیازمند تلاش دیپلماتیک و هوشیاری مداوم است.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه