دانلود مستقیم قسمت ۲۴ سریال فریبا + خلاصه داستان سریال فریبا قسمت بیست و چهارم

قسمت ۲۴ سریال فریبا را در روز دوشنبه می توانید از شبکه سه سیما ببینید همچنین در این مطلب می توانید دانلود قسمت ۲۴ و خلاصه داستان این قسمت از سریال فریبا را در این مطلب مشاهده کنید.

دانلود مستقیم قسمت ۲۴ سریال فریبا + خلاصه داستان سریال فریبا قسمت بیست و چهارم
صفحه اقتصاد -

جدیدترین قسمت از سریال فریبا در روز ۲۱ بهمن از شبکه سه سیما منتشر خواهد شد، در این مطلب لینک دانلود قسمت بیست و چهارم سریال فریبا به همراه خلاصه داستان سریال فریبا وجود دارد که مشاهده خواهید کرد.

سریال فریبا به تهیه‌کنندگی سید رامین موسوی ملکی و کارگردانی محمود معظمی می باشد، این سریال با هنرنمایی علیرضا خمسه، ستاره سادات قطبی، ارسلان قاسمی، ساناز سعیدی، فرزاد حسنی، امیرمحمد زند، نسیم ادبی، ثریا قاسمی و ... در سال ۱۴۰۳ ساخته شده است.

خلاصه داستان سریال فریبا قسمت ۲۴

فریبا مقاومت میکنه و میگه من به تو کیفو نمیدم میرم به اون آدرسی که گفتن بهم او میگه مگه من دیوونه ام برم به اون آدرس کیفو بده اگه ندی تمام عکسات تو فضای مجازی پخش میشه! او کیفو میگیره و پیاده میشه و میخواد فرار کنه که مسعود و امانی جلوی راهش میبندن و اون زنو دستگیر میکنن. بهروز تو خونه جدید نشسته که باهاش تماس می‌گیرن و ازش می‌پرسن که گواهینامه داره یا نه او تایید می‌کنه سپس ازش می‌خوان تا حاضر بشه بره دم در. اون وقتی به دم در میره با یه نفر روبرو میشه که براش یه ماشین اتومات آورده و بهش طرز رانندگی با اونو یاد میده بهروز اول جا خورده و شوکه شده سپس حسابی خوشحال شده و با ماشین چند دور می‌زنند سپس با هم میرن به کافه و قهوه‌ای می‌خورند و اونجا به بهروز میگه که حالا نوبت بازی و خوشگذرانیه باید بریم سمت ویلا بهروز میگه بازی؟ تو هم اهل بازی؟ او تایید می‌کنه و با همدیگه به سمت ویلا راهی میشن.

تو کلانتری مسعود و امانی پیش فریبا میرن و بهش میگن که این دختر اصلاً سوء سابقه هم نداره فریبا بهشون میگه آخه مگه میشه؟ من این خانمو اصلاً نمی‌شناسم چه جوری درباره گذشته من می‌دونه و انقدر بهم نزدیک شده؟ آقای امانی بهش میگه شما برادر دارین؟ او بهش میگه برادر! آقای امانی تایید می‌کنه و میگه آقا رامین برادر شماست دیگه درسته؟ فریبا جا می‌خوره و تایید می‌کنه و میگه آره برادر ناتنیمه ولی این موضوع چه ربطی به اون داره؟ آقای امانی بهش میگه این خانم دوست و هم دانشگاهی برادرتون تو ایتالیاست فریبا شوکه میشه و میگه یعنی چی؟ آقای امانی بهش میگه یعنی اینکه این خانم از طرف برادر شما اجیر شده بود تا ازتون پول تلکه کنه رابطه‌تون باهاش خوب بود؟ فریبا شوکه شده و نمی‌تونه این موضوع رو هضم کنه و میگه امکان نداره چه جوری ممکنه! رامین پسر زنیه که سال‌های پیش زن پدر من شد زن خیلی خوبی بود و به خاطر حق مادری که به گردن من داشت قول دادم که از پسرش مراقبت کنم.

خیلی با هم آبمون تو هی جوب نمی‌رفت ولی فرستادیمش بره ایتالیا برای خوندن درس منم از اینجا براش هر از گاهی پول می‌فرستم تا بتونه امورات زندگیشو بگذرونه. آقای امانی میگه خیلی عجیبه در ازای این همه خوبی که بهش کردین همچین کاری کرد باهاتون! او از شدت شوکه شدن گریه‌اش می‌گیره و میگه آدم چقدر می‌تونه بی چشم رو باشه در ازای این همه خوبی که بهش کردم منو تهدید کرد! سپس با یک گوشی میره تو اتاق بازجویی اون زن با دیدن فریبا با گریه به سمتش میره و بغلش می‌کنه و ازش می‌خواد تا اونو ببخشه او بهش میگه که غلط کردم من هیچ کارم من تا الان آزارم به یه مورچه هم نرسیده! همش زیر سر اون رامین لعنتیه! فریبا میگه من تورو باور نمی‌کنم چون اون روی دیگه‌تو دیدم چه جوری می‌تونم بهت اعتماد کنم؟ اون دختر بهش میگه هر کاری بگی واست می‌کنم تا بهت ثابت کنم که من کاره‌ای نبودم من اگه اینجا بمونم واسم پرونده می‌سازن و دیگه نمی‌تونم برم ایتالیا خانوادم اگه بفهمن من اینجام منو می‌کشن و نمی‌ذارن دیگه برگردم!

فریبا میگه بهتر برگردی که چی بشه؟ که چیکار کنی؟ مگه اونجا درسم می‌خونی؟ اون دختر بهش میگه  من سرم تو درس و کتابم بود ترم پیش نمره خوبی نداشتم رامین برای اینکه خودشو تو چشم من بیاره و تو دلم جا باز کنه گفت من یه خواهر دارم که وضع مالی خوبی داره بهش میگم پول بفرسته تا جریمتو بدم و ازم خواست تا همچین کاریو انجام بدم. فریبا ازش می‌خواد تا ثابت کنه و گوشیو بهش میده سپس ازش می‌خواد تا به رامین زنگ بزنه و بگه که پولو گرفته و تو یه فرصت بهش زنگ میزنه اون زن هم همین کارو می‌کنه. رامین با شنیدن قضیه میگه روزمو ساختی خیلی خوشحال شدم حساب اون فریبا رو گرفتی و مدام می‌خنده! او براش تعریف می‌کنه که چه اتفاق‌هایی افتاد و چه جوری پولو از فریبا گرفت فریبا وقتی ری اکشن رامین را می‌بینه بی اعصاب میشه و گوشی رو می‌گیره و باهاش شروع می‌کنه دعوا کردن رامین جا می‌خوره نمی‌دونه این قضیه رو چه جوری ماستمالی کنه و میگه داشتم فقط باهات شوخی می‌کردم!

بعد از کمی دعوا کردن فریبا بهش میگه از این به بعد اگه تهدیدی بشم درباره ازدواج گذشته ام یا عکسی از گذشته من تو فضای مجازی پخش بشه من از چشم تو می‌بینم و چند برابر این پول خرج می‌کنم که تو رو بندازم تو زندان می‌دونی که این کارو می‌کنم! و بعد از خط و نشون کشیدن تلفنو قطع می‌کنه. بهروز به همراه دوستش به ویلا رسیدن اونجا بهش میگه که برای ورود به بازی شرط هست که همه اجراش می‌کنند باید اول یه مبلغی بدی. او قبول می‌کنه و میگه ولی من کیف پولمو نیاوردم با خودم اون پسر بهش میگه اشکالی نداره من بهت قرض میدم سپس با بقیه بچه‌ها میرن طبقه بالا. فردای آن روز  سارا به دبی رسیده و رفته خونه سامی اونجا خدمتکارش واسشون آب پرتقال میاره سامی بهش میگه نوشیدنیتو بخور تا با هم بریم به خونه‌ای که بهداد بهم گفت ببرمت اما وقتی سارا اون آب پرتقال را می‌خوره از حال میره....

دانلود سریال فریبا قسمت ۲۴ از شبکه سه

https://telewebion.com/episode/۰x۱۱۶۳۸abf

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار