خلاصه قسمت اول تا آخر سریال قهوه پدری + لینک دانلود

پخش سریال قهوه پدری به کارگردانی مهران مدیری در روزهای دوشنبه آغاز شده است، در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال قهوه پدری از نظرتان می گذرد، همراه ما باشید.

خلاصه قسمت اول تا آخر سریال قهوه پدری + لینک دانلود
صفحه اقتصاد -

سریال قهوه پدری سریال جدید و اختصاصی فیلمنت است و قسمت اول این سریال در روز دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ و در ساعت ۸ منتشر شد، بازیگران آن مهران مدیری، سام درخشانی، ژاله صامتی، جواد رضویان،  بیتا سحرخیز، حامد آهنگی و ... می باشند، در اینجا خلاصه قسمت های پخش شده سریال قهوه پدری را آماده کرده ایم که خواهید خواند.

خلاصه سریال سریال قهوه پدری

خانواده‌ای دوست‌داشتنی، بی‌پولی، کافی‌شاپ و... سرقت از بانک!

خلاصه سریال قسمت ۵ سریال قهوه پدری

جهان و سیمین به ملاقات صاحب کافی شاپ میرن تا اونجا رو ازش کرایه کنند، متوجه میشن که چقدر همسر فوت شده خانم فرامرزی خصوصیاتش شبیه به جهان هست و البته سیمین با حسادت زنانه اش این قضیه رو جمع می کنه ، صاحب کافی شاپ با گذاشتن شرط شراکت در سود کافی شاپ موافقت می کنه تا ملکش رو به جهان بسپره و در ازای ملک سود هم پنجاه پنجاه تقسیم بشه و البته دخترش دردونه هم اوقات فراقتش رو تو کافی شاپ بگذرونه.

با موافقت دو طرفه، بچه ها و ناهید خانم به دیدن ملک میان و جهان بهشون گوشزد میکنه...

ادامه خلاصه داستان را در اینجا بخوانید. 

دانلود قسمت ۵ سریال قهوه پدری

https://filmnet.ir/contents/sc۷BJB۳/Father's-Coffee-S۰۱-E۰۵

سریال قهوه پدری

خلاصه سریال قسمت ۴ سریال قهوه پدری

جهان تا صبح روی پله ها میشینه و فکر می کنه، صبح مجید میاد و میگه اگه تصمیمتون برای کاری که گفتید جدیه من هستم. جهان میگه با رفتار مادرتون این قضیه منتفیه بعدش هم من نمیتونم بذارم پای تو توی این قضیه باز بشه، مجید میگه من الان تا گردن تو این قضیه ام تازه بجز ما کیو دارید که بتونید بهش اعتماد کنید؟ سعید هم میاد و میگه برای سرقت از بانک روی منم میتونید حساب کنید، سپیده هم میرسه و میگه منم هستم اما جهان میگه من نمیتونم بذارم دخترم وارد این قضیه بشه، سپیده میگه چه فرقی داره اگه شما رو بگیرن من میمونم و طلبکارها، ترجیح میدم پیش شما باشم تا پیش طلبکارها. جهان میگه من واقعا به شما افتخار می کنم اما بدون کمک مادرتون این کار غیرممکنه. سیمین از راه میرسه و میگه...

ادامه داستان را در اینجا بخوانید

دانلود قسمت چهار سریال قهوه پدری

https://filmnet.ir/contents/scnng۸۸/Father's-Coffee-S۰۱-E۰۴

سریال قهوه پدری

خلاصه سریال قسمت ۳ سریال قهوه پدری

با شنیدن خبر ارزان شدن قهوه، حال جهان بد میشه و به بیمارستان می برنشن. روی تخت بیمارستان بهوش میاد و دلیل وجود آدمهای دور و برش رو میپرسه، سیمین میگه همسایه ها اومدن مراقبت باشند نگران نباش هرچی هم بشه من ازت حمایت می کنم. آقا ایرج هم با یه نارگیل به عیادت جهانگیر میاد.

بچه ها مشغول جابجا کردن قهوه تو خونه میشن و کل کیسه های قهوه رو میارن تو خونه و نگران برگشت پول های قرض گرفته هستند.

سیمین به کلینیک روان درمانی بیمارستان مراجعه می کنه و با دکتر درباره جهان صحبت می کنه دکتر دلیل مصرف قرص های ضد افسردگی توسط جهان رو می پرسه، سیمین میگه...

ادامه این مطلب را در اینجا بخوانید. 

دانلود قسمت سوم سریال قهوه پدری

https://filmnet.ir/contents/sc۶EmG۵/Father's-Coffee-۱۴۰۳

episod3ghahvepedari-540x800

خلاصه سریال قسمت دوم سریال قهوه پدری

خانواده جهان به محل مورد نظر می رسند برای ملاقات با اون( به دلیل نفرتی که سیمین ازش داره بهش میگن اون)، اون ازشون عذرخواهی میکنه که داخل دعوتشون نمی کنه و توی باغ نشستن، از اینکه اونها دفعه اول اومدن و دست خالی هستند و اینکه حتی یه جعبه شیرینی هم نخریدن میگه و البته از اخلاق های خوبش مثل گذشت، اینکه اصلا کینه ای نیست و یادش نمیاد که چرا ازشون دلگیر بوده و باهاشون قطع رابطه کرده، اینجا سیمین با حالت عصبانی میگه این تو نبودی که با ما قطع رابطه کردی، بعد از روز عروسیش تعریف میکنه که ایشون روز عروسی ماشینی که بهش دادن ببره گل بزنه رو برده شمال، اونوقت منه عروس رو با ماشین خطی با لباس عروس بردن خونه اون راننده هم بین راه دائم مسافر میزد. با این تعریفا بچه ها خنده اشون میگیره که سیمین بیشتر عصبانی میشه...

ادامه داستان را در اینجا بخوانید. 

دانلود قسمت دوم سریال قهوه پدری 

https://filmnet.ir/contents/scJ۱۶XQ/Father's-Coffee-S۰۱-E۰۲

سریال قهوه پدری

خلاصه سریال قسمت اول سریال قهوه پدری

سیمین از جهان می خواد که لباس هاشو بیاره بندازه ماشین لباسشویی، جهان میره آشپزخونه و میشینه پیش سیمین . سیمین میگه چیزی شده؟ جهان میگه دارم به سال هایی که پیش هم بودیم فکر میکنم. روز آشنایی مون رو یادته؟ سیمین میگه موبه مو یادمه جشنواره شعر کودک نیشابور من اون موقع دانشجو بودم. وقتی رفتی روی سن حرف زدی نظرم رو جلب کردی. وقتی داشتی حرف میزنی نفسم بند رفت. جهان میگه بعدش که درگیر کتاب فروشی بودم کمتر شعر گفتم. جهان میگه فردا 30 امین سالگرد تاسیس اولین کتاب فروشیمونه. این روزا آدم کم میاد کتابفروشی و اونا هم فقط...

ادامه داستان را در اینجا بخوانید. 

سریال قهوه پدری

دانلود قسمت اول سریال قهوه پدری 

https://filmnet.ir/contents/sc۶EmG۵/Father's-Coffee-۱۴۰۳

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار