خلاصه داستان قسمت ۳ سریال تانک خورها| در قسمت سوم سریال تانک خورها چه گذشت؟

سریال تانک خورها که جایگزین سریال غریبه شده، از روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ از شبکه سوم سیما پخش خود را آغاز کرده است. تانک‌خورها درباره افراد گمنام جنگ است.

خلاصه داستان قسمت ۳ سریال تانک خورها| در قسمت سوم سریال تانک خورها چه گذشت؟
صفحه اقتصاد -

سریال تانک خورها که جایگزین سریال غریبه شده، از روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ از شبکه سوم سیما  پخش خود را آغاز کرده است. تانک‌خورها درباره افراد گمنام جنگ است و به اتفاقات کمتر شنیده شده از جنگ می‌پردازد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ آرش مجیدی، سروش جمشیدی، بهراد خرازی، علیرضا استادی، احمد نجفی، ثریا قاسمی، هادی دیباجی، میلاد میرزایی، مهدی صباغی، شیرین اسماعیلی، مهرداد بخشی، احمد کاوری، مسعود شریف، پونه عاشورپور، شیوا خسرومهر، سارا باقری، سارا توکلی و فاطمه حاجوی.

قسمت ۳ سریال تانک خورها

شب محسن با ابی که نگهبان گاراژه اونجا هستن که یکدفعه در گاراژ زده میشه و سه نفر میان داخل و محسن را تو یه اتاق حسابی کتک میزنن ابی از سرجاش تکون نمیخوره. فردای آن روز همه سرکارشون اومدن که با دیدن محسن دورش جمع شدن و نگران حالش شدن. وقتی هاشم میاد با دیدن محسن بهم میریزه و به همه میگه تا برن سرکارشون سپس به محسن میگه که کار کی بوده؟ محسن ترسیده و میگه نمیدونم یه جایی دیده بودمشون ولی نمیدونم کجا هاشم با عصبانیت آچار فرانسه رو میزنه به اینور اونور و میگه فکر تا یادت بیاد فقط بهم یه اسم بده! کار اون نزولخور عوضیه آره؟ وقتی با اونا سر و کله بزنی همین میشه دیگه و میخواد بره سراغش که محسن جلوشو میگیره و میگه نه من که نمیدونم کار اونه یا نه اگه کار اون نباشه خیلی بد میشه!

هاشم مدام بهش میگه خوب فکر کن یه اسم بهم بده محسن میگه باشه بزار خون برسه به مغزم از دیشب چیزی نخوردم یادم نمیاد. هاشم برای همه دیزی گرفته و باهم میخورن. محسن حاضر میشه و میخواد بره که هاضم ازش میپرسه کجا به سلامتی؟ او میگه محله پایین پیش نامزدم هاشم بهش سوئیچ ماشین میده و میگه با این برو ولی بیشتر از ۶۰تا نرو. او میره سمت خونه مرضیه که میبینه نزولخور اونجا داره باهاشون حرف میزنه که بعد از رفتنش میره پیشش و بعد از کمی دعوا کردن سر اینکه چرا او هنوز میاد به اون خونه بهش میگه یه فیلم جدید هندی اومده رو پرده سینما بریم ببینیم؟ سپس باهم راهی سینما میشن. اونجا با دیدن فیلم میبینن که ترسناکه که مرضیه میگه اینکه هندی نیست! محسن میگه نه هنوز شروع نشده این تبلیغه اما هرچی بیشتر میبینن متوجه میشن که اصلا فیلمه هندی نیست و ترسناکه و مجبور میشن تا آخر ببینن.

تو گاراژ یه پسر با ماشین بی ام و اومده که هاشم بهش میگه واسه غروب آماده میشه اما او به محسن میگه که من یه قرار  دارم میخوام برم الان درستش کن محسن میگه بمون اینجا ببینیم چی میشه اما هاشم که روی نیسان پیرمردی در حال کار کردنه بهش میگه گفتم غروب بیا نه الان! او با دیدن ماشین میگه به این فرقون میگی ماشین بعد به ماشین من میگی غروب بیام؟ مثل اینکه ماشینارو نمیدونی چی به چیه؟ هاشم عصبی میشه و بهشرمیگه مثل اینکه نفهمیدی چی گفتم؟ غروب اگه هم نمیخوای برو یه گاراژ دیگه و پول و سوئیچشو پس میده که اون پسر باهاش دعوا میکنه و وقتی هاشم میخواد بره سمتش فرار میکنه و از اونجا میره. کار تموم میشه و همه میرن خونه‌هاشون وقتی فردا صبح هاشم میزه سمت گاراژ میبینه که یکی از حجره ها آتیش گرفته و دارن بچه ها خاموشش میکنن او سریعا میره تا کمک کنه و لاستیکارو دور میکنه و حمزه را سرزنش میکنه و میگه بارها گفتم کار با روغن و بنزینه!

مراقب نباشین سریع الو میگیره  برسه به یکی از ماشینا کل گاراژ میره رو هوا! او با گریه میگه کار من نبود هاشم آقا یه نفر اومده روغن میخواست تا خواستم برم بیام دیدم اینجارو آتیش زده تا خواستم بگیرمش فرار کرد و رفت. یکی از همکارهای گاراژ که مردی پا به سن گذاشته میگه حتما یکی با یه نفر شمنی داره داره این بدبخت تاوان میده هاشم میگه گفته بودم اینجا تو این گاراژ هرکی ضرر کنه همه باید تاوان بدن سپس میره هرچی پول تو دخل داره بهش میده و میگه این باشه فعلا پیشت تا بعدا سپس میخواد بره سراغ رویال کادیلاک که محسن جلوشو میگیره و میگه شاید کار اونا نیست و سعی میکنه جلوشو بگیره اما وقتی موفق نمیشه بهش میگه کار فریدون آقا. هاشم میگه به فریدون چه ربطی داره آتیش زدن گاراژ؟

محسن با گریه رو زمین میشینه و میگه اون ادماشو فرستاده بود منو کتک بزنن یه روز اومده بود تا قدرت موتور ماشینشو تقویت کنی که تو سرت شلوغ بود من از چیزهایی که ازت یاد گرفته بودم انجام دادم پول خوبیم بهم داد و بهش گفتم تو انجام دادی اونم خوشحال رفت ولی انگار مسابقه رو خراب کرده. از یه جا فهمیده بوده که کار تو نبوده خودم انجام دادم اومده بودن منو حسابی کتک زدن. هاشم عصبی میشه به شدت و داد میزنه و میگه خاک تو سر من که اگه بیشتر بهت فشار میاوردم و بهم میگفتی کار فریدون بوده اون بدبخت الان کل جنساش نسوخته بود! و باهاش حسابی دعوا میکنه میره تو اتاقش که محسن دنبالش میره تا آرومش کنه و معذرت خواهی میکنه....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تانک خورها 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت صفحه اقتصاد هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت صفحه اقتصاد هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد