خلاصه داستان قسمت ۱۲۰ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 120 سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۲۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۲۰ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز و ارن از هالوک تشکر میکنن و از اونجا میرن. در زیر زمین همگی جمع میشن و بوراک بهشون میگه فقط یه راه واسه فرار از اینجا هست اونم این که اونو بکشونیم اینجا! دختر بچه غر میزنه که جیلین با کلافگی میگه دهنتو ببند و گوش کن. بوراک میگه باید یجوری اونو بکشونیم اینجا یه نفر پشت در وایمیسته و به محض اومدنش به داخل روش میپره و بقیه هم میایم میوفتم روش فکر کنم اینجوری موفق بشیم اما اون دختر مخالفت میکنه و میگه من از جونم سیر نشدم.

جیلین از اون مرد میپرسه که اونم میگه به نظر میرسه نشدنیه منم نیستم! جیلین با کلافگی میگه نمیخواین امتحان کنین شاید شد! الان داریم جوری پیش میریم که قاتل میخواد حتی نقشه را هم نمیدونین چیه چرا مخالفت میکنین؟ سپس میگه شما اگه نمیخواین مشکلی نیست ما امتحان میکنیم. گل و آیلین با دیدن ایلگاز و ارن که برگشتن به طرفشون میرن و وقتی میبینن جیلین را موفق نشدن پیدا کنن کلافه میشن و گل با کلافگی به اینور و اونور میره و مدام میگه جیلین دخترمو نتونستین بیارین! ایلگاز به مامورها میگه هرچی خبرنگار بیرون هست بگو بیان داخل.

سپس به همه اونا از بوراک میگه که مضنون به قتله اونا همه جا میخورن و میگن امکان نداره! بوراک همچین آدمی نیست! ایلگاز میگه هرچی میدونین از این آدم بهمون بگین ولی اونا چیز خاصی از بوراک نمیدونن که بگن. ایلگاز تو اتاقشه که چینار پیشش میره و میگه باید یه چیزی بگم داداش، من با این بوراک آشنا شده بودم اینجا! ایلگاز جا میخوره و میگه چی؟ چی میدونی ازش؟ تعریف کن قشنگ! چیز خاصی نمیدونم ازش فقط اینکه خبرنگاره و وضع مالی خوبی هم نداره فقط در حد گذروندن! ایلگاز میگه تو از کجا میدونی؟ که چینار میگه خودم حدس میزنم یه موتور خوبم داشت که کرایه ای بود البته.

ایلگاز یاد شبی می افتد که به عمارت رفته بود و اونجا رد موتور سیکلت پیدا کرده سپس با عجله به ارن میگه نیرو بردار میریم عمارت! بوراک و جیلین باهمدیگه به طرف دوربین اونجا میرن و با تیکه پارچه ای روی آن را می پوشانند سپس منتظر می مانند تا قاتل به داخل بیاد. چند دقیقه ای میگذره ولی خبری از قاتل نمیشه و اون دختر جوان میزنه زیر خنده. جیلین میگه به چی میخندی؟ او با تمسخر میگه معلومه که به نقشه مسخره شماها جیلین عصبی میشه و میگه حداقلش اینه که ما تلاشمونو کردیم مثل تو ترسو نبودیم! سپس جیلین باهاش دعواش میشه.

قسمت ۱۲۰ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۲۰ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز و بقیه به عمارت رسیدن و وجب به وجب خانه را گشتن ایلگاز متوجه در مخفی میشه و وقتی با ارن وارش میشن لپ تاپ را میبینن که دوربین های تو اتاق مخفی را نشان میده. در فیلم متوجه میشن که اون دختر به جیلین داره حمله میکنه با چاقو که بوراک جلوشو میگیره و آنها را از هم جدا میکنه. ایلگاز و بقیه به داخل میرن و جیلین با دیدشان زیر گریه میزنه و خیالش راحت میشه. آنها را به بیمارستان میبرن و منتظر میشن تا دکتر از نظر سلامتیشون خبر بده.

ارن و پارس و دریا تو راهرو بیمارستان هستن و باهم در حال صحبت کردنن درباره بوراک و میگن اگه قاتل او بوده پس چرا داشته جیلینو نجات میداده؟ باید یه کاری میکرد دیگه میرفت کنار حداقل میزاشت بکشه! ایلگاز هم به وانجا میاد و وقتی رف های اونارو میشنوه میگه منم دیدم ولی امکان هم داره که شاید دیده داره گیر میوفته گفته اینجوری خودشو نجات بده! بهارین کار اینه که بره کلانتری اونجا اظهارات را ضبط و ثبت کنن.آنها تایید میکنن. گل و آیلین جلوی در اتاق جیلین هستن و منتظر خبری از او می باشند که ایلگاز خبر میده میتونن برن داخل اتاق.

خانواده جیلین بیرون اتاقش نشستن که چتین به آیلین زنگ میزنه و باهاش حرف میزنه عثمان که اونجاست متوجه میشه و بهم میریزه و آیلین را تمام وقت زیر نظر داره. بوراک تو اتاقش هست که پدربزرگش میگه واست از بیرون غذای مقوی سفارش دادم بیارن تا از شر غذاهای اینجا خلاص بشی! آنها باهم در حال صحبت کردن هستن که ارن به اتاق میره و میگه به جرم مضنون به قتل باید بریم کلانتری بوراک جا میخوره و میگه چی؟ پدربزرگش میگه لازم بود؟

خوب میخواین اظهاراتشو بگیرین همینجا انجام بدین٬ مریضه از روی تخت بیمارستان میخواین ببرین؟ دادستان ارشد میاد و میگه تا بوراک را سریعتر ببرن. بعد از رفتنش هالوک خان سریعا به وکیلش زنگ میزنه و آن هم میگه به خاطر خانومش که داره بچه دار میشن نمیتونه بیاد. بوراک به کلانتری منتقل میشه. اونجا چینار با دیدنش حسابی جا میخوره و تو فکر فرو میره. یکتا تو خانه لاجین به حمام رفته و خودشو مرتب کرده.

سپس در تراس در حال قهوه خوردن است که هالوک بهش زنگ میزنه و میگه که بهش احتیاج داره و واسش ماشین میفرسته سوار بشه بره پیشش اما یکتا مخالفت میکنه و میگه من وکالتشو قبول نمیکنم هالوک میگه دنبال یکی هستم که بهترین باشه و تو در پرونده های جنایی درجه یکی! یکتا بعد از کمی حرف زدن باهاش میگه خودت بیا پیشم و حرف بزن تا ببینم راضیم میکنی قبول کنم یا نه هالوک قبول میکنه. بعد از قطع تماس متین بهش گوشزد میکنه که مرد درستی نیست اما هالوک میگه تو تا حالا خطایی از من دیدی؟ بهم اعتماد کن سپس به طرف یکتا راهی میشن….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار