فوری؛ پاسخ به ترور اسماعیل هنیه، موشک نیست!
در این خبر می خوانید؛ پاسخ به ترور اسماعیل هنیه، موشک نیست!
روزنامه خراسان نوشت: همان طور که پاسخ موشک در سفارت، موشکی بود، پاسخ به ترور حاج اسماعیل، تروری است هم وزن. در نتیجه باید هر چه زودتر محور مقاومت را از اعتیاد به موشک و پهپاد نجات داد و ظرفیتهای جدید فرماندهان محور مقاومت را به نظاره نشست. همان طور که مقامات ایران، تحریم را در برخی از حوزهها تبدیل به فرصت کردند، این بار نیز باید ناامن کردن تل آویو را به یک هدف جدید تبدیل کنیم.
پاسخ به ترور اسماعیل هنیه، موشک نیست!
روزنامه نوشت: شهادت ناجوانمردانه و دردناک رئیس دفترسیاسی حماس حاج اسماعیل هنیه پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری در تهران، ایران و جهان اسلام را به سوگ نشاند. این ترور که ردپای دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در آن مشهود است، نشان دهنده این مهم است که رژیم صهیونیستی تلاش میکند خود را به معادلات قبل از هفتم اکتبر بازگرداند.
اما پس از شکسته شدن تصویر قدرت امنیتی بودن در منطقه و ریختن خون نزدیک به ۴۰هزار بیگناه که شامل زنان و کودکان است، دیگر نظم امنیتی و نظم منطقه قبل از عملیات طوفان الاقصی شدنی نیست و انتظارات از محور مقاومت در برابر رژیم تل آویو تغییر کرده است.
اکنون منطقه و محور مقاومت موظف به ارائه پاسخی درخور به رژیم اسرائیل است. در نتیجه پاسخ قطعی است، اما چگونگی این پاسخ برای کارشناسان و تحلیل گران محل سوال است، در این مطلب تلاش میشود ابعادی که شهادت حاج اسماعیل هنیه را با حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق متمایز میسازد، مطرح کنیم.
عموما کارشناسان به سه دسته تقسیم میشوند؛ برخی معتقدند که باید با قید فوریت به شهادت ایشان مانند حمله به سفارت ایران در دمشق پاسخ دهیم. این دسته از کارشناسان مشخصا پیشنهاد عملیات وعده صادق ۲ را ارائه میکنند. برخی دیگر با توجه به شواهد و قراین موجود در کشور معتقدند پاسخی متناسب برای حمله در زمان کنونی وجود ندارد و نباید در مقطع کنونی پاسخ داد.
نگارنده معتقد است: «پاسخ در مقطع کنونی باید در دستور کار قرار بگیرد، اما با چند ملاحظه؛ اولا عملیات موشکی و پهپادی نباشد، ثانیا از خاک ایران صورت نگیرد». ناگفته پیداست که میان همه سه طیف از نظرات، این نکته مشترک است که پاسخ باید در تل آویو باشد نه آن که کشورثالث هدف هتک قرار گیرد. برای ایده فوق استدلالها به این شرح است: عملیات حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق با هواپیمای مشخص با مبداء مشخص توسط یک رژیم مشخص به محل دیپلماتیک که دارای مصونیت بین المللی است، صورت گرفت.
این عملیات اولا توسط تمام جامعه جهانی، مورد سرزنش و محکومیت واقع شد. ثانیا جمهوری اسلامی ایران براساس منشور ملل متحد میتوانست از پاسخ مشروع خود استفاده کند که این کار را انجام داد. بر خلاف ترور ناجوانمردانه اسماعیل هنیه که توسط گروهی ناشناس و با اسلحهای ناشناس و بدون پذیرش مسئولیت توسط دولت خاصی صورت گرفت.
در نتیجه در پاسخ ظرفیتهای حقوقی و حمایتهای بین المللی در کار نیست. استعفای رئیس اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی پس از عملیات وعده صادق نشان داد که رژیم اسرائیل به کلی از واکنش ایران بیاطلاع بود و محاسبه چنین اقدامی را نمیکرد، به عبارت دیگر موفقیتآمیز بودن و ساخت معادله جدید در منطقه به خاطر همین غافلگیری دشمن بود.
همان طور که پاسخ موشک در سفارت، موشکی بود، پاسخ به ترور حاج اسماعیل، تروری است هم وزن. در نتیجه باید هر چه زودتر محور مقاومت را از اعتیاد به موشک و پهپاد نجات داد و ظرفیتهای جدید فرماندهان محور مقاومت را به نظاره نشست. همان طور که مقامات ایران، تحریم را در برخی از حوزهها تبدیل به فرصت کردند، این بار نیز باید ناامن کردن تل آویو را به یک هدف جدید تبدیل کنیم.
هیچ گاه در عملیات وعده صادق گرفتن تلفات انسانی یا حتی تخریب زیرساختهای رژیم صهیونیستی جزو اهداف عملیات نبود و این اتفاق نیز نیفتاد، اما چرا این عملیات موفقیتآمیز شد؟ چون میخواست این پیام را ارسال کند که سرزمینهای اشغالی زیرضرب موشکهای ماست و موشکهای ایران قابلیت رسیدن به آن زمین را دارد. اما در پی حمله موشکی یا پهپادی ایران در ازای شهادت حاج اسماعیل هنیه، آیا عنصر غافل گیری و تغییر محاسبات دشمن وجود دارد؟
آیا برای ما در ایران این مسئله مسجل نیست که در پاسخ به عملیات ما، به صورت رسمی تل آویو در ایران پاسخ خواهد داد؟ پاسخ به ترور کور، موشک نیست ثانیا فواید موشک زدن در این عملیات مانند قبل نیست. برخی تاکید بر این مسئله دارند که اگر عملیات موشکی جزو پاسخ ایران نباشد به این معناست که به صورت کلی پاسخ ندهیم چرا که سایر موارد میسور نیست.
لازم است به این نکته توجه کنیم که شرایط کنونی بهترین زمان برای خروج وضعیت دفاعی محور مقاومت به وضعیت فعال در عملیاتهای جنگ اطلاعاتی است. همان طور که پاسخ موشک در سفارت، موشکی بود، پاسخ به ترور حاج اسماعیل، تروری است هم وزن. در نتیجه باید هر چه زودتر محور مقاومت را از اعتیاد به موشک و پهپاد نجات داد و ظرفیتهای جدید فرماندهان محور مقاومت را به نظاره نشست.
همان طور که مقامات ایران، تحریم را در برخی از حوزهها تبدیل به فرصت کردند، این بار نیز باید ناامن کردن تل آویو را به یک هدف جدید تبدیل کنیم. آخرین مسئله و ملاحظهای که مطرح است آن که میگویند: شرافت و حرمت ایران لکه دار شده است و اگر به زودی ایران پاسخ خود را به هر نحوی به اسرائیل ندهد (سرعت دادن به عملیات به معنی لاجرم شدن حمله موشکی است) غرور جامعه دینی، انقلابی و معتقدین به جبهه مقاومت خدشه دار میشود و این مسئله ضررش بیشتر است.
در پاسخ به این دسته باید اشاره کرد که اولا جبهه انقلاب در داخل و خارج پیرو دستورات رهبری و فرماندهان نظامی است و نباید آنها را متمرد از دستورات فرماندهان عالی رتبه تصور کرد.
ثانیا اگر جمهوری اسلامی ایران این تصور را برای جامعه جهانی بسازد که تنها یک ابزار به نام موشک را در اختیار دارد این مسئله به خواسته اصلی آنها برای فشارهای بین المللی تبدیل میشود و با استفاده مکرر از این ابزار ممکن است فناوریهای جدیدی در راستای رهگیری و بیاثرسازی آن استفاده شود.
در مقام جمعبندی باید گفت که پاسخ جمهوری اسلامی ایران قطعی است، اما آن را نه فشار افکار عمومی داخلی یا خارجی بلکه منافع ملی و منافع جبهه مقاومت تعیین خواهد کرد. این که این پاسخ از چه جنسی خواهد بود در اختیار فرماندهان نظامی کشور است که مشتمل بر عملیات در خاک سرزمینهای اشغالی، عملیات سایبری گسترده، عملیات استشهادی، عملیات ترکیبی در جبهه شمالی و جنوبی و…است.
نظر شما