بستن تنگه هرمز، جنگ را گسترش می‌دهد؟

تصویب طرح بستن تنگه هرمز توسط مجلس ایران و سپردن تصمیم نهایی به شورای عالی امنیت ملی، این سوال را برای بسیاری به وجود می‌آورد که آیا با این کار جنگ گسترش خواهد یافت؟

بستن تنگه هرمز، جنگ را گسترش می‌دهد؟
صفحه اقتصاد -

تصویب طرح بستن تنگه هرمز توسط مجلس ایران و سپردن تصمیم نهایی به شورای عالی امنیت ملی، نشان‌دهنده ورود کشور به مرحله‌ای جدید از سیاست‌ورزی در بحران جاری است. در این میان، بازارها در شرایطی ملتهب و با چشمانی نگران به خلیج‌فارس چشم دوخته‌اند؛ جایی که هر جرقه‌ای می‌تواند انفجاری در قیمت‌ها ایجاد کند و پیامدهای آن از بازارهای آسیایی تا پالایشگاه‌های اروپایی را در بر گیرد.

در حالی که بازار نفت با چشم‌انداز نااطمینانی ناشی از حملات آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران روبه روست، نگاه جهانی به یک نقطه حساس دوخته شده: تنگه هرمز و واکنش احتمالی ایران. این گذرگاه استراتژیک، که حدود ۲۰درصد از نفت خام مورد نیاز جهان از آن عبور می‌کند، اکنون در مرکز گمانه زنی‌های ژئوپلیتیک بازار‌های جهانی قرار گرفته است.

یکی از گزینه‌های ایران برای پاسخ به تهاجم آمریکا، بستن تنگه هرمز است؛ اقدامی که گرچه می‌تواند بازار انرژی را دچار شوک کند و قیمت نفت را به بالای ۱۰۰ دلار برساند، اما تبعاتی نیز برای خود ایران دارد، زیرا صادرات نفت کشور نیز به همین تنگه وابسته است. تصویب طرح بستن تنگه در مجلس ایران، بدون تصمیم شورای عالی امنیت ملی اجرایی نخواهد شد، اما همین اقدام، بازار را وارد فاز «ترس از اختلال» کرده است. در این فضای پرتنش، جهان با نگرانی چشم به خلیج‌فارس دوخته؛ جایی که بسته شدن تنگه هرمز، هم می‌تواند ابزار فشار باشد و هم نقطه شروع یک بحران جدید.

معاملات آتی نفت برنت بیش از ۳درصد جهش کرد و تا مرز ۸۱دلار برای هر بشکه پیش رفت، اما با تثبیت قیمت در کانال ۷۷دلار، توجه‌ها به واکنش احتمالی ایران از طریق تنگه هرمز معطوف شد.

گنجاندن مستقیم آمریکا در منازعه اسرائیل–ایران سطح جدیدی از نگرانی را برای اختلال در جریان نفت خاورمیانه ایجاد کرده؛ چراکه حدود ۲۰درصد نفت خام جهان از این گذرگاه استراتژیک عبور می‌کند. حملات هوایی ایالات‌متحده به تاسیسات هسته‌ای ایران، باعث شد تا تحلیلگران و فعالان بازار سناریو‌های تلافی‌جویانه احتمالی ایران را بررسی کنند. یکی از جدی‌ترین سناریوها، بستن تنگه هرمز از سوی ایران است؛ اقدامی که اگرچه به لحاظ نظامی و اقتصادی بسیار پرهزینه خواهد بود، اما در عین حال توان ایجاد آشفتگی شدید در بازار‌های جهانی انرژی را دارد.

تصویب طرح بستن تنگه هرمز توسط مجلس ایران و سپردن تصمیم نهایی به شورای عالی امنیت ملی، نشان‌دهنده ورود کشور به مرحله‌ای جدید از سیاست‌ورزی در بحران جاری است. در این میان، بازار‌ها در شرایطی ملتهب و با چشمانی نگران به خلیج‌فارس چشم دوخته‌اند؛ جایی که هر جرقه‌ای می‌تواند انفجاری در قیمت‌ها ایجاد کند و پیامد‌های آن از بازار‌های آسیایی تا پالایشگاه‌های اروپایی را در بر گیرد. در پی حملات آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران، قیمت برنت پس از رشد اولیه ۴دلاری، در محدوده‌ای معلق قرار گرفت؛ نشانه‌ای از ترس بازار نسبت به سناریوی ممکن بسته‌شدن هرمز. تحلیلگران همچون Sugandha Sachdeva تاکید می‌کنند که نوسانات کنونی، علاوه بر پیامد‌های جنگی، نشانگر نگرانی از افزایش چشم‌گیر قیمت و عبور نفت از مرز ۱۰۰دلار است.

سناریو‌های گلدمن‌ساکس

در همین حال، موسسه مالی گلدمن‌ساکس در یادداشتی هشدار داده که در صورت اختلال جدی در تنگه هرمز، بهای نفت می‌تواند به اوج ۱۱۰دلار برسد. گزارش اخیر این موسسه مالی سناریو‌های مختلفی را برای پیامد‌های احتمالی اختلال در صادرات نفت از تنگه هرمز ترسیم کرده است. در سناریوی نخست که به‌عنوان شوک کوتاه‌مدت معرفی شده، در صورت کاهش ۵۰درصدی جریان نفت از این گذرگاه حیاتی برای مدت یک‌ماه، قیمت نفت برنت می‌تواند تا مرز ۱۱۰دلار برای هر بشکه اوج بگیرد و در ادامه به میانگین حدود ۹۵دلار در فصل پاییز برسد.

در سناریوی دوم، اگر صادرات نفت ایران به‌مدت شش‌ماه به روزانه یک‌میلیون و ۷۵۰هزار بشکه کاهش یابد، قیمت‌ها می‌توانند تا سقف ۹۰دلار صعود کرده و سپس تا سال ۲۰۲۶ به محدوده ۶۰ دلار بازگردند. اما در سناریوی سوم، اگر کاهش عرضه ایران پایدارتر باشد، به دلیل افت سطح ذخایر جهانی و ظرفیت مازاد محدود در بازار، قیمت‌ها احتمالا در سال ۲۰۲۶ در بازه ۷۰ تا ۸۰دلار تثبیت خواهند شد.

چشم‌انداز واکنش تهران

واکنش ایران طی روز‌های اخیر چندوجهی بوده است. مجلس ایران قطعنامه‌ای برای «بستن تنگه هرمز» تصویب کرده، گرچه اجرای آن منوط به تصمیم شورای عالی امنیت ملی است. رسانه‌های داخلی مانند پرس‌تی‌وی این تصمیم را مشروط به نظر نهایی رهبری دانسته‌اند. در سطح نظامی، جمهوری اسلامی با حملات موشکی به اسرائیل پاسخی سخت داده، اما هنوز به اهداف آمریکایی در منطقه حمله نکرده است. ایران با تاکید بر «طیف گسترده‌تری برای پاسخ» خطاب به ترامپ به‌عنوان «قمارباز»، برگ‌های متعددی در برابر نظم موجود دارد، اما بستن هرمز می‌تواند ضربه‌ای مهلک هم به صادرات نفت این کشور باشد و تعادل شکننده آن را بر هم زند.

گلدمن‌ساکس نیز به این نکته اشاره دارد که ایران خود نیز به تنگه‌هرمز برای صادرات نفت وابسته است؛ بنابراین بستن آن یک شمشیر دولبه خواهد بود. پیامد‌های احتمالی بسته‌شدن کامل یا حتی نسبی تنگه استراتژیک هرمز، فراتر از افزایش قیمت نفت، تاثیرات گسترده و چندلایه‌ای بر بازار‌های انرژی، اقتصاد کشور‌ها و تجارت جهانی خواهد داشت. این تنگه که گلوگاه عبور حدود ۲۰درصد از نفت خام جهان است، در صورت وقوع اختلال، نه‌تنها بازار نفت را با شوک‌های عرضه روبه‌رو می‌کند، بلکه بازار گاز طبیعی نیز به‌شدت تحت‌تاثیر قرار خواهد گرفت.

تحلیل‌های ارائه‌شده توسط گلدمن‌ساکس نشان می‌دهد که در صورت تشدید تنش‌ها و بسته‌شدن تنگه، قیمت گاز اروپا می‌تواند به حدود ۷۴یورو به‌ازای هر مگاوات ساعت افزایش یابد که معادل ۲۵دلار برای هر میلیون بی‌تی‌یو (MMBtu) خواهد بود. این جهش چشم‌گیر، به‌ویژه برای کشور‌هایی که به واردات انرژی متکی‌اند، از جمله ژاپن و کره‌جنوبی، می‌تواند به بحرانی در تامین انرژی منجر شود و فشار مضاعفی بر هزینه‌های مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان وارد کند. افزون بر این، حمل‌ونقل دریایی بین‌المللی نیز از تبعات بسته‌شدن تنگه مصون نخواهد ماند.

منطقه خلیج‌فارس، به‌ویژه در نزدیکی تنگه هرمز، یکی از پرترددترین مسیر‌های کشتیرانی نفتی جهان به‌شمار می‌رود و در صورت افزایش خطرات امنیتی، بسیاری از شرکت‌های کشتیرانی ممکن است تصمیم بگیرند از این منطقه خارج شوند یا مسیر‌های جایگزین –که هم طولانی‌تر و هم پرهزینه‌ترند– را انتخاب کنند. این وضعیت، ضمن ایجاد تاخیر در زنجیره‌های تامین جهانی، باعث افزایش قابل‌توجه نرخ‌های بیمه محموله‌ها و هزینه‌های لجستیک خواهد شد.

به این ترتیب، نه‌تنها صادرکنندگان نفت منطقه متضرر خواهند شد، بلکه مصرف‌کنندگان جهانی نیز با افزایش قیمت انرژی، تورم وارداتی و بی‌ثباتی در بازار‌های کالایی مواجه می‌شوند. در مجموع، بسته‌شدن تنگه هرمز نه‌تنها یک بحران انرژی را در سطح جهانی رقم خواهد زد، بلکه می‌تواند زنجیره‌های تامین بین‌المللی را مختل کرده، تجارت جهانی را با شوک‌های جدی مواجه سازد و پیامد‌های عمیقی بر اقتصاد سیاسی منطقه و مناسبات ژئوپلیتیک جهانی برجای بگذارد.

این سناریو می‌تواند آغازگر دور تازه‌ای از بی‌ثباتی اقتصادی و تنش‌های استراتژیک در سطحی فراتر از خاورمیانه باشد. از این‌رو، تلاش‌های دیپلماتیک برای جلوگیری از تحقق چنین سناریویی، نه‌تنها برای منطقه بلکه برای کل نظام اقتصادی جهانی حیاتی خواهد بود. بازار جهانی انرژی در حال حاضر نه با واقعیت اختلال، بلکه با ترس عمیق و فزاینده اختلال مواجه است؛ ترسی که از پیچیدگی‌های ژئوپلیتیک منطقه و عدم‌قطعیت‌های سیاسی ناشی می‌شود و به‌مراتب تاثیرگذارتر از خود اختلال فیزیکی در عرضه بوده است.

افزایش قیمت نفت که اکنون مشاهده می‌شود، بیش از آنکه نتیجه کاهش واقعی عرضه باشد، بازتابی از گمانه‌زنی‌های شدید، نوسانات روانی بازار و رفتار‌های احتیاطی سرمایه‌گذاران است. با این حال، تحلیل‌های فنی و پیش‌بینی‌های موسسات بزرگ بین‌المللی نظیر گلدمن‌ساکس هشدار می‌دهند که اگر بحران فعلی به بسته‌شدن کامل تنگه هرمز بینجامد، اوج‌گیری قیمت‌ها به سطوحی فراتر از ۱۰۰دلار در هر بشکه محتمل خواهد بود.

اما در کنار این سناریوی تیره، واقعیت دیگری نیز وجود دارد که وزن قابل‌توجهی در معادلات دارد: انگیزه‌های اقتصادی و سیاسی قدرت‌های بزرگ برای جلوگیری از تشدید بحران. آمریکا، چین، و اروپا –به‌عنوان سه بازیگر اصلی در معادلات انرژی جهانی– منافع استراتژیکی در تداوم جریان آزاد نفت از خاورمیانه دارند. حتی برای ایران نیز که بخش مهمی از درآمد‌های ارزی خود را از محل صادرات نفت تامین می‌کند، بسته‌شدن کامل تنگه به منزله بستن مسیر حیاتی اقتصاد ملی است و خود می‌تواند به عاملی بازدارنده در اتخاذ چنین تصمیمی بدل شود.

از این‌رو، به‌رغم خط و نشان‌های نظامی و لفاظی‌های تند دیپلماتیک، احتمال استفاده عملی از این اهرم به شکل کامل، همچنان با ملاحظات عمیق همراه است. در چنین شرایطی، می‌توان گفت که بازار جهانی انرژی در حال عبور از مرحله «شوک روانی» است؛ شوکی که در صورت تداوم، حتی بدون وقوع جنگ تمام‌عیار یا اختلال فیزیکی، می‌تواند به تثبیت قیمت نفت در سطوح بالاتر از میانگین ماه‌های گذشته منجر شود. اما هنوز، بازار وارد مرحله‌ای نشده که بتوان آن را «قیامت نفتی» نامید. سناریوی قطع کامل عرضه، هرچند محتمل به نظر می‌رسد، هنوز در سایه تعادل منافع و مداخله‌های دیپلماتیک قرار دارد. در نهایت، آینده بازار به دو چیز بستگی دارد: عمق و تداوم بحران و توان بازیگران بین‌المللی در مهار آن پیش از رسیدن به نقطه بی‌بازگشت.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه