خلاصه داستان قسمت ۸۲ سریال ترکی زغال اخته
در این مطلب شما شاهد قسمت ۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته می باشید. سریال ترکی «شربت زغال آخته» (Kızılcık Şerbeti) محصول سال ۲۰۲۲ کشور ترکیه می باشد که به سفارش شبکه «شو تی وی» ساخته شده است.
سریال ترکی ذغال اخته روزهای زوج ساعت ۲۳:۰۰ از شبکه جم سریز پخش می شود و یک ساعت بعد از شبکه جم سریز پلاس پخش می شود. کارگردان این سریال را «هاکان کیرواوانچ» و نویسندگی اش را «ملیس جیولک» برعهده دارند.
در قسمت ۸۲ سریال ترکی شربت زغال اخته چه گذشت؟
امید به نورسما زنگ میزنه و میگه به شوهرت افتخار کن مامانم اینا میخوان بیان خیالت راحت نورسما میگه اِ؟! خداروشکر حالش خوبه پدرت؟ امید تایید میکنه و میگه فردا با مادرت پنبه خانم بیاین اینجارو بچینین و از رویای یکی شدن و داشتن زندگی مشترک حرف میزنن و خوشحالن. آذرخش که رفته پیش عامر درباره حرف شعله درباره بلایی که سر ابراهیم آورده حرف میزنه عامر میگه حقیقت داره آذرخش شوکه میشه و میگه چی؟ واقعا این کارو کردی؟ تایید میکنی؟ عامر میگه آره باید میفهمید که سر نورسما چه بلایی آورده بود باید میترسید که دیگه این بلارو سر دختر دیگه ای درنیاره آذرخش میگه با رم نمیشه مگه تو باید عدالتو برقرار کنی؟ عامر میگه این عدالت نیست مجازاتش بود سپس میگه بهتره درباره ابراهیم بحث نکنیم و پیشنهاد میده برن واسه تغییر آب و هوا به هتلی تو یه منطقه خوب آذرخش قبول میکنه.
فردای آن روز سر میز صبحانه آذرخش به خانواده اش میگه که بعد از مد سه با عامر میره مسافرت سولماز میگه هنوز ازدواج نکردین خانواده عامر چیزی نمیگن؟ آذرخش میگه ما به کسی اهمیت نمیدیم. شعله هم میگه امروز نورسما جهاز میاره تو خونه سولماز از پنبه دفاع میکنه و میگه داره طبق رسم و رسومات پیش میره. ماشین های دوعا و پنبه رسیدن و پنبه میگه گفتین یخورده طول میکشه که عبدله خان میگه دیدیم خیلی طولش دادن ما هم کنسل کردیم از یه جای دیگه سفارش دادیم برین ببینین خوشتون میاد یا نه.
دوعا از دور فاتح و عبداله خان را زیر نظر داره و از رفتارهاشون شک میکنه و حدس میزنه که عبداله خان چیزی فهمیده. تو شرکت فاتح با خودش میگه هم از کار بیکار شده هم ماشینا کنسل شده حتما جریمه شده سپس به آیلین زنگ میزنه آیلین که پشت میز کارش نشسته لبخند میزنه با دیدن اسمش و جواب میده و میگه چیه؟ چرا زنگ زدی؟ بدبختم کردی بازم زنگ میزنی؟فاتح میگه من واسه قرار زنگ نزدم فقط واسه کمک کردن زنگ زدم آیلین قبول نمیکنه و بعد از کمی حرف زدن قطع میکنه.
دوعا به دفتر کار شعله رفته و بهش میگه دارم کم میام تظاهر کردن خیلی سخته من از فاتح چندشم میشه و در حد مرگ ازش متنفرم ولی باید هرروز بهش لبخند بزنم! و گریه میکنه که شعله بغل و آرومش میکنه. موقع رفتن دوعا میبینه که دوتا بلیط تئاتر قاب کرده که شعله میگه واسم خیلی با ارزش بود واسه همین قال کردم دوعا میگه امیدوارم ارزش تورو بدونه. پنبه و نورسما دارن خونه رو میچینن که نیلای فیلم مصطفی را میبینه تو فضای مجازی پنبه از ری اکشنش کنجکاو میشه و میگه چیشده؟ او اول میخواد پنهان کنه اما بعدش بهشون نشون میده پنبه سریع به عامر زنگ میزنه تا از تو فضای مجازی پاک کنه فیلمو اما عامر میگه ایشالله که دیر نشده باشه.
همگی تو خونه فهمیدن و استرس دارن که عبداله خان اومد بگن بهش چه اتفاقی میوفته. وقتی از راه میرسه بهش میگن که او عصبی میشه و مصطفی را سرزنشش میکنه مصطفی از کوره درمیره و میگه بس کنین دیگه همش بهم سرکوفت میزنین اگه حسی بهم نداشتین چرا به دنیام آوردین؟ و بعد از گفتم حرف های دلس به اتاقش میره از طرفی پنبه هم میره تو اتاقش و فشارش بالا رفته که نورسما و فاتح بالاسرشن دوعا میره حال مصطفی را میپرسه و میگه خواستین حرفی بزنین من پیشتونم و میره. عبداله خان میره پیش پنبه و همه رو سرزنش میکنه که چرا هرکی سرخود کار خودشو میکنه و ازشون میخواد سر میز بیان مته خان تنها مونده.
عامر و آذرخش به هتل رفتن که آذرخش میگه چقدر خوب شد که اومدیم اینجا واقعا احتیاج داشتم به این سفر سپس میرن سمت رستوران که اونجا آذرخش یشیم دوستش با شوهرشو میبینه و تعارف میکنه بشینن سر میز اونا. انها باهمدیگه گرم میگیرن و صحبت میکنن که شوهر یشیم به آذرخش پیام میده و ازش تعریف میکنه که خیلی زیبا شده باهم یه قرار بزارن؟ آذرخش جا میخوره و نمیدونه باید چیکار کنه. مادر و پدر امید از راه رسیدن و به خونه امید رفتن اونجا شعله و امید یکم از خانواده نورسما میگن که اهل الکل نیستن و قراره یه جشن ساده بگیرن....
نظر شما