خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس
در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.
بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).
خلاصه داستان قسمت ۴۷ سریال ترکی قضاوت
دادستان کل با خوندن استعفا ایلگاز میگه مطمئنی از این تصمیمت؟ ایلگاز میگه بله دادستان کل میگه باشه اگه تصمیمت اینه میفرستم تا کارهاشو بکنن تو هم برو وسایل اتاقتو کم کم جمع کن ایلگاز قبول میکنه و میره پارس که تو اتاق بود میشنوه و تعجب میکنه سپس به دنبال ایلگاز میره و میگه معلوم هست داری چیکار میکنی؟ تو میدونی چقدر تلاش کردیم کجاها رفتیم تا تونستیم به این جایگاه برسیم! ایلگاز میگه اینا اصلا واسم مهم نیست کار فقط بخشی از زندگیه پارس آرومش میکنه و میگه بیا بریم یه هوایی بخوریم حرف بزنیم اما ایلگاز میگه نمیتونم نمیخوام وقتی جیلین تو این وضعیته برم هواخوری! تو کافیه به کارت با دقت برسی و میره. سدا به مردان میگه من نمیدونم جسدو کجا دفن کرده بوده به من چیزی نگفته بود!
من دیگه کارم تو استانبول تموم شده میخوام برم خونه ام، مردان میگه هنوز مراسم خاکسپاری انگین هنوز شروع نشده که! سدا میگه کالبدشکافی خیلی طول میکشه مردان بحث دلتنگیه دخترش را پیش میکشه سپس تهدیدوارانه بهش میگه که حواسش باشه سدا از اونجا میره. پارلا با سردار و دوستش به قهوه خونه مردان اومدن. توچه به اونجا میاد که انگار دوست پارلاست و باهمدیگه حرف میزنن. سردار به دوستش میگه پارلا مثل اینجی زرنگ هست که بیاریمش تو کار؟ او بهش میگه پارلا هنوز بچه ست اصلا بهش فکرم نکن ما اومدیم چینارو راضی کنیم یادت نره! مردان آنها را میبینه و به آدمش میگه این ۵تا باهم یه کارهایی میکنن حواست بهشون باشه.

قسمت ۴۷ سریال ترکی قضاوت
ایلگاز وسایل اتاقش را جمع میکنه و در حال رفتن است که تو سالن نوا را میبینه و پیشش میره. نوا بهش میگه آخه چرا ایلگاز؟ به خاطر جیلین؟ ایلگاز میگه میشه بعدا حرف بزنیم؟ نوا تایید میکنه که ایلگاز با سر تشکر میکنه و میره. متین به ملاقات جیلین میره و سعی میکنه با حرف زدن باهاش بفهمه که واقعا چیزی یادش نیست یا خودشو زده به اون راه. جیلین از طرز رفتارش کمی جا میخوره و میگه چرا حالا انقدر از دست من عصبین؟ متین بهش میگه به خاطر اینکه ایلگاز به خاطرت دست به کارهای اشتباه میزنه. ایلگاز پیش استادش رفته و عکس های مدارک جیلین را بهش نشون میده او بهش میگه آره درسته روی لباسش جای کفشه ولی اثباتش خیلی سخته که تو جنگل اینجوری شده باشه شاید هرجایی باشه اگه آزمایش خاک اون منطقه و این رد پا یکی نباشه اثباتش خیلی سخت میشه!
پارس به ارن زنگ میزنه تا ببینه درباره پرونده چیز جدیدی فهمیده یا نه اما ارن میگه نمیدونم من در جریان نیستم پارس میگه یعنی چی؟ چخبره؟ ارن میگه به خاطر هشدار شما فرمانده متین منو از این پرونده کنار گذاشتن پارس کلافه میشه و به طرف متین میره تا باهاش حرف بزنه. سدا به دفتر یکتا میره و بهش میگه هنوز سر تصمیمت هستی؟ میخوای وکالتتونو بکنم؟ یکتا لبخند میزنه و میگه چیشد یهو نظرت عوض شد؟ تو که یه چیز دیگه ای میگفتی؟ سدا میگه فکرامو کردم نظرم عوض شد یکتا قبول میکنه. زمان ملاقات میرسه و آیلین و مادرش به سالن ملاقات میرن. جیلین وقتی به اونجا میره آنها را در آغوش میگیره و ابراز خوشحالی میکنه آیلین میگه مامان واست بورک اسفناج درست کرده دادیم بهشون امیدوارم بیارن واست. جیلین میپرسه خبری از پدرش شد یا نه اما اونا میگن هنوز نه گل بهش میگه نگرانه چی هستی؟ مثل همیشه ولمون کرده و رفته دیگه تو به فکر خودت باش تا از پا درنیای!
پارس وقتی متین را میبینه بهش میگه دیدین چیزی که نباید میشد بالاخره شد! دیگه کاری هم از دستمون بر نمیاد! سپس پارس ازش میپرسه که چرا ارن را از این پرونده کنار گذاشته؟ متین میگه میدونین که وقتی ارن و ایلگاز پیش هم باشن دیگه مثل بمب ساعتین! واسه همین از پرونده کنار گذاشتمش تا نتونه به ایلگاز خط بده! پارس میگه الان که دیگه ایلگاز دادستان نیست وکیل ساده ست و جیلین هم زنشه خیلی راحت میتونه از تمام مدارک و همه چیز باخبر بشه برگردونینش به کار تا بهتر پیش بریم و زودتر بتونیم پرونده را ببندیم شاید بتونیم از جایگاه ایلگاز حفاظت کنیم متین قبول میکنه و پیش ارن میره سپس میگه که به سرکارش تو پرونده جیلین برگرده او خوشحال میشه سپس تشکر میکنه. سدا با وکیل های دفتر حقوقی یکتا جلسه میزاره و میگه باید یه کاری کنیم تا جیلین بالاترین حکمشو بگیره! شاید مسمومیت هم زیر سر خودش بوده و حتی نقشه فرار! تا اینجوری بتونه به راحتی اونو به سزای اعمالش برسونه!
پارس با متین و ارن حرف میزنه و میگه چرا این جواب آزمایشا انقدر طول کشیده؟ ارن میگه آزمایشگاه این روزها خیلی شلوغه آتش سوزی هم که شد رد روی پالتو را هم از دست دادیم! سپس بهش میگه چقد خوبه که شما هم سمت مایین! پارس میگه یعنی چی؟ نفهمیدم! من بی طرفم همونجوری که تو باید باشی! هنوزم جیلین مضنون اول این پرونده ست! سپس از اونجا میره. ایلگاز به ملاقات جیلین میره و بهش عکس های مدارکو نشون میده که جیلین جا میخوره و میگه اینا چرا دست توعه؟ تو نباید اینا دستت باشه! بابات راست میگفت دارم تورو تغییر میدم چون در حالت عادی تو به اینا دستم نمیزدی! سپس بعد از کلی حرف ازش قول میگیره که دیگه به اینا رسیدگی نکنه ایلگاز میگه من خودم یه فکری به حال خودم میکنم. جنید خبر استعفا دادن ایلگاز را به یکتا میده یکتا جا میخوره و میخنده سپس میگه چه عشق بزرگی! سپس بهش میگه به نفع ماست بزار هرکاری میخواد بکنه و میخنده و میره.
تو اخبار خبر قتل انگین به دست جیلین و ماجرای قتل اینجی را میگه همگی جا میخورن و به جیلین نگاه میکنن. جیلین از اونجا میره و تو اتاق صدای آهنگی از تو رادیو را میشنوه که انگار واسش آشناست سپس یادش میاد همان روز تو ماشین انگین این آهنگ پخش میشد اما هم سلولی صداش میزنه و جیلین از اونجا میره. شب متین پیش ایلگاز میره تا باهاش حرف بزنه و سر عقل بیاد آنها سر اینکه جیلین مقصر هست یا نه بحث میکنن که ایلگاز در آخر میره. چینار موقع بستن مغازه سردار پیشش میره و پیشنهاد کار و پول خوب میده اما چینار قبول نمیکنه و میگه دست از سرم بردار! جیلین تمام چیزهایی که اون روز یادش اومده را مینویسه…..
نظر شما