خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت 17 سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne). این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

خلاصه داستان قسمت ۱۷ سریال ترکی قضاوت

جیلین با دیدن انگین که ساک پول را تو سطل آشغال انداخت بهم میریزه و شروع به گریه کردن میکنه و به خاطر شوکی که بهش وارد میشه نمی تونه نفس بکشه. ایلگاز مدام بهش میگه نفس بکش اروم و عمیق نفس بکش. یکتا به انگین زنگ میزنه و میگه پسر احمق همین الان با پول میای دفتر! انگین پول را برمیداره و از اونجا میره. جیلین یکدفعه داد میزنه و میگه خودم میکشمش! اون قاتلو خودم میکشم! ایلگاز سعی میکنه اونو آروم کنه و جلوشو بگیره اما جیلین آروم نمیشه و مدام جیغ میکشه و میگه ولم کن. ایلگاز وقتی میبینه نمیتونه جلوشو بگیره به ارن میگه دستبند بزن بهش جیلین میگه به چه جرمی؟ به چه حقی؟ ایلگاز میگه به جرم حمله به دادستان و به ارن میگه ما میریم کلانتری تو برو به کارها برس. ارن میپرسه یخورده زیاده روی نکردی؟ ایلگاز میگه مگه کار دیگه ای میتونستیم بکنیم؟ حالشو ندیدی؟ مامورهای پلیس زمرد را با خودشون میبرن که عثمان از راه میپرسه و از پارلا میپرسه که ماجرا چیه؟ چیشده؟ پارلا میگه نمیدونم میخواستن ببرنش تا ازش بازجویی کنن! پارلا میگه برم به مامان اینا بگم، عثمان جلوشو میگیره و میگه نمیخواد من تو بازجویی یه چیزهایی گفتم اونا هم خواستن ازش بازجویی کنند چون یخورده عجیب بود بعد فهمیدم که داره خیانت میکنه پارلا جا میخوره و میگه با کی؟ یعنی چی؟ عثمان میگه نمیدونم ولی تو دیگه به مامان اینا چیزی نگو بزار مامورها کارشونو بکنن باشه؟ پارلا قبول میکنه و به داخل میره. ایلگاز جیلین را داخل بازداشتگاه میبره او مدام داد میزنه و میگه ازت شکایت میکنم تو حقی نداری که این کارو بکنی! اصلا مدرکی نداری! ایلگار میگه میتونم درکت کنم که حالت چجوریه، دنیا الان رو سرت هوار شده به من فقط یه روز مهلت بده بزار بتونم یه مدرک پیدا کنم و از اونجا میره.

قسمت ۱۷ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۷ سریال ترکی قضاوت

یکی از مامورین با دیدن جیلین تو بازداشتگاه سریعا به دادستان پارس زنگ میزنه و خبر میده او با خودش میگه باز داری چیکار میکنی؟! ایلگاز پیش ارن میره و میگه اون تاکسیو پیدا کردین یا نه؟ ارن میگه نه انگار ماشین قاچاق بوده اصلا ثبت نشده، ایلگار میگه فقط یه راه وجود داره ارن هم تایید میکنه سپس از اداره بیرون میره. انگین تو دفتر منتظر یکتاست که وقتی او میاد به محض ورود سیلی تو صورتش میزنه و میگه پسر احمق اسم خودتم گذاشتی وکیل؟ ولی هیچی نمیفهمی! اگه دیرتر میفهمیدم تو تله افتاده بودی! انگین میگه اگه واقعا فیلمی در کار باشه چی؟ یکتا میگه اول تحقیق میکنیم بعد که مطمئن شدیم وارد عمل میشیم مثل تو خنگ بازی درنمیاریم! ماموری به اسم امید پیش جیلین میره تا بهش قهوه بده جیلین ازش میخواد تا اونو از اونجا بیرون ببره چون بی گناه انداختتش اینجا اما امید قبول نمیکنه و میگه دستور دادستان ایلگاز هستش جیلین عصبی میشه و قهوه را میریزه که امید میگه عیبی نداره یه موقع دیگه قهوه میخوریم و میره. ایلگاز وارد ساختمانی می شود که یه پیرمرد روبروش می نشیند و سه تا هسته میزاره رو میز و بهش میگه ۱۳ سال پیش وقتی پیشم اومدی اینارو دادم بهت گفتم توشون جواهره باید بشکنیمش و بخوریم ولی تو انداختیشون تو باغ و گفتی کار دارم باید برم و رفتی قرار شد برگشتی باهم بخوریم ولی دیگه نیومدی! ایلگار میگه باید بهم میگفتی که پدربزرگمی اون مرد میگه نپرسیدی سپس ایلگاز میگه باید یه تاکسی غیر قانونی را پیدا کنی پدربزرگش میگه به خاطر چینار؟ شنیدم باشه پیداش میکنم به شرطی که سری بعدی با چینار بیای میخوام ببینمش! سپس میره. ایلگاز پیش جیلین میره و بهش میگه تا زمانیکه آروم نشی همینجا می مونی جیلین میگه آروم؟ تو توقع داری آروم بشم؟ و شروع میکنه به فریاد زدن و با ایلگاز دعوا کردن سپس بغلش میکنه. بعد از چند دقیقه پارس به اونجا میاد و میگه چخبره؟ چرا جیلین بازداشت شده؟همان موقع ارن میاد و میگه صورت جلسه جیلین را آوردم ایلگاز میگه به جرم بهم ریختگی آسایش و آرامش مردم چندبار بهش تذکر دادم ولی کار خودشو میکرد! پارس میگه باشه اینبار حق با تو باشه و میره.

یکتا از انگین میخواد تا همه چیز را تعریف کنه. انگین با گریه میگه بیرون بود بعد اومد باهمدیگه بحثمون شد و داشتیم دعوا میکردیم، یکتا میگه چی گفت که بهم ریختی؟ انگین میگه گفت تو آخه چی داری؟ چی هستی که ازت خوشم بیاد! و شروع کرد به تحقیر کردنم داشت میرفت که دیوونه شدم منم با اون ظرف زدم تو سرش و وقتی افتاد رو زمین و خون دیدم ترسیدم و مدام صداش کردم و دلم میخواست که خواب باشه و بیدار بشه اما هرچی تکونش دادم تکون نخورد. یکتا با عصبانیت بهش میگه تو هم تیکه تیکه اش کردی انداختی تو چمدون؟ خاک برسرت! بعدش چیکار کردی؟ انگین میگه از نهجت ماشین کرایه کردم! یکتا میگه می مردی زودتر بگی که ماشینتو نسوزونم؟ انگین میگه اونقدرها هم احمق نیستم یکتا حرص میخوره سپس به دستیارش میگه الان یه هفته ای گذشته و تمام دوربین های مدار بسته حافظه شون پاک شده! سپس به انگین میگه همونجوری که تا الان نقش بازی میکردی واسه جیلین نقش بازی کن نزدیکش باش تا از چیزی بو نبره! خیلی تیزه بفهمه رسوا شدیم! مامورین از زمرد بازجویی میکنن و وقتی از اداره بیرون میاد عثمان سعی میکنه آرومش کنه ولی او مدام میگه شانس اوردم کسی خونه نبود ولی همسایه ها چی؟ بهشون چی بگم؟ سپس با عصبانیت میگه دیگه هرچی بوده تموم شد! اما عثمان میگه باشه تا وقتی اوضاع اوکی نشده همدیگرو نمیبینیم بعدش باهم قرار میزاریم خوب؟ زمرد آروم میشه و همدیگر را در آغوش میگیرن. ایلگاز پیش جیلین میره و باهاش صحبت میکنه اما جیلین هیچی نمیگه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار