رازهای پنهان ویکتوریا بکام؛ از کودکی تلخ تا چهرهای که همه دوستش دارند
ویکتوریا بکام در مستندی جدید از نتفلیکس پرده از زوایای پنهان زندگیاش برمیدارد.

در مستند نتفلیکس، چهره متفاوت و شخصیتی کمتر شناختهشده ویکتوریا بکام به تصویر کشیده شده است؛ زنی که بیپرده درباره فراز و نشیبهای زندگیاش صحبت میکند. قهرمان داستان ما از شهرت گسترده گرفته تا عبور از بحرانها و مبارزه با اختلال غذایی ، مسیر دشواری را طی کرده تا امپراتوری مدی را بنا کند که امروز نامش به آن گره خورده است.
این مستند توانسته تصویری متفاوت و واقعی از بخشهای حرفهای و شخصی زندگی ویکتوریا به نمایش بگذارد؛ از دوران حضورش در گروه موسیقی اسپایس گرلز، زندگی به عنوان همسر یک فوتبالیست مشهور و مادری تماموقت، تا تبدیل شدن به یکی از معروفترین طراحان مد جهانی. این مجموعه همچنین چالشها، شکستها و دستاوردهای او را با هوشمندی به نمایش میگذارد.
دوران کودکی: مواجهه با تنهایی و فشارهای اجتماعی
*ویکتوریا بکام* در خاطرات خود از کودکی، زندگیای نهچندان ایدهآل را توصیف میکند. دوران کودکی برای او پر از لحظات سخت و تنهایی بوده است: «من همیشه آن بچه عجیب و تنها کلاس بودم که هیچکس دوستش نداشت.»
مجالی برای فرار از این رنجها، علاقهمندی او به نمایشنامههایی بود که بر صحنه اجرا میشد: «چند دقیقهای که روی صحنه بودم میتوانستم به فرد دیگری تبدیل شوم. احساس میکردم خودم نیستم و از خودم فاصله میگرفتم.»
اما حتی زمانی که والدینش او را به مدرسهای تخصصی هنرهای تئاتر فرستادند، فشارهای اجتماعی همچنان ادامه داشت. پذیرش در گروه اسپایس گرلز و اجرای قطعه موسیقی مشهور «Mein Herr» باعث شد ورق زندگیاش کاملاً برگردد و به مسیرهای تازهای وارد شود.
گذر از دنیای موسیقی به زندگی مادری
بعد از شش سال حضور موفق در دنیای موسیقی، اعضای گروه اسپایس گرلز تصمیم گرفتند در سال ۲۰۰۰ از هم جدا شوند. ویکتوریا بکام که در آن زمان زندگی مشترک خود را با دیوید بکام آغاز کرده بود، در سال ۱۹۹۹ صاحب اولین فرزندشان، بروکلین شد. البته دوران ابتدایی زندگی خانوادگی در منچستر چندان ساده نبود.
او درباره این تغییرات بزرگ میگوید: «وقتی اسپایس گرلز به پایان رسید، زندگی برایم سخت شد. یک لحظه پیام انگیزهبخش به دختران دنیا میدادم و لحظه دیگر، همسر یک فوتبالیست در شهری دیگر بدون دوست و خانوادهای نزدیک بودم. این تغییر بسیار سخت بود.»
ویکتوریا در این دوران با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم کرد و نگاههای انتقادی رسانهها به ظاهر او نیز بر پیچیدگی وضعیت افزود. «احساس میکردم هیچکس به خود واقعی من توجه نمیکند. مردم میگفتند همیشه غمگین و بدون لبخندم، و واقعیت دقیقاً همین بود.»
دوران تغییر و بازگشت به توجه رسانهها
به منظور خروج از این وضعیت، ویکتوریا تصمیم گرفت وارد مرحلهای تازه شود. سفر او به اسپانیا همراه با دیوید در سال ۲۰۰۳ او را به تغییراتی ترغیب کرد؛ از ظواهر شیک و منحصر به فرد تا اعتمادبهنفس بیشتر. او میگوید: «بخش بزرگی از این تغییرات برای جلب توجه بود. من احساس بیهویتی میکردم و این راهی بود برای دوباره به مرکز توجه رسیدن.»
بازگشت به اسپایس گرلز و خداحافظی با دنیای موسیقی
در سال ۲۰۰۸، اسپایس گرلز تصمیم گرفتند برای یک تور جهانی دوباره کنار یکدیگر قرار گیرند. ویکتوریا با شور و شوق در این برنامه حاضر شد اما تجربه برخی گفتوگوها باعث شد به این نتیجه برسد که دوران موسیقی برای او به پایان رسیده است.
او در مستند میگوید: «مل بی گفت: «یادت نره از کجا اومدی.» این جمله واقعاً من را آزار داد. من هیچوقت دوران گذشتهام را فراموش نکردم، اما فهمیدم دیگر به هنر اجرا تعلق ندارم.»
ورود به دنیای مد و تحقق رویاها
انتقال دیوید به تیم الای گلکسی در سال ۲۰۰۷ نقطه عطفی در زندگی ویکتوریا بود. او تصمیم گرفت بهجای چهرهای وابسته به شهرت دیوید، خود را به عنوان یک طراح مستقل مطرح کند. ملاقات با طراح معروف رولاند موره نیز به او کمک کرد در دنیای مد مسیرش را پیدا کند.
با گذشت زمان و کنار زدن چالشها، آثار طراحی او به محبوبیت رسیدند و حمایت چهرههای پرآوازه مثل مدونا و حضور آنا وینتور در یکی از نمایشهایش نشان داد مسیر وی درست بوده است.
مبارزهای سخت با اختلال غذایی
مسئله اختلال غذایی از اصلیترین چالشهای زندگی شخصی ویکتوریا بود. او میگوید: «بعد از تولد بروکلین، این مسئله شدت گرفت. من همیشه به خودم انتقاد میکردم و از نحوهی ظاهر شدنم ناراضی بودم. حتی با خانوادهام درباره این موضوع صادق نبودم.»
بحران مالی برند و گذر از آن
برند شخصی ویکتوریا در سالهای ابتدایی عملکرد مطلوبی نداشت و در سال ۲۰۱۶ به مرحله بحرانی رسید. «این دوران بسیار سخت و پیچیده بود و تقریباً همه چیز را از دست دادم. اما با ورود شریک تجاری جدید، توانستم وضعیت را بهبود بخشم.»
اوج در هفته مد پاریس
مستند با نمایش بزرگترین شو برند ویکتوریا در هفته مد پاریس به اوج خود میرسد. باوجود باران شدید، این برنامه با موفقیت اجرا شد. آنا وینتور درباره این لحظات میگوید: «آن شب، ویکتوریا به تمام آرزوهایش دست یافت.»
نگاهی به آینده و برنامههای بیشتر
با وجود دستاوردهای بزرگ، ویکتوریا اعلام میکند که هنوز برنامهها و آرزوهای زیادی دارد: «بعد از این همه جنگیدن برای رسیدن به این نقطه، قصد توقف ندارم. موفقیت حسی فوقالعاده است و هنوز چیزهای زیادی برای دستیابی باقی مانده است.»
نظر شما