یادداشت اختصاصی از انوشیروان راستگوی کلشتری

تهدید ایران جدی است

ماجرای دردناک "قورباغه در آب جوش"، یکی از عبرت آموزترین داستانهایی است که در خصوص مدیریت روزمره و نادیده گرفتن بحران های آینده بارها و بارها گفته می شود. اگر قورباغه را یک باره در آب جوش بیندازیم، با جهشی بلند خودش را می رهاند، اما اگر همین قورباغه را در آب سرد قرار دهیم و در زیر آب آتش بیفروزیم، آب به تدریج داغ می شود و قورباغه متوجه این گرم شدن نمی شود تا آنکه دست و پای قورباغه در آب می پزد و دیگر توان بیرون پریدن از آب جوش را ندارد.

تهدید ایران جدی است
صفحه اقتصاد -

قورباغه به عنوان موجودی دوزیست که همواره در آب و خشکی زندگی می کند و هرگز داغ شدن آب تا نقطه جوش را تجربه نداشته و در غریضه او نیست، باور ندارد که آب می تواند تا چه اندازه تهدید کننده باشد. قورباغه به صورت غریضی از حیواناتی که او را شکار می کنند، می ترسد، اما ماجرای آب متفاوت است. بارها برای فرار از تهدید حیوانات خشکی و حفظ جان خود، به دل آب پناه برده و گاهی نیز از تهدیدهای آب به خشکی رفته، شرایطی که باعث اعتماد بیهوده به آب شده است.

دلمان نمی خواهد به مدیریت گرفتار روزمره‌گی اعتراف کنیم. نمی خواهیم از نادیده گرفتن تحولات در دنیای پیرامون انتقاد کنیم. بنا نداریم از داستان تکراری اعتمادهای بیهوده و دشمنی های سوال برانگیز سخن به میان بیاوریم. قصد نداریم از بازی های سیاسی و درگیری های جناحی گلایه کنیم. وارد چالش بحران های انتخاباتی و مدیریت های اتوبوسی که با روی کار آمدن یک جناح و رفتن جناح دیگر رخ می دهد، نمی شویم. فساد آقاها و آقازاده ها هم آنقدر عادی شده که پوستمان را کلفت کرده است. جلوگیری از برگزاری کنسرت موسیقی، دعوا بر سر حجاب، کشتار انسان و انسانیت به بهانه سنی و شیعه هم اگرچه به شنیع ترین شکل ممکن واقع می شود، اما دیگر خریداری ندارد.

موارد گفته شده و بسیاری ناگفته ها هیچ دردی از مردم دوا نمی کند، زیرا همگی حاشیه هستند و متاسفانه آنقدر درگیر حاشیه ها شده ایم که نه تنها متن اصلی را فراموش کرده، بلکه بابت این فراموشی زیانهای کلانی داده ایم.

کافی است به اتفاقاتی که در سیاست خارجی رخ داده، توجه کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم. در حالی که خط کش برداشته و بابت هر  میلیمتر از موهای بیرون آمده از زیر روسری زنان و دختران، جنجال درست می کردیم و نیروهای انتظامی که باید مسوولیت سنگین مبارزه با بزهکاری را بخوبی اجرا کنند، در قالب گشت ارشاد به چالش می کشیدیم، افغانستان بر روی رود هیرمند سد ساخت تا دریاچه هامون خشک شود و به تبع آن، مردم استان پهناور سیستان و بلوچستان حتی آب برای رفع تشنگی نداشته باشند.

در شرق کشور نیز چالش آب ناشی از نادیده گرفتن اتفاقات و تحولات زیرساختی از سوی همسایگان را داریم. ترکیه با ساختن سدهای بسیار بر دجله و عراق، آب را بروی سوریه، عراق و ایران بسته و در آن بخش نیز آینده خطرناکی پیش رو داریم.

آنقدر درگیر بازی های اصولگرا، اصلاح طلب و مستقل شدیم که با تعریف خط آهن ازبکستان – افغانستان – پاکستان، کریدور شمال به جنوب ایران که درآمدزایی کلان ترانزیتی برای کشورمان داشت، کمرنگ شد و چنانچه همچنان نسبت به این مهم بی توجه باشیم، این ظرفیت بزرگ را به طور کامل از دست خواهیم داد.

مدعیان انقلابی گری، به اندازه ای چالش درست کردند که به کلی ظرفیت های گردشگری و تاثیرات آن بر اقتصاد را فراموش کردیم و کار بجایی رسید که با داشتن رتبه بالا در صنایع دستی، آثار باستانی، موقعیت های جغرافیایی، موزه و... عرصه گردشگری را دو دستی تقدیم ترکیه کردیم و نه تنها مردم کشورهای جهان بلکه ایرانیان نیز کفش هایشان را بر پا کردند تا دلارهایشان را در استانبول، آنتالیا و دیگر شهرهای ترکیه هزینه کنند.

آنهایی که با غرض و مرض مو را از ماست بیرون می کشند، آنقدر از کیش و قشم بد گفتند که بزرگترین جزایر خلیج فارس که ظرفیت ویژه اقتصادی دارند، در گذشته مرکز تجارت و گردشگری خلیج فارس بودند و همچنان می توانند مرکز اقتصاد خلیج باشند، عرصه را به شیخ نشیان ها واگذار کردند و امارات، قطر، عمان و... به مرکز تجارت جهان تبدیل شدند.

در حالی که پس از جنگ ۸ ساله با رژیم بعثی، ارتباط موثری با حکومت عراق برقرار کردیم و این کشور به واقع جنگ زده، بازارهای خوبی برای تولیدات ایران بود، ترکیه بازارهای این کشور را نیز مال خود کرد و اینجا هم قافیه را باختیم.

مدتهاست امارات چشم طمع به جزایر سه گانه تنب بزرگ، تنب کوچک، و ابوموسی دوخته و به صورت مستمر ادعای مالکیت آن را مطرح می کند و با این سلاح برای کشورمان چالش درست می کند، با این وصف هرگز بدنبال ساخت و ساز در این جزایر نیفتادیم تا این جزایر نیز مانند کیش و قشم به مرکز اقتصادی کشورمان تبدیل شود و به واسطه ساخت و سازی که در آنجا کرده ایم، مالکیت خود را اثبات کنیم.

اگرچه ادعا داریم تنگه هرمز گلوگاه نفت جهان است و بیش از ۴۰ درصد نفت جهان از تنگه هرمز عبور می کند، اما دیدیم که تلاش برای دورزدن تنگه با استفاده از لوله با جدیت دنبال می شود. همانگونه که ایران با تعریف خط لوله گوره به جاسک این مهم را در دستور کار قرار داد، دشمنان نیز بیکار ننشسته و این مهم را دنبال می کنند.

بدتر آنکه استان سیستان و بلوچستان مدتهاست به مرکز قاچاق مواد مخدر و سوخت تبدیل شده و خانه تروریستهاست، در حالی که ظرفیت بزرگی همچون سواحل مکران دارد. بندر چابهار بدلیل عمق زیادی که دارد، مرکز پهلوگیری کشتی های بزرگ است که علاوه بر کشتی های تجاری، کشتی های تفریحی نیز می توانند در آن پهلو بگیرند و از مراکز دیدنی آن بازدید کنند. ظرفیتی که با کمال تاسف سالهاست نادیده گرفته شده و برای بهره گیری از آن اقدام موثری صورت نمی گیرد. مکران به اندازه ای اهمیت دارد که هند حاضر شد در آن سرمایه گذاری کلانی انجام دهد، اما آقایان ادعای فروش خاک ایران را مطرح کردند تا این ظرفیت شکوفایی جنوب شرقی ایران از دست برود.

اکنون کریدور شرق به غرب نیز در معرض تهدید جدی قرار دارد. کشورها برای رفت و آمد از شرق به غرب، چاره ای به غیر از عبور از ایران ندارند و از این بابت درآمد ترانزیتی کلانی به ایران می پرداختند. این درآمد باعث شده تا تحریم ها که با هدف فلج کردن اقتصاد ایران صورت گرفته، تا حدودی ضعیف شود. اما این تیر ترکش ایران نیز در آستانه ناکارآمدی است و آمریکا به عنوان قوی ترین و جدی ترین دشمن ایران، با حمایت از کریدور زنگزور بنا دارد درآمدزایی ترانزیت ایران از این بخش را نیز زیر سوال ببرد.

یکی دیگر از مدیریت های روزمره، بی توجهی به مرزهای شمال است که بحران زنگزور را پیش رو قرار داده است. در مورد زنگزور، اهمیت آن برای جمهوری آذربایجان، ترکیه و آمریکا و زیانهای آن برای ایران به اندازه کافی سخن به میان آمده است. شلوغی مرزهای بازرگان و جلفا حکایت از آن دارد که تمامی کشورها از جمله ترکیه ناچار به عبور از ایران هستند و سالهاست در اندیشه دور زدن مرزهای ایران بسر می برند. از سوی دیگر این یک واقعیت تلخ است که بسیاری از کشورهای جهان از جمله جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز زیر پرچم آمریکا فعالیت می کنند و اکنون آمریکا با حمایت ویژه از کریدور زنگزور، بنای ناکارآمد کردن و قطع درآمد ترانزیت شرق به غرب ایران را دارد، خوابی که هنوز تعبیر نشده اما کابوس آن را می توانیم ببینیم.

باید واقع بین باشیم و بپذیریم که دشمن سعی دارد ایران را به کشوری منزوی تبدیل کند، کشوری که بود و نبودش برای جهان هیچ تفاوتی نداشته باشد. دشمنان بخوبی می دانند که نیازی به تهاجم نظامی نیست و کافی است حلقه های محاصره ایران را تنگ تر و هر روز ایران را بیشتر از مسیر اقتصاد جهان خارج کنند تا به مرور زمان تحریم به معنای واقعی شکل بگیرد. واقعیت این است که باید از خواب بیرون بیاییم و سعی کنیم جایگاه خودمان را در جهان حفظ کنیم. باید بدانیم که دشمنان به صورت موردی علیه کشورمان اقدام می کنند تا به صورت کلی بلایی که دلشان می خواهد، بروزگارمان بیاورند.

*دکترای علوم سیاسی

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار