خلاصه داستان سریال شکارگاه قسمت اول تا آخر
سریال شکارگاه با بازی پرویز پرستویی همزمان از دو پلتفرم فیلمیو و شیدا منتشر می شود، در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد به طور اختصاصی خلاصه داستان سریال شکارگاه قسمت اول تا آخر را خواهید خواند.

مینی سریال ۹ قسمتی شکارگاه ساخته نیما جاویدی می باشد که اولین قسمت آن از روز چهارشنبه ۱۱ تیر ۱۴۰۴،منتشر شد، این سریال با بازیگرانی چون پرویز پرستویی، امیر نوروزی، الهام پاوه نژاد، سوگل خلیق، فریبا متخصص، مهدی حسینی نیا و ... در ژانر تاریخی ساخته شده است.
خلاصه داستان سریال شکارگاه
داستان سریال شکارگاه درباره مردی میانسال می باشد که در یک شکارگاه شاهی مشغول به کار شده است. قصه از جایی آغاز میشود که یک ماموریت بزرگ در شکارگاه آغاز میشود اما اتفاقاتی رخ میدهد که مسیر زندگی همه تغییر میکند...
خلاصه داستان قسمت چهارم سریال شکارگاه
بهادر میاد تو مطبخ و از دستپخت گلاب تعریف می کنه، گلاب هم میگه خداروشکر اینطوری تعریفمون رو به از ما بهترون می کنید. بهادر میپرسه منظورت کیه؟ گلاب هم میگه همونی که قراره باهاش وصلت کنی، بهادر میفهمه که گلاب راپرتش رو به حشمت داده اما گلاب زیر بار نمیره. بهادر یه صفحه روزنامه می بینه و از گلاب میخواد بگه بقیه اش کجاست، تو روزنامه عکس...
ادامه خلاصه این قسمت را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت سوم سریال شکارگاه
پرده سوم: قهوه قجری
میرعطا میاد از حشمت می پرسه این کی بود اومد تو زیرزمین؟ پری میاد جلو و سلام میکنه، حشمت معرفی میکنه پری خانم خدمتکار خاصه شازده خانم برای درس خوندن رفته بودن رشت بعد از یکسال برگشتن، میرعطا به حشمت میگه...
ادامه خلاصه این قسمت را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت دوم سریال شکارگاه
پرده دوم: جوخه آتش
شمسی به گلاب گوشزد میکنه که حواسش باشه با اومدن پری بیاد تبریز، اما گلاب حواسش به فریادهای حشمت بود که زیر شکنجه میزد، شمسی میگه خوف نکن چیزی نمیشه من پیش بی بی راضیه منتظرتونم و بعد با صدای شنیدن پا میره قایم میشه، ملوک خاتون میاد و از گلاب می پرسه که حشمت به تو بابت دوا درمون مادرت پول داده؟ گلاب میگه بله و دنبالش میره بالا. بعد از رفتنشون شمسی...
ادامه خلاصه این قسمت را در اینجا بخوانید.
خلاصه داستان قسمت اول سریال شکارگاه
پرده اول: گنج دختر
میرعطا سوار بر درشکه ای با خانواده خود در حال رفتن و منتظر هجوم چپوها بود که ناگهان چپوها یا همان راهزن ها به درشکه حمله می کنند، با تیراندازی میرعطا و همسر و دختر و پسرش، راهزن ها متوجه می شوند که به اشتباه قصد دست درازی به درشکه میرعطا را داشتند، با غلط کردیم و ببخشید گفتن قصد فرار را کردند اما میرعطا آنها را به درخت بست و با گچ کردن دورشان قصد شکنجه آنها را داشت، ظاهرا به دنبال قطب نمایی نقره بود. قاصدی پیش میرعطا میاد و پیغام میرسونه که...
ادامه خلاصه این قسمت را در اینجا بخوانید.
پوستر سریال شکارگاه
نظر شما