یادداشت اختصاصی از علی اکبر محمودی

افول طبقه متوسط ، آتش زیر خاکستر

طبقه متوسط در هر جامعه‌ای، به عنوان موتور محرکه رشد اقتصادی، نقشی بنیادین در توازن اقتصادی، ثبات سیاسی، توسعه بازار مصرف، تقویت تولید داخلی و ایجاد تعادل، پایداری و پویایی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایفا می‌کند.

افول طبقه متوسط ، آتش زیر خاکستر
صفحه اقتصاد -

طبقه متوسط با ویژگی‌هایی چون تحصیلات متوسط تا عالی، درآمد متوسط اما پایدار، مصرف متعادل و متمایل به پس‌انداز، پایه اصلی اقتصادهای پویا محسوب می‌شود و همواره عامل اصلی تحولات اجتماعی و اقتصادی بوده است.

در اقتصادهایی همچون اقتصاد ایران، طبقه متوسط می‌تواند نیروی محرک نوسازی اقتصادی، تقویت تقاضای داخلی، کاهش فقر و توسعه ثبات سیاسی باشد. در این میان بررسی روندهای اقتصادی در ایران طی دو دهه گذشته نشان می‌دهد کوچک شدن این طبقه باعث تغییر ساختار اجتماعی کشور به‌سوی قطبی شدن بیشتر است. این در حالی است که در ادبیات اقتصادی، از طبقه متوسط بیشتر به ‌عنوان موتور رشد پایدار یاد می‌شود.

مطالعات بانک جهانی در سال ۲۰۱۵ نشان می‌دهد کشورهایی که طبقه متوسط قوی‌تری دارند، به طور معمول از نوسانات اقتصادی کمتر و نرخ رشد اقتصادی بالاتری برخوردار هستند، چراکه طبقه متوسط، با سطح درآمد و امکان مصرف فراتر از نیازهای اولیه، تقاضای موثر را در بازار ارتقا می‌بخشد و این افزایش تقاضا، زمینه اصلی تولید و سرمایه‌گذاری بنگاه‌های اقتصادی را فراهم می‌آورد. ضمن آنکه به طور معمول طبقه متوسط در زمینه آموزش، بهداشت، حقوق اجتماعی و آزادی‌های مدنی حساس‌تر بوده و مشارکت فعال‌تری در فرآیندهای سیاسی کشورها دارد. این نقش‌ها باعث می‌شود تا طبقه متوسط زمینه تعادل در ساختار قدرت و افزایش شفافیت و پاسخگویی حاکمیتی را فراهم کند.

در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ شمسی با گسترش آموزش عمومی، توسعه بخش عمومی، رشد صنعت و سرمایه‌گذاری‌های عمرانی به واسطه درآمدهای سرشار نفتی در آن زمان، طبقه متوسط شهری در ایران ارتقا یافت. پس از انقلاب اسلامی نیز در دوره‌هایی مانند سال‌های میانی دهه ۸۰، با رشد اقتصادی نسبتاً بالا و افزایش درآمدهای نفتی، بخشی از جامعه توانست در طبقه متوسط قرار گیرد. اما از اوایل دهه ۱۳۹۰ به بعد، این روند به گونه‌ای دیگر تغییر پیدا کرد، به طوری که بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، بیش از ۵۰ درصد خانوارهای طبقه متوسط شهری طی سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ به طبقه پایین‌تر اقتصادی سقوط کردند.

دلایل سقوط طبقه متوسط به طبقات پایین تر را هم می‌توان در تورم افسارگسیخته و کاهش قدرت خرید، رکود اقتصادی و بیکاری، افزایش نابرابری درآمدی، فرار مغزها و مهاجرت نخبگان، سیاست‌های پولی و مالی نادرست، تورم بالا و مستمر، کاهش ارزش پول ملی، رکود در بخش‌های مولد و کاهش درآمد واقعی جستجو کرد. در این دوره، تورم بالا و رشد نامتوازن قیمت‌ها، درآمد واقعی خانوارها را کاهش داده و بسیاری از خانوارهای طبقه متوسط را به سمت خط فقر سوق داده است.

از سوی دیگر بروز تحریم‌های ناعادلانه، مدیریت ناکارآمد اقتصادی و رکود طولانی مدت، زمینه تعطیلی کسب و کارها و کاهش درآمدها را فراهم کرده و سیاست‌های توزیع ناعادلانه ثروت، یارانه‌های نامتوازن و رشد قشر ثروتمند خاص، شکاف طبقاتی را تشدید کرده است. در کنار اینها بسیاری از افراد تحصیلکرده و متخصص در طبقه متوسط به دلیل نبود فرصت‌های شغلی و درآمدی برابر، مهاجرت را بر حضور در ایران ترجیح داده‌اند.

البته این همه ماجرا نیست و افزایش نقدینگی بدون پشتوانه تولیدی، سوداگری در بازارهای مسکن، ارز و طلا و تضعیف ارزش پول ملی، زندگی طبقه متوسط را به شدت تحت فشار قرار داده است. در کنار این موارد بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، میانگین نرخ تورم سالانه در ایران بین سال‌های ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲، حدود ۴۰ درصد بوده که این نرخ تورم بالا و مستمر با کاهش قدرت خرید طبقه متوسط امکان پس‌انداز و سرمایه‌گذاری را نیز از آنها سلب کرده است.

نکته مهم این است که نباید افت شدید ارزش ریال نسبت به ارزهای جهانی را نادیده گرفت زیرا باعث افزایش هزینه‌های زندگی، بخصوص برای کالاهای وارداتی و خدمات وابسته به خارج شده و رشد اقتصادی پایین یا منفی، نرخ بیکاری بالا در بین فارغ‌التحصیلان و نا اطمینانی در فضای کسب‌وکار، گریبان اقتصاد ایران طی این سال‌ها را گرفته است.

بی شک نمی توان تاثیرات تورم وحشتناک را نادیده گرفت، زیرا با وجود افزایش اسمی دستمزدها، رشد واقعی درآمد خانوار از رشد تورم عقب افتاده و قدرت خرید بخش بزرگی از جمعیت به ویژه در بین قشر متوسط کاهش یافته، بطوری که طبق گزارش بانک مرکزی، درآمد واقعی خانوارهای شهری در سال ۱۴۰۱ حدود ۲۵ درصد کمتر از سال ۱۳۹۰ بوده است.

همه این موارد را می‌توان در کنار یکدیگر عامل کوچک شدن طبقه متوسط در ایران معرفی کرد، کوچک شدنی که تنها یک پدیده اقتصادی نیست، بلکه تبعات عمیق اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نیز با خود به همراه دارد، زیرا طبقه متوسط به عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده خدمات آموزشی، درمانی، گردشگری، فرهنگی و کالاهای بادوام در یک کشور به حساب می‌آید و کاهش قدرت خرید این طبقه به رکود بیشتر در بخش خدمات منتهی می‌شود.

به عبارت بهتر با تحلیل طبقه متوسط، جامعه به سمت تبدیل شدن به دو قطبی فقیر و ثروتمند حرکت می‌کند و این وضعیت در گذر زمان زنگ خطر بروز ناآرامی‌های اجتماعی را به صدا در می‌آورد. در کنار این موارد طبقه متوسط به طور معمول نقش فعالی در مشارکت مدنی، فعالیت‌های داوطلبانه و جامعه‌پذیری را بازی می‌کند و تضعیف آن به کاهش انسجام اجتماعی و افزایش بی‌اعتمادی عمومی منتهی می‌شود. فراموش نکنیم بخش عمده‌ای از افراد طبقه متوسط، از اقشار تحصیل‌کرده جامعه هستند که به ‌دلیل نبود افق روشن اقتصادی و اجتماعی، تصمیم به مهاجرت می‌گیرند که این موضوع در بلندمدت به بحران دیگری برای کشور تبدیل خواهد شد.

با وجود دلایل ذکر شده، ‌باید بدنبال راهکارهایی برای احیای طبقه متوسط در ایران باشیم. مجموعه‌ای از اقدامات که نیازمند اتخاذ سیاست‌هایی هماهنگ در سطوح اقتصادی، اجتماعی و نهادی است. این موارد را می‌توان در عناوینی چون مهار تورم و تثبیت اقتصاد کلان، اصلاح نظام مالیاتی به نفع طبقات متوسط و پایین، افزایش بهره‌وری و حمایت از کسب‌وکارهای کوچک و متوسط، سرمایه‌گذاری در آموزش، مهارت‌آموزی و بهداشت عمومی و افزایش شفافیت و مبارزه با فساد برای ایجاد امید اجتماعی، جستجو کرد.

باید بپذیریم که ادامه روند فعلی در کاهش و تضعیف طبقه متوسط، چشم‌انداز توسعه اقتصادی کشور را تار خواهد کرد و در کنار آن افزایش بی‌ثباتی و از دست رفتن اعتماد عمومی را به همراه خواهد داشت، در نتیجه تصمیم‌سازان و سیاست‌گذاران کشور باید با درک اهمیت راهبردی این طبقه، اقدامات راهگشایی را برای بازسازی و حمایت هدفمند از این قشر در دستور کار خود قرار دهند چراکه بدون تقویت طبقه متوسط و تقویت آن، نمی‌توان به توسعه پایدار و عدالت اقتصادی امیدوار بود.

 

*دکترای علوم سیاسی و مدیریت

 

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار