یادداشت اختصاصی از دکتر حسن خسروی
راهکارهای تقویت ارزش پول ملی؟!؟
گره های کور اقتصاد امروز ایران یک شبه ایجاد نشده و قطعا یک شبه هم باز و برطرف نخواهند شد.

اگر امروز بعد از گذشت بیش از چهل سال حکمرانی جدید بعد پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ هجری شمسی بدین نقطه رسیده ایم حتما سالیان سال طرح و برنامه درست و عقلایی و منطقی مبتنی بر مبانی علم اقتصاد و مدیریت لازم است تا مردم به نقطه ای شفاف و روشن از رفاه و آسایش برسند.
تجزیه و تحلیل هر پدیده ای از جمله بررسی روند تغییرات ارزش پول ملی بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلف تاریخی، فرهنگی، جغرافیایی و... راه به جایی نبرده و نتیجه مطلوبی حاصل نمیشود. بنابراین، لازم و ضروری است که ابتدا گره های کور را قدم به قدم و با حوصله باز کنیم و ببینیم که درون این کلاف سردرگم اقتصاد و معیشت و تورم چه خبر است؟!؟
با پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۱۳۵۷، کشور از یک سیستم پادشاهی و سلطنتی مبتنی بر اراده و فرمان شاه به یک وضعیت جدید تحت عنوان جمهوری اسلامی یا به تعبیر برخی، مردم سالاری دینی تبدیل شد و لاجرم تمام یافته ها و بافته های نظام قبلی باید به کناری گذاشته میشد و قوانین و مقررات کشور مبتنی بر شریعت اسلامی و شیعی شکل میگرفت که طبعا ساز و کارهای مخصوص بخود را دارد. نقطه شروع داستان دقیقا همین جاست که ما یک سیستمی را به کنار میگذاریم و قصد داریم سیستمی بهتر از آن، کارآمدتر از آن و نتیجه بخش تر برای رفاه و آسایش مردم را پیاده سازی نماییم. خوب، در آن بحبوحه اول انقلاب و درگیریهای ریز و درشت در گوشه و کنار کشور و سهم خواهی گروه ها و احزاب و مبارزین مختلف و فقدان کادر سازی لازم و کافی طبیعتا نمیشد دست به تدوین یک برنامه مثلا پنجاه ساله جامع اقتصادی زد و از این رو، ماجرا به صورت روزمره پیش میرفت تا گروه حاکم بر کشور بتواند به مرور قوام مناسبی یافته و شروع کند به برنامه ریزی و...
متاسفانه شروع جنگ تحمیلی شوکه کننده در سال ۱۳۵۹ باعث شد که تمام توجه کشور معطوف به جنگ و دفاع از تمامیت ارضی کشور شود که حقیقتا سرمایه فراوانی از کشورمان را از بین برد و در واقع در طول جنگ، چه بسا سالها از جیب خوردیم بدون آنکه بتوانیم تولید و صادرات مطلوبی داشته باشیم و این توقف و مانع و ترمز ناخواسته ای بود که در هر صورت، مدت هشت سال کشور را از ریل رشد و توسعه مورد نظر منحرف کرد. شاید بتوان گفت که از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۷ ( پایان جنگ تحمیلی) یعنی به مدت ۱۰ سال ما عملا در حوزه برنامه ریزی اقتصادی و طرح و برنامه ریزی توسعه ای هدفمند و مبتنی بر آینده پژوهی و... دست بسته بودیم که مشخص است خسارت و ضرر و زیان و اتلاف منابع و انرژی و... چنین وضعیتی چقدر عظیم است؟!؟
در طی این سالها اضافه کنید مصیبتهای کشورهای همسایه را که هر کدام درگیر انواع و اقسام جنگهای داخلی و اشغالگری های بیگانگان و تلاطمهای مختلف سیاسی را تجربه کرده اند که قطعا آتش آثار زیانبار آنها دامن ما را نیز فرا گرفته و خسارتهای فراوانی را در ابعاد مختلف به ما تحمیل کرده است. پس از جنگ تحمیلی هشت ساله، حال نوبت سازندگی و رفع خرابی ها و ویرانی هاست که تا به امروز نیز ادامه دارد. کشور ایران که تا قبل از سال ۱۳۵۷ بدلایلی چند، جزو دارای معتبر ترین و ارزشمندترین پولهای جهان بود در طول یک دهه (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷) بدلیل آنکه نتوانسته بود در اقتصاد پر شتاب و پر رقابت جهانی همپا و همسو با سایر کشورها پیش برود، رو به افول گذارد. ما تا آمدیم گرد و غبار جنگ و آثار و عواقب آنرا بتکانیم و خود را مشغول کارها و برنامه های اساسی بعد نماییم تحریمها و افزایش کینه توزی ابر قدرت ها و انواع و اقسام تهدیدات خارجی را تجربه کردیم که صد البته در این میان، سوء مدیریتها، آزمون و خطاهای فراوان، ندانم کاری ها، دوباره کاریها، موازی کاریها، واسطه گری و دلالی و سوء استفاده از صندلیها، فشارها و اعمال سلیقه های فردی، حزبی، گروهی، رانتهای ریز و درشت، برخی خیانتها و... برخی از خودیها و داخلی ها را هم باید به این داستان اضافه کرد که نتیجه و برآیند همه اینها وضعیت اقتصادی است که از جمعیت هشتاد و شش میلیون نفری کشور بیش از حدود شصت میلیون نفر آن یارانه بگیر شده و ارزش پول ملی در قبال ارزهای خارجی به شدت کاهش یافته است.
آنچه که گفته شد تنها مقدمه کوتاهی از داستان و ارائه یک شمای کلی و تصویری از هست های ماجرا بود.
پایان بخش اول. ادامه دارد...
نظر شما