خلاصه داستان سریال آبان قسمت پنجم + دانلود سریال آبان قسمت ۵

در این مطلب می توانید همراه با دانلود قسمت ۵ سریال آبان خلاصه ای از این قسمت را نیز بخوانید ، قسمت پنجم سریال آبان روز چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ ساعت ۲۰ منتشر می شود.

خلاصه داستان سریال آبان قسمت پنجم + دانلود سریال آبان قسمت ۵
صفحه اقتصاد -

سریال آبان در ژانر ملودرام، عاشقانه ساخته شده است که رضا دادویی کارگردانی این سریال را برعهده دارد، در این سریال بازیگران مطرحی چون شهاب حسینی،  امین حیایی،  لاله مرزبان، مینا ساداتی، بهاره کیان افشار، رحیم نوروزی و ..‌. حضور دارند. در ادامه خلاصه داستان قسمت پنجم سریال آبان را در ادامه این مطلب می خوانیم.

خلاصه داستان سریال آبان قسمت ۵

امیر داخل خونه میشه و با آسانسور میره طبقه منفی ۲، نظافتچی از دیدن امیر عصبانی میشه چون باعث شد کف زمین دوباره کثیف بشه امیر اولش با آرومی میپرسه که یه خانم اینجا ندیدی اما بعد عصبانی میشه و ازش سراغ ثابت رو میگیره، منصور از روی پله ها ماجرا رو می بینه و میاد با چاقو نظافتچی رو میزنه و میندازه تو استخر، امیر شوکه میشه منصور میاد و چاقو رو به زور میده دسته امیر تا اثر انگشتش روی چاقو بمونه بعد به امیر میگه چرا کشتیش؟ تو پرونده ات روشنه سر قضیه ناموسی اومدی لات بازی در ارودی یکی بهت رسونده زنت اینجاست چاقو برداشتی اومدی نظافتچی بیچاره رو کشتی انداختی تو استخر، دوربین ها از همه جا ثبتت کردن، همه اینا برای اینکه بگه تو قاتلی کافیه مگه اینکه خانم اسفندیاری رو طلاق بدی ما هم صداشو در نمیاریم. 

ثابت از منصور سراغ سروش و زنی که باهاش بوده رو میگیره، بعد میگه بیارتش ببینه، ثابت تا هدیه رو می بینه متوجه ماجرا میشه. به منصور میگه خانم مهمون ما هستن ببر یه جای تمیز ازش پذیرایی کن تا من بیام. بعد میره پیش سروش و ازش می پرسه دختره کیه؟ از کجا پیداش کردی؟ سروش میگه تقصیر اون نیست من کشوندمش تو این ماجرا، اون منو پیدا کرد. ثابت میگه از گذشته اش چی میدونی؟ سروش میگه مگه من گذشته ای دارم که گذشته اون برام مهم باشه، نه پدر نه مادر فهمیدم چیه، مثل یه علف هرز قد کشیدم. ثابت میگه واسه همین نمک خوردی نمکدون شکوندی؟ از کسی که تو رو از اون نکبت کشوند بیرون دزدی کردی؟ سروش میگه دمت گرم منتت تا قیامت گردنم اما مثل یه سگ نگهبان منو گذاشتی تو گاراژ، مگه من از رفیقت بابک چی کم دارم؟ اون آقایی کنه من پادویی؟ ثابت میگه اون دزد و نامرد نیست درس خونده من شاهدم، اما تو چی؟ هر کاری فرستادمت یه گندی زدی، گفتم درس میخونی کسی میشی نشدی؟ سروش میگه من کسی نشدم شما چرا ناراحتی مجبور نیستی یه عمر گردن بگیری منو. ثابت میگه مجبور نبودم نمی‌گرفتم.

سروش میگه چرا مجبوری؟ ثابت میگه بماند. سروش میگه هدیه رو ول کن بره اون گول منو خورده.ثابت میگه میفرستم بره هرجا که خواست، اما تو فعلا موندنی هستی باهات کار دارم. 

امیر میره زندان ملاقات آبان، ماجرا رو به آبان تعریف میکنه، آبان میگه دقیقا کاری کردی که نباید میکردی، یه موش رو توی تله میخوان بندازن بیشتر زحمت میکشن، فکری که راجع به من کردی به درک اما ببین ما رو تو چه هچلی انداختی من اینجا چه خاکی به سرم بندازم. امیر میگه میرم همه چیز رو به پلیس میگم. آبان میگه اگه ثابت کنند من چیکار کنم. من برای چی اومدم زندان اون دستش به من نمی‌رسید الان چیکار کنیم، یه تار مو ازت کم بشه میمیرم یه کاری نکن بمونم سر دوراهی تا انتخاب کنم چون انتخاب من زندگی تویه. امیر میگه من طلاقت میدم آبان.

ثابت سروش رو برمی‌داره و با ماشین میرن قبرستون. ثابت میگه با پولهایی که از من دزدی میخواستی چیکار کنی؟ سروش میگه میخواستم برم یه طرفی واسه خودم زندگی کنم. ثابت میگه تنهایی؟ سروش میگه نه با یکی که منو بخواد. ثابت میگه مثلا با هدیه؟ سروش میگه فعلا که من بی پدر و مادر رو فقط اون میخواد. ثابت میگه همچین هم بی پدر و مادر نیستی، قبری که روش وایستادیم قبر پدرته. قبل از مرگش بهم گفت با یکی زیرآبی رفته تو بدنیا اومدی خلاصه با ارث و میراثش یه برادر ناتنی هم گذاشت تو دامن ما، این‌که سر مادرت چی اومده یا چرا سر از بهزیستی درآوردی من نمیدونم ازم خواست که از اون تو در بیارم بیرون و زیر پر و بالت رو بگیرم. حالا فهمیدی خوشبختانه یا متاسفانه من برادر توام. سروش میگه یعنی میخوای بگی من اینق بدبختم کسی منو گردن نمیگرفته و اینهمه وقت که داشتم مثل سگ پادویی رو می کردم برادرت بودم؟ ثابت میگه میخواستم به وقتش بدونی ، خودت همه چیز رو خراب کردی. اون چیزی که دزدی مال خودت بود. سروش میگه دیره خیلی دیره، اینا رو باید اونیکه این زیر خوابیده بود بهم میگفت الانم فقط میخوام دست هدیه رو بگیرم برم یه طرف که کسی منو نشناسه اگه داداش بزرگتری و در حقم میخوای پدری کنی ازت همین یه کار رو می خوام.

امیر میاد خونه و روی در لباس خونی نظافتچی رو می بینه از ترس میره داخل میندازه تو کیسه زباله مشکی، در خونه رو میزنن میره در رو باز میکنه یه زنه میگه من دختر خاله کمالم زنشم چند روزه گم شده یه آقایی گفت شما می‌دونید کجاست؟ امیر میگه من کمال نمیشناسم. زن میگه مگه شما امیر، شوهر آبان نیستی؟ یارو گفت باهم تو استخر بودید. امیر میگه فکر کنم سرکارت گذاشتن. زن یه بسته میده میگه اینو بهش بده این بیرون باشه چیزی نمیخوره. بعد چهل تومن با یه نخ سیگار از امیر میگیره و میگه اگه یه بلایی سرش بیاد من ولت نمیکنم خونت رو هم که دیگه بلدم. بعد از رفتن زن ، امیر لباس رو میندازه تو سطل زباله و آتیش میزنه، منصور میاد امیر رو صدا میکنه میگه این خانمه بدجور نگران شوهرش اگه آدرسی داری بهش بده خیالش رو راحت کن، پیرو آبتنی دیشب باید بریم جایی. امیر راضی نمیشه بره، اما منصور با تهدید جوری میگه که مجبور بشه بره.

سریال آبان

منصور امیر رو میبره یه جا و بهش میگه بیل رو بردار این بدبخت رو چال کن اگه اینکار رو نکنی جفتتون رو چال میکنم کسی هم نمی‌فهمه. موقع خاک کردن منصور از امیر فیلم میگیره تا یه سند از دفن کردن جنازه داشته باشه. بعد بهش میگه ثابت گفته اگه کارت رو درست انجام بدی فردا زنت آزاد میشه تو هم میری محضری که هماهنگ شده زنت رو طلاق میدی و ما هم شتر دیدی ندیدی. 

امیر فردا میره با آبان و بهار میرن محضر تا طلاق بگیره، قاضی راضی نمیشه اما آبان حرفهایی میزنه که قاضی کمی نرم میشه و با شنیدن حرفهای امیر هم راضی میشه و صیغه طلاق جاری میشه.

ثابت به هدیه میگه پس برگشتی؟ هدیه میگه خودت بزور منو برگردوندی وگرنه من اینجا نمیومدم. ثابت میگه کجا می خواستی بری؟ هدیه میگه هرجا. ثابت میگه با پول دزدی هر جا هم خوبه. هدیه میگه چرا نمیگی بدهی بابت سالهایی که گند زدی به روح و روانم. ثابت میگه یه لا قبا اومدی بهت حقوق بیشتر از حقت دادم و همش حواست به این بود که یه حفره تو زندگی من پیدا کنی و سر بخوری بیای تو خیالاتی شدی. هدیه میگه من با عشق کنارت بودم فکر کردم اون بچه به زندگیت رنگ میده اما از روش رد شدی. ثابت میگه سروش تو برنامه ات بود که ببریش؟ هدیه میگه نه. ثابت میگه پس می خواستی وسط راه قالش بذاری و تک و تنها بذاریش بری. من نصف اون پول رو بهت میدم بری که برنگردی در ازاش ازت میخوام دیگه پیش سروش نبینمت. هدیه می پرسه میدونه تو داداششی. بعد میگه معامله قبوله.

امیر روی پله ها نشسته و آبان بهش میگه چرا نمیای تو، امیر میگه من الان اینجا چیکار میکنم؟ آبان میگه تو عشق منی تو فکر کردی این اتفاقات منو از تو جدا کرده. امیر میگه بیا از اینجا بریم تا دست ثابت بهمون نرسه. آبان میگه دلت میاد اینجا و این خونه رو بذاریم بریم مگه قرار نبود اینجا رو بخریم. یکدفعه در خونه رو میزنن امیر می بینه منصور اومده یه عروسک برای آلما آورده‌، میگه قراره برید ماه عسل؟ آبان میگه به تو ربط نداره ما کجا میریم چرا با کفش اومدی تو، ثابت میرسه و میگه منصور بعضی ها دوست ندارن با کفش تو خونه برن بعد به امیر میگه شما الان اینجا چیکار میکنید؟ بعد عکس دختر کمال رو نشون میده که این دختر همون پدری هست که کشتی تا الان سه بار رگ دستش رو زده اگه آقا ثابت نبود تا حالا مرده بود. آبان میگه شما اینجا چیکار می کنید قاتل شمایید. ثابت میگه اونروز که با گردن کج اومدی شرکت اینطوری هارت و پورت نمی کردی. الان شما با هم اینجا چیکار میکنید من طلاق شما رو می خواستم نه برگه احمقانه. ثابت از منصور می خواد که به آبان توضیح بده چه شرایطی دارن. ثابت به آبان میگه شما فقط جایی میتونی زندگی کنی که من بگم، بعد از منصور میخواد که آبان رو ببره تو ماشین. امیر با گریه التماس میکنه که آبان رو نبره اما ثابت میگه من تو رو درک میکنم و برخلاف تو ازت خوشم میاد. آبان برخلاف میلش مجبور میشه با ثابت بره خونه اش...

دانلود سریال آبان قسمت ۵

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار