الویرا نابیولینا کاردینال خاکستریپوش / این زن چگونه ناجی روسیه شد؟
الویرا ساخیپزا دوونا نابیولینا که با سرمایهگذاری مادربزرگش و در مقطع تحصیلات تکمیلی با «نقد نظریه اقتصادی غرب» با نظام سرمایهداری آشنا شد، هم اکنون رئیس کل بانک مرکزی روسیه است. او پیش از سال ۲۰۱۳، به مدت ۵ سال وزیر اقتصاد این کشور بود. این مطلب روایتی است از زندگی او که به عنوان ناجی سرزمین تزار شناخته می شود.
برفپاککنها غژغژ میکردند. قطرههای باران درشت و درشتتر میشدند. باران و زمین تصمیم گرفته بودند کوتاه نیایند. فقط یک تصادف را کم داشت؛ چشم که باز کرد، انگار در منطقه فراموششده نقشهها متوقف شده بود. باید به رئیسش جواب میداد. نباید اخراج میشد. سایتزاداویچ و زلیخا، دیگر دختری داشتند که نه قرار بود یک راننده ساده شود و نه یک آپاراتچی. او ارزشِ تلاش شبانهروزی را داشت؛ حتی اگر ساعتهای کمتری پدر و مادرش را میدید و روز و شبها را در کنار مادربزرگِ تاتار و محافظهکارش میگذراند؛ و ارزشش را هم داشت.
۵۹ سال بعد از به دنیا آمدنش، نه در اوفای باشقورتستان که در مسکو، او ناجی روسیه شد و «کاردینال خاکستریپوشِ» جگوارسوارِ اقتصاد نام گرفت. شاگرد ممتاز دبیرستان شماره ۳۱ اوفا و فارغالتحصیل برترِ دانشکده اقتصاد لومونوسوف، تاثیرگذارترین زنِ دنیا، اقتصاددانی نخبه و دستراستِ ولادیمیر پوتین شد. او که از زمان بوریس نیکولایویچ یلتسین، یک حامی بزرگ برای رویکردهای اقتصادی لیبرال بوده، رئیس بانک مرکزی روسیه، مگارگولاتور مالی کرملین و انتخاب پوتین برای سکانداری اقتصاد روسیه در دوران تحریم و جنگ است و او را بانوی قدرتمند پشتِ پرده روبل با سنجاقسینههای خاصش میدانند.
استراتژی سرکارگر قطار ۴۷۸
الویرا ساخیپزا دوونا نابیولینا که با سرمایهگذاری مادربزرگش و در مقطع تحصیلات تکمیلی با «نقد نظریه اقتصادی غرب» با نظام سرمایهداری آشنا شد، در سال ۱۹۹۱ در کمیته دائمی اتحادیه علمی و صنعتی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان متخصص ارشد اصلاحات اقتصادی آغاز به کار کرد.
او یک سال بعد و پس از چند ترفیع کوچک، به طور مستقیم به وزارت اقتصاد و فدراسیون روسیه راه یافت و مدیریت اداره تنظیم مقررات دولتی اقتصاد را به عهده گرفت، اما چون هیچ سقف شیشهای و کف چسبانی در اقتصاد برایش معنا نداشت، در سال 1997 معاون وزیر اقتصاد فدراسیون روسیه شد و یوگنی گریگوریویچ یاسین، اقتصاددان لیبرال و سرشناسِ کمیسیون اصلاحات آبالکین، بهترین معلم او شد. معلمی که از سرکارگری قطار پل شماره 478 موستوستروی به رهبری برنامه توسعهای «500 روز» به بالاترین مقام اجرایی و حکومتی رسیده بود و کمک کرد نابیولینا پا به عرصه غیردولتی و آزاد بگذارد.
او زمانی که دولت روسیه از سوی یوگنی پریماکوف رهبری میشد، برای یک سال وزارت اقتصاد را ترک و فعالیت در کسبوکار تجاری را تجربه کرد. نابیولینا اما در سال ۱۹۹۹، با کمک و راهنمایی ژرمن اسکاروویچ گرف که در آن زمان رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک (CSR) و عضو هیات مدیره کمیسیون فدرال بازار اوراق بهادار بود، بار دیگر خود را به بالاترین سطح بوروکراسی کشور رساند، رابطهاش با گرف را حفظ کرد و همراه با او به درجات بالاتر رسید. گرف که در خانوادهای آلمانیتبار به دنیا آمده و خانوادهاش را لنینگرادهای تبعیدی مینامید، با روی کار آمدن پوتین، معاون اول وزیر دارایی فدراسیون روسیه شد و برای ورود پنجمین اقتصاد ملی اروپا به سازمان تجارت جهانی تلاش کرد.
در دوره فعالیت او، نابیولینا معاون اولش شد و همراه با یکدیگر، برنامه اقتصادی رئیس بعدی فدراسیون روسیه را با نام «استراتژی گرف» تدوین کرده و توسعه دادند اما این همکاری کوتاه بود. در سال 2003، نابیولینا دوباره مجبور شد منصب خود را ترک کند و ریاست مرکز توسعه استراتژیک را بر عهده بگیرد. در این برهه زمانی، الویرا که دیگر به عنوان متخصص ارشد اقتصاد کلان شناخته میشد، ریاست شورای کارشناسی پروژههای ملی اولویتدار و سیاستهای جمعیتی را بر عهده گرفت، به نتایج منسجم و خوبی رسید و کارش را ادامه داد. از آنجا که تلاش برای رسیدن به هدف مرز ندارد، او در این فرآیند کار و تجربه متوجه شدت حرکتش بر روی نردبان توسعه شغلیاش نبود و صرفاً به بهترین بودن در هر کاری که انجام میداد، فکر میکرد. ولی دیگران به خوبی او را دیدند.
او در سال ۲۰۰۷ وزیر تجارت و توسعه اقتصادی فدراسیون روسیه و جایگزین همکار آلمانی خود یعنی گرف شد و کمتر از یک سال بعد از آن، سیاست اقتصادی روسیه به کادری از متخصصان با دیدگاههای ارتدکس با رهبری نابیولینا داده شد تا «تاثیرگذارترین» تجربهاش در اقتصاد شکل بگیرد، پیشزمینه انتصاب او به عنوان رئیس بانک مرکزی روسیه در سال ۲۰۱۳ و راهبری پاکسازی بازار مالی از «ساختارهای گِلآلود» را فراهم کند و او را از عنوان قدرتمندترین زن در نظام مالی به ناجی کشور در دوران جنگ و تحریم برساند.
کیمیاگری روبل
نابیولینا اما دقیقاً به خاطر کدام اقداماتش به جایی رسید که از پوتین «کارت سفید» برای آزاد بودن در تمامی برنامههایش گرفت و به او اجازه برکناری از سمتش داده نمیشود؟ به استدلال نشریه آلمانی دی ولت، روسیه همیشه بهشتِ دارندگان اوراق قرضه و جهنمِ سهامداران بوده است.
بخش بانکی روسیه نیز سالها یک بخش خصوصی پرهرجومرج و یک بخش دولتی بزرگ باثبات داشته که معمولاً به وسیله غول بزرگ بانکی، «Sberbank»، بانک پسانداز فدراسیون روسیه و بزرگترین بانک در روسیه و اروپای شرقی اداره شده است. از سویی در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بیش از دو هزار بانک جدید در این کشور به وجود آمده، اغلب درگیر سفتهبازی، کاهش داراییها و پولشویی بودهاند و تلاشهای اولیه برای اصلاح آنها با مقاومت شدید روبهرو شده است؛ برای نمونه آخرین رئیسِ بانک مرکزی که دست به پاکسازی زد، در سال 2006 در مرکز مسکو به قتل رسید.
بر این اساس، نابیولینا باید اقدامات بزرگی انجام میداد؛ به همین دلیل تغییر شکل سیستم بانکی را در اولویت قرار داد و از حمایت پوتین هم برخوردار شد. او رگولاتور نظارت را تشدید کرد و استانداردها از جمله الزامات کفایت سرمایه و نقدینگی را توسعه داد به نحوی که کریل لوکاشوک از آژانس رتبهبندی روسی «ACRA»، این کار نابیولینا را «تغییر اساسی پارادایمها» تعبیر کرد.
همچنین او بر جلوگیری از خروج سرمایههای مخفی و پاکسازی «بانکهای جیبی» تمرکز و آنها را رصد کرد. او تخمین زد که فقط در سال 2012 نزدیک به 40 میلیارد دلار از روسیه طی عملیاتی مشکوک خارج شده و از پوتین شکایت کرد که چرا باید دوموددوو، شرمتیوو و ونوکوو (سه فرودگاه بینالمللی مسکو)، راه امنِ خروجِ پول و سرمایه باشند و بانکداران، طرح پاکسازی را با این ادعا که «هیچ وقت از دو معتاد الکلی نمیشود یک مرد هوشیار ساخت» و «هیچ گوشت چرخکردهای دیگر به لاشه گوسفند هم نمیچسبد»، به سخره بگیرند؟
او علاوه بر طرح شکایت، از ابتدای جولای ۲۰۱۳، پروسه لغو مجوز بانکهای غیراستاندارد و موسسههای مالی پرریسک را نیز آغاز کرد. در مجموع حدود ۳۲۴ بانک مختلف همراه با موسسات مالی و غیربانکی دیگر در این طرح چندساله با ابطال مجوز، اصلاحات عمقی یا ادغام با سایر بانکها برای نظارت بر کیفیت عملکرد آنها وارد فهرست اصلاحات صنعت بانکداری روسیه شدند.
از روز اول ژوئن سال ۲۰۱۳، ۹۵۶ موسسه اعتباری در روسیه فعالیت میکردند، اما در ماه می سال ۲۰۱۷ تعداد این موسسهها به ۶۰۰ واحد تنزل یافت. در میان بانکهایی که مجوز خود را از دست داده بودند ۱۲ بانک بزرگ که در فهرست صد بانک اصلی روسیه از حیث دارایی جای میگرفتند، وجود داشت. بر اساس اسناد و مدارکی که بانک مرکزی برای نشان دادن دلایل کافی خود برای لغو مجوز این بانکها منتشر کرد؛ حضور بانکها در تراکنشهای مشکوک فقط یکی از این دلایل بود که به تنهایی دلیل کافی برای لغو مجوز بانک را برای رگولاتوری محفوظ نگه میداشت. به این ترتیب، مجوز ۱۶۱ بانک به همین جرم لغو شد. در نتیجه به مرور از حجم تراکنشهای نامتعارف در ترازنامه بانک مرکزی روسیه کاسته شد.
ختم وابستگی
اما اینها همه اقدامات بزرگ او نبودند. در بحران اقتصادی سال ۲۰۰9-۲۰۰8، زمانی که قیمت نفت به شدت سقوط کرد و اقتصاد جهانی با رکود مواجه شد، شدت وابستگی اقتصاد روسیه به صندوقهای تامین خارجی و سرمایهگذاران خرد، آشکارتر شد.
زمانی که آنها پول خود را از این کشور خارج کردند، بانک مرکزی تلاش کرد تا ارزش روبل را تقویت کند و به همین دلیل طی چند ماه بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار از ذخایر ارزی خارجی خود را از دست داد. همین استقراض به سراسر اقتصاد کشیده شد تا جایی که در سال ۲۰۰۹، تولید ناخالص داخلی روسیه افتی هشتدرصدی را تجربه کرد و این افت باعث شد نابیولینا برای آماده کردن اقتصاد در برابر سقوط بعدی قیمت نفت، دو دسته اصلاحات را در دستور کار خود قرار دهد.
او در ابتدا، منابع تامین مالی خود را متنوع کرد. برای نمونه، در سال ۲۰۱۳، قانونگذاران روسیه به دو خزانهدار اوراق بهادار بینالمللی اجازه دادند تا امور اوراق قرضه این کشور را در اختیار بگیرند و این اقدام به جذب سرمایهگذاران نهادی که تمایل به استفاده از نوسانات بازار و خرید داراییها در زمان ارزانی داشتند، کمک کرد. در واقع باعث شد بازار سرمایهگذاری داخلی روسیه و منبع دیگرِ تامین مالی پایدار آن عمق پیدا کند و اقتصاد روسیه گرسنه سرمایه نشود. دومین اقدام و تغییر بزرگ را نیز با محوریت ذخایر بینالمللی اجرایی کرد. این ذخایر به لطف قیمت بالای نفت با رشدی 140 میلیارددلاری در بازه زمانی 2009 تا 2013 به ارزش بیش از 500 میلیارد دلار رسیدند، رقمی که حدود یکپنجم کل تولید ناخالص داخلی روسیه بود و حکم یک بالشتک ضربهگیر را داشت، موضوعی که دلایل تمرکز روسیه بر سیاست خارجی تهاجمی و ضدغرب و عدم تمایل به تقاضای کمک مالی از صندوق بینالمللی پول را توضیح میداد.
نابیولینا برای حفظ ذخایر ارزی در زمان افت قیمت نفت، طرحی را پایهریزی کرد که در آن به روبل اجازه شناوری میداد. در حقیقت، سکاندار پولی دولت پوتین با اجرای بسته شناورسازی، خواستار پایان دادن به بحران ارزی سال ۲۰۱۴ و ختم پرونده وابستگی شدید روبل به فرازونشیبهای قیمت نفت شد. او مدعی بود، تعیین نرخ برابری دلار به روبل در صورتی که به وسیله بازار آزاد انجام شود، وابستگی به نفت را در بلندمدت از میان خواهد برد و دست سفتهبازان را از کنترل روند بازار کوتاه میکند. کمااینکه همزمان با سپردن مسوولیت تعیین نرخ روبل به بازار، آمادهسازی افکار عمومی در جهت کنترل هجوم تقاضا در نوسانات ارزی نیز قابل پیگیری میشود. اقدامی که با تزریق روزانه ۳۵۰ میلیون دلار پایان یافت و عدم مداخله دولت در تعیین نرخ بهره به جامعه منتقل شد؛ تا جایی که اعتماد به سیاست پولی بانک مرکزی و بهویژه شخص نابیولینا بازگشت. این در حالی بود که با بهبود قیمت نفت، نابیولینا مجدد با دستور پر کردن ذخایر باعث شد میزان ذخایر ارزی روسیه بار دیگر از مرز 500 میلیارد دلار عبور کند. مضاف بر آن، چون در این جریان شناوری پولی، سقوط روبل هم ناممکن بود و افزایش تورم و گرانی کالاهای وارداتی را به همراه داشت، نابیولینا از دولت خواست سه درصد از جیدیپی را صرف جمعآوری مجدد سرمایه بانکها کرده و خسارات افرادی را که در بانکهای بد سرمایهگذاری کرده بودند، جبران کند.
نظر شما