پسر عصیانگر با ضربات چاقو پدرش را از پا درآورد و مادرش را زخمی کرد + جزئیات
پسرعصبانی که در جلسه آشتی کنان با خانواده اش، دست به جنایت زده ، پدرش را کشته بود و مادرش را زخمی کرده بود پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به قصاص و پرداخت دیه محکوم شد.
شامگاه ۲۶ دی ماه سال گذشته فریادهای کمک خواهی یک مرد در یکی از خیابانهای نارمک پیچید. همسایه ها که هراسان از خانهشان بیرون دویده بودند با پسر جوانی روبه رو شدند که چاقو در دست از خانه پدری اش خارج شد.
مرد جوان که فریاد میکشید از همسایهها کمک خواست تا پیکرهای خونین زن و مرد صاحبخانه به بیمارستان منتقل شود .این مرد گفت: پسر ۳۸ ساله خانواده به نام بهزاد پدر و مادر را با چاقو زده است.
بهرام ۶۰ ساله و همسر ۵۷ سالهاش مهناز در بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند اما ساعتی بعد بهرام به خاطر شدت خونریزی جان سپرد.
اعتراف به جنایت خانوادگی
با مرگ مرد میانسال ماموران کلانتری ۱۴۷ گلبرگ در جریان جنایت خانوادگی قرار گرفتند و به ردیابی پسر خشن پرداختند .بهزاد ساعتی بعد در پارک یدر حوالی خانه پدری اش ردیابی و بازداشت شد و به درگیری خونین اعتراف کرد. در این میان ماموران پلیس به پرس و جو از شاهد ماجرا پرداختند.
این مرد به ماموران گفت: من پیمانکار یک شرکت هستم. مدتی بود بهزاد را به عنوان کارگر استخدام کرده بودم. در این مدت متوجه شده بودم بهزاد شبها به خانهشان نمیرود و در یک مسافرخانه میماند. وقتی از او پرس و جو کردم متوجه اختلافهای شدید او با پدر و مادرش شدم .من او را نصیحت کردم و از او خواستم به خانه پدری اش برگردد. من همچنین با پدر و مادر بهزاد صحبت کردم تا مراسم آشتی کنان تدارک ببینند.
وی ادامه داد :آن روز من همراه بهزاد به خانه پدر او رفتیم .پدر و مادرش با میوه و شیرینی از ما پذیرایی کردند اما یکباره بهزاد شروع به گلایه از پدر و مادرش کرد. او که عصبانی شده بود به آشپزخانه رفت و کارد آشپزخانه را به دست گرفت و یکباره به سمت پدرش حمله ور شد. مادرش میخواست مانع او شود که بهزاد مادرش را هم زد. همان موقع من از ترسم به کوچه دویدم و با فریاد از همسایهها کمک خواستم. بهزاد بلافاصله خانه را ترک کرد و من به کمک همسایه ها پدر و مادرش را به بیمارستان رساندم.با افشای ماجرا بهزاد به بازسازی صحنه جرم پرداخت و در حالی که مادرش از بیمارستان مرخص شده بود علیه وی شکایت کرد.
پسر عصیانگر در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در دادگاه
در این جلسه خواهر و برادرهای بهزاد برای او حکم قصاص خواستند.
وقتی مادر متهم روبه روی قضات ایستاد گفت: پسرم همیشه عصبی بود. او خیلی اوقات عصبانی میشد و با من و پدرش دعوا میکرد. آخرین بار او خانه را ترک کرده و به مسافرخانه رفته بود که با اصرار صاحبکارش مراسم آشتی کنان را تدارک دیدیم اما همان شب پسرم با چاقو به جان من و شوهرم افتاد .او مقابل چشمانم شوهرم را کشت و مرا زخمی کرد.من برای پسرم اشد مجازات میخواهم.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد گفت: هیچ وقت رابطه خوبی با پدر و مادرم نداشتم. رفتارهای آنها همیشه مرا عصبی میکرد. آخرین بار در مراسم آشتی کنان پدرم حرفهایی زد که از کوره در رفتم. من به آشپزخانه رفتم و کارد آشپزخانه را به دست گرفتم اما باور کنید قصد کشتن پدرم را نداشتم. در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم و حالا پشیمان هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به خاطر قتل پدرش به قصاص و به خاطر زخمی کردن مادرش به پرداخت دیه محکوم کردند.
نظر شما