یادداشتی از خداداد ابراهیمی
آقای شهردار ۲۰ هزار میلیارد چند صفر دارد؟
سالهاست که در افشاگری اختلاسها و رانتخواریهای برخی مسئولان، اعداد نجومی به کرات و مرات اطلاعرسانی می شود. گاهی چند نقطه کمتر و گاهی چند نقطه بیشتر. گاهی
باور کنید اگر به هر دلیلی عدد ۲۰ هزار میلیارد را برزبان بیآوریم، اغلب مردم خواهند پرسید: " ۲۰ هزار میلیارد چند صفر دارد؟"
زیرا بیشتر مردم در طول زندگی خود با چنین عدد نجومی سروکار نداشتهاند.
واقعاً چنین رقمی با ردیفی از صفرها را هرگز ندیدهاند، نداشتهاند و نشمردهاند…
سالهاست که در افشاگری اختلاسها و رانتخواریهای برخی مسئولان، اعداد نجومی به کرات و مرات اطلاعرسانی می شود. گاهی چند نقطه کمتر و گاهی چند نقطه بیشتر. گاهی سروصدای پرونده یک فساد مالی از دفتر یک وزیر بر میخیزد و گاهی به نام یک معاون وزیر رقم میخورد. گاهی یک رئیس دستگیر می شود و گاهی هم یک مدیرعامل با چمدانی پر از ارز و سکه به خارج از کشور متواری و در خاور دور گُم و گور می شود، گاهی نیز فسادهای مالی با نام یک شهردار و یا هیئت رئیسه شورای اسلامی یک شهر، افشاگری می شود و این اختلاسهای سریالی همچنان ادامه دارد…
در این راستا تازهترین خبر فساد مالی، پرونده فساد مالی ۲۰ هزار میلیارد تومانی شهرداری تهران است. موضوعی که " ناصر امانی " عضو شورای شهر تهران، خواستار ارائه گزارشی شفاف از سوی شهرداری به شورای شهر شده و بر انتشار جزئیات بیشتر پرونده تأکید کرده است. چرا که اختلاس یاد شده رقمی نیست که به راحتی بتوان از آن عدول کرد و یا بر آن سرپوش گذاشت. از سوی دیگر افکار عمومی انتظار دارد شهردار تهران هرچه زودتر با تشریح جزئیات این فساد مالی، در صیانت از بیت المال، تسریع و اهتمام کند و چه بهتر که باعذرخواهی از مردم، از صندلی ریاست شهرداری پایتخت، دل بکَند!
بررسیها نشان می دهد که قصهی اختلاسها و مفاسد مالی کشور ما، قصه تلخ و دور و درازی دارد. از "فاضل خداداد" و "مه آفریدخسروی" و "غلامحسین کرباسچی" گرفته تا "بابک زنجانی" و "شهرام جزایری" و "حسین فریدون" و " مهدی جهانگیری" و "محمود رضا خاوری" و افرادی از این قُماش که همواره پاشنهی آشیل جناحهای سیاسی و دولت های سابق و اسبق بودهاند، همه و همه دُملهای چرکینی بودهاند که از زیر پوست خود دولتها، سَر برآورده و با مفاسد اقتصادی و مالی، اعتماد مردم به دولت و حاکمیت را خدشهدار کرده و بر پیکر نحیف اقتصاد کشور، ضربههای مهلکی وارد کردهاند.
این در حالیست که در اغلب کشورهای دنیا اگر کسی اختلاس چشمگیری داشته او را اعدام و مسئولان مربوطه را برکنار می کنند. اما چرا در کشور ما در این مواقع، چنین رویکردی مشهود نیست؟!
چرا که حداقل اتهام وارده بر این افراد این است که تعلل و ترک فعل کردهاند و در زیرمجموعهی آنها به بیت المال دست درازی شده و چرخه اقتصاد و گردش مالی به شدت آسیب دیده است. لذا این مسئولان بالادست باید به گونهای پاسخگوی افکار عمومی باشند. آنان باید با عذرخواهی از مردم تمام تلاش خود را به کار گیرند که نظر افکار عمومی بهبود یابد و اعتماد عمومی ترمیم شود و این مهم، تنها در یک اقدام عاجل میسر خواهد شد؛ استعفا!
و اما نکته پایانی؛
درحالی که فعلا برخی رسانهها، تنها مرجعی هستند که متهورانه، پنبه مفسدان مالی و اقتصادی را می زنند اما قانون حمایت از "سوتزنی" هنوز به تصویب نهایی مجلس نرسیده است دراین راستا باید پرسید:
آقایان مسئول!
طرح گزارشگران فساد مالی به کجا رسید؟
چرا طرح " سوتزنی " هنوز اجرایی نشده است؟
مگر دیماه سال گذشته طرح حمایت از سوت زنی و افشاگران فساد در مجلس کلید نخورد؟ چرا این طرح همچنان ابتر مانده است؟
*روزنامه نگار و مدیر رسانه
نظر شما