خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت 110 سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۱۰ سریال ترکی قضاوت

پارس از متین میخواد تا بگه نوارو کجا دیده متین میگه یکی دو هفته پیش بود که تو فرودگاه دیدمش پارس میگه زمان مهم نیست کجا دیدی! متین میگه چیشده که پارس میگه کشته شده متین شوکه میشه.

به ارن میگن که گزارش درست بوده ایلگاز به ارن میگه چرا باید از بیمارستان ببرنش به درمانگاه؟ جیلین به مادر مهمت جان زنگ زده و داره دلداریش میده و میگه نگران نباش دادستان ایلگاز خیلی حرفه ایه کارتو راه میندازه و پیداش میکنه خیالت راحت.

متین به پارس میگه نمیدونستم ایلگاز هم نگفت وگرنه میومدم پیشت پارس میگه پرونده داره مخفی پیش میره واسه همون نگفته. متین میگه چیز خاصی نمیدونم پروازش با رئیسم یکی بوده، من تو فرودگاه دیدمش ولی اون منو ندید صداش زدم که دیدم حالش خوب نیست و رفت همان موقع هالوک رئیسم اومد و پرسید میشناسمش یا نه بعد گفت کل مسیرو داشت گریه میکرد.

پارس میگه سوار چیشد؟ پلاک ماشین؟ متین میگه سریع رفت چیزی جلب توجه نکرد جز شیشه شکسته جلوی تاکسی. سپس ازش میخواد تا اگه کمکی از دستش بر میاد بهش بگه از بیرون کمکش کنه اما پارس میگه مرسی کا کلانتری دارن رسیدگی میکنن.

جیلین قهوه میگیره و میره پیش پارس او از جیلین تشکر میکنه به خاطر کاری که واسش کرد. تولگا به اونجا میاد و با دیدن جیلین بهش نگاه میکنه و میره تو کلانتری. جیلین پشت سرش میره و اس ام اس میده که اولا اینکه دفعه آخرت باشه گوشیتو خاموش میکنی دوم از اینکه منو میبینی زل نزن بهم تو منو نمیشناسی! سوم اینکه هرکاری میکنی بفهم که ایلگاز کجاست.

یه مامور میاد و به جیلین میگه دادستان ایلگاز خواسته هرجا که خواستین ببرمتون. جیلین میخواد اونو بپیچونه که موفق نمیشه. پارس با دیدن فیلم های دوربین ها یکتا تیلمن را میبینه. پارس با عجله پیش جیلین میره و بهش میگه به کمکت احتیاج دارم باید آدرس یکتارو پیدا کنیم و باهمدیگه میرن که مامور به ایلگاز زنگ میزنه و خبر میده.

ایلگاز به جیلین زنگ میزنه که پارس میگه جواب نده و دریا هم به پارس زنگ میزنه که جیلین میگه قرار شد جواب ندیم سپس جفتشون گوشیشونو رد تماس میکنن. مستاجر جدید خانه متین اسباب کشی میکنه و میگه چقدر زود! اون زن میگه دیدم مرخصی دارم گفتم اسباب کشی هم بکنم دیگه متین خسته نباشید میگه و میره.

قسمت ۱۱۰ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۱۰ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز و ارن به درمانگاه میرن و با پرسجو به طرف اتاق مهمت میروند که با دیدن او خیالشون راحت میشه سپس به ارن میگه اینجا امن نیست بفرستینش مخفیانه به یه بیمارستان امن سپس خودش پشت در اتاق می ایستد. پارس و جیلین به چای خانه مردان رفتن و بهش میگن اومدیم که آدرس یکتارو ازتون بپرسیم مردان میگه از کجا میدونین من میدونم؟

جیلین میگه چون خودتون تو تولدم گفتین وکیل اجرایی شده پس میدونین کجا هم هست دیگه مردان از هوش جیلین تعریف میکنه و میگه میدونم ولی چرا؟ چون حفاظت از خانواده ام تو اولویته! پارس میگه پس آدرسش کجاست؟

ایلگاز خبرنگار بوراک را میبینه و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ سپس به مامورها میگه تا اونو ببرن کلانتری تا خودش ازش بازجویی کنه و دوربینشو هم ضبط کنین. تولگا به جیلین زنگ میزنه و خبر پیدا شدن مهمت جان را میده او با تعجب میگه پیدا شد؟ و وقتی میبینه پارس کنارشه خودشو جمع میکنه که پارس میگه چیشده؟

جیلین میگه مهمت جان پیدا شده پارس میگه خوب؟ چطور تو زودتر از من فهمیدی؟ همان موقع ارن به پارس زنگ میزنه و خبر پیدا شدن مهمت را میده. پارس با تعجب به جیلین نگاه میکنه که او میگه من از قبل با مادر مهمت جان در ارتباط بودم واسه همین بهم زنگ زد خبر داد فقط در جریان پرونده هستم.

آنها به محل زندگی یکتا میرن و از صاحب فروشگاه میپرسه که یکتا تیلمن کجاست او آنها را به اتاق یکتا میبره. یکتا با دیدنشون میگه اوووو ببین کیا اینجان! دلتون واسم تنگ شده بود! پارس یقه ی اونو میگیره و میگه دو هفته پیش نوا باهات بوده چیکار داشتین؟

یکتا میگه این یه چیزی بین من و نوا خانمه خصوصیه اگه میخواین برین از خواهرتون بپرسین! پارس از کوره در میره و به طرفش حمله میکنه و میگه آخرین کسی که باهاش در ارتباط بوده تویی! یکتا میگه منظورت چیه آخرین نفر؟ پارس مدام به طرفش حمله میکنه که جیلین میگه داره تحریکت میکنه نمیفهمی؟

سپس اونو با خودشون به طرف کلانتری میبرن. ایلگاز و ارن به اتاق مهمت جان میرن و ازش میخواد تا هرچیزی که میدونه را بگه او بعد از کمی فکر کردن میگه ولی من که هیچی یادم نیست! همگی کلافه میشن که دکتر میگه طبیعیه حافظه اش را از دست داده ولی بهش نباید فشار بیاد چون امکان داره کلا از یادش بره.

جیلین و پارس به اداره میرسن که پارس به جیلین اجازه نمیده بیاد تو و میگه هرچی بود تا همینجا. جیلین میره پیش بوراک میشینه که او بهش میگه تو بین خبرنگارها هرکی که پر تیتره لقب داره جیلین میگه لقب من چیه؟ بوراک میگه طوفان پاشنه دار! او میخنده.

اوزگه با چشمانی گریان از رضوان میپرسه که نوا خانم چیزیش شده؟ رضوان اول میگه که نمیتونم بگم چیزی نمیدونم ولی سپس بهش میگه آره ایشون کشته شدن اوزگه ناراحت میشه و گریه میکنه که دریا همان موقع میرسه.

او رضوان را سرزنش میکنه که چرا وقتی محرمانه ست به اوزگه گفته! سپس به اتاقش میبرد و بهشون گوشزد میکنه که به کسی چیزی نگه نباید کسی بفهمه و به احساستشون غلبه کنن تا تصمیم نادرست نگیرن!….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار