خلاصه داستان قسمت ۱۰۶ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس
در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۰۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.
بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).
خلاصه داستان قسمت ۱۰۶ سریال ترکی قضاوت
جیلین وقتی از ایلگاز میپرسه اون چی بود تو دستت؟ ایلگاز میگه هیچی داشتم پرونده ها را نگاه میکردم منو اینجا کاشتی! میخوای تو هم ببینی پرونده رو؟ جیلین میگیره ولی در آخر میگه گورتو نمیخورم سپس سوار ماشین میشن و از اونجا میرن. پارس میره پیش رضوان تا پرونده ای را بگیره رضوان بهش میگه نمیتونم بهتون تسلیت بگم پارس میگه تسلیت نگو! سپس بهش میگه این پرونده مخفیه در جریان باش حتی اوزگه هم نفهمه!
سپس میخواد بره اتاق خودش که دریا بهش میگه صبح بخیر میگه و وقتی میبینه او اصلا نگاهش نمیکنه ازش حالشو میپرسه که پارس میگه نه خوب نیستم فکر نکنم اصلا خوب بشم سپس میره دریا میگه آره حق داری ولی من کنارتم میدونی دیگه! پارس بدون گفتن چیزی میره. همان زنی که برای اجاره خونه متین اومده بود حسابی خونه را پسندیده و متین میگه شماره تونو رو کاغذ بنویسین بدین بهم که باهاتون تماس بگیرم مردان میپرسه چخبره؟ متین واسش توضیح میده، مردان کمی تو فکر فرو میره. ایلگاز به ارن زنگ میزنه و میگه یه گروه بفرست برن هتل و ببینن تو اتاق ۶۱۰۵ چجوریه!
کسی توش هست یا نه و مخفیانه بگردن از همه چیز اطلاعات بگیرن حتی دوربین های امنیتی هیچی جا نمونه همه رو میخوام. یکتا به آدرسی که آیسو داده میره ولی به جایی نمیرسه واسه همین بهش زنگ میزنه و میگه مطمئنی درسته؟ آیسو میگه بله آقا یکتا الان آدرس دقیقتر میفرستم. رضوان تمام گزارشات پرونده نوا را برای پارس میبره اما پارس میگه گزارش خانه نوا کجاست؟ رضوان میگه نفرستادن یا یادشون رفته که بفرستن، پارس میگه یعنی چی پس یه بار دیگه گزارش بده!
جیلین تو رستوران در حال ناهار خوردنه که تولگا میره پیشش بعد از کمی حرف زدن باهمدیگه از اونجا میرن. ایلگاز به بخش آزمایشگاه میره و به ارن میگه ماجرای اثر انگشت چیه؟ ارن میگه واضحه! اثر انگشت روی چاقو ماله نواست یعنی یکی از اونارو نوا کشته! ایلگاز میگه داریم درباره نوا حرف میزنیم اصلا شدنیه؟ ارن میگه ما که نمیدونیم چی گذشته! سپس به ایلگاز میگه پارس گزارش خانه نوا را میخواد چیکار کنم؟ ایلگاز میگه دست به سرش کن بزار اول خودمون بفهمیم چیشده بعد بهش بده. جیلین با تولگا به دادگاه میره که میبینه دوتا جوان دارن پنهانی از یه دختر فیلم میگیرن.

قسمت ۱۰۶ سریال ترکی قضاوت
سریع پیششون میره و میگه این کارتون جرمه در جریان که هستین آره؟ اون دختر متوجه میشه و باهاشون دعوا میکنه و بعد از پاک کردن فیلم از اونجا میره جیلین میگه ازشون شکایت نمیکنی؟ اون دختر میگه نه حوصله سر و کله زدن با اینارو ندارم خودت جوابشونو بده! و میره. ایلگاز و ارن در حال حرف زدن هستن که دریا میره پیششون و میگه که پارس هم اینجاست رفته اتاق رئیس انگاری. دریا با میسلین میره پزشکی قانونی تا با تشخیص هویت ببینه جنازه اون زن الیف هست یا نه! گوکسو پیش ارن و ایلگاز میاد که ایلگاز بهش برگه را میده و میگه ببین اثر انگشتی چیزی پیدا میشه یا نه. ارن میپرسه میخوای به منم بگی چخبره!
ایلگاز ماجرارو واسش تعریف میکنه و در آخر میگه واسم سواله که چرا جیلین؟ اون چه ربطی به این قضیه داره! یکتا خانه لاجین را پیدا میکنه و در میزند لاجین با باز کردن در شوکه میشه و از ترسش در را میبندد. وقتی وارد میشه لاجین ازش میپرسه که چی از جونش میخواد یکتا میگه هیچی سپس با دیدن خونه اش از دکوراسیون تعریف میکنه و میگه نمیدونستم عاشق رنگی! ای کاش خونه ما هم اینجوری بود! لاجین میگه خونه ما؟ دست بردار! تو اصلا تلاش کردی بفهمی من چی دوست دارم به چی علاقه دارم؟ سپس به بهانه قهوه ریختن میره و به جیلین زنگ میزنه و میگه ماجرارو او به شدت عصبی شده و به طرف خانه لاجین راهی میشه.
دریا با میسلین به پزشکی قانونی رسیدن اونجا میسلین میگه من نمیتونم قدم از قدم بردارم! دریا میگه فکر کن به عنوان دوست نیومدی به عنوان یه آدمی اومدی که اصلا الیف نمیشناسی! او میگه نمیشه واسه شما راحته واسه من نه! شما کارتونه! دریا بهش میگه منم اینجا اومدم نه به عنوان دادستان بلکه به عنوان همسر. من شوهرمو روی اون تخت دیدم! سپس شروع میکنه واسش تعریف کردن در آخر میسلین قبول میکنه که برن داخل میسلین با دیدن چهره بی جان الیف زیر گریه میزنه و به دریا میگه که خودشه! جیلین به خانه لاجین میرسه و به لاجین میگه چطور راهش دادی به داخل خونه؟
لاجین میگه سر و وضع نامناسبی داشت دلم سوخت! جیلین بعد از کمی غر زدن میگه الان کجاست؟ لاجین میگه تو حمام داره دوش میگیره! جیلین میگه چی؟ سپس پشت در حمام میره و مدام در میزنه و ازش میخواد بیاد بیرون اما یکتا میگه لاجین چی میگی؟ نمی شنوم صداتو سپس به کارش ادامه میده! پارس پیش ایلگاز و ارن رفته و با عصبانیت میگه این یعنی چی؟ چرا گزارش اومده و من نمیدونم و وقتی ازتون میخوام نمیفرستین؟ ایلگاز میگه من گفتم بهش بالاخره شما علاوه بر دادستان برادر مقتولی! پارس میگه آهان پس بیا ازم بازجویی هم بکن سپس خودش میره به اتاق بازجویی. ایلگاز به اونجا میره و میگه اگه بخوایم چیزی بدونیم احتیاجی نیست به اینجا اما پارس با کلافگی میگه بپرس! ارن و دریا هم از پشت شیشه آنها را میبینن…..
نظر شما