خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

خلاصه داستان قسمت 99 سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۹۹ سریال ترکی قضاوت

ارن به ایلگاز زنگ میزنه و میگه که بابای یشیم همونجوری که فکر میکردیم بود جیلین بهش میگه تبریک میگم بازم حدست درست بود. ایلگاز و جیلین به دیدن یشیم میرن و جیلین بهس میگه که برادرتو چاتاش کشته ولی از روی قصد نبوده یشیم با عصبانیت میگه دیدین راست گفتم! ایلگاز میگه ولی این دلیل نمیشه سه نفرو با سم بکشی!

تا آخر عمرت میری تو زندان! همگی تو اتاق ارن جمع شدن و از بسته شدن این پرونده خوشحال میشن سپس میخوان برن شام بیرون که ایلگاز میگه امشب من نمیتونم کار دارم باشه واسه یه وقت دیگه اونا هم قبول میکنن. یکتا به رستوران پیش لاجین و یاسمین خانم میره و نقش یه مرد عاشق پیشه را بازی میکنه و میگه اومدم عزیزم گفتی بیام دنبالت پاشو بریم خونه دیگه لاجین میگه بسه دیگه یکتا بهتره دیگه نقش عاشق های دلباخته را بازی نکنیم در صورتیکه از همدیگه متنفریم!

سپس یاسمین را معرفی میکنه و میگه نویسنده هستن خواستن باهام مصاحبه کنن منم داشتم از زندگیمون بهش میگفتم که رسیدم به قسمت طلاق خودت اومدی! یکتا آروم سرشو جلو میبره و میگه این مسخره بازیو تمومش کن سپس لاجین میگه دیدین الان؟ خشونت کلامی! هرسری یجور خشونتشو نشون میده ولی چیزی که تو همه ی اونا یکیه اینه که طرفو تخریب میکنه، کوچیک میکنه و بهشون میفهمونه که هیچی نیستن، سپس رو به یکتا میگه میخوای بشینی باهم درباره اش حرف بزنیم؟

یکتا که حسابی عصبانیه دستشو مشت میکنه و خودشو کنترل میکنه و میگه باشه عزیز هنوز کار داری پس من میرم خونه منتظرتم واسه خواب و میره. سردار در حال آهنگ گوش دادن تو پاتوق همیشگیشه که مردان با افرادش به اونجا میرن. سردار با دیدنش میگه پلیس دست از سرم برداشت فهمیدن من کاره ای نبودم ولی شما هنوز باور نکردین؟ مردان به افرادش میگه تا اونو با خودشون بیارن.

ارن که به نفر را سپرده بود سردار را تعقیب کنه به ارن زنگ میزنه. ارن و پارس با دریا به رستوران رفتن و اسکندر کباب میخورن. ارن تلفنشو جواب میده که بهش میگن یه نفر داره به زور سردار را با خودش میبره ارن به پارس خبر میده و آنها هم به سرعت به اونجا میرن. جیلین به خانه زفته و درباره کیف خواست و تشخیص دادستان پرونده یعنی مادرش و آیلین میگه. گل عصبی میشه و میگه یعنی چی؟ اون پسر مجازات میشه دیگه آره؟ چند سال میمونه؟

قسمت ۹۹ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۹۹ سریال ترکی قضاوت

جیلین میگه هنوز معلوم نیست قاضی باید بخونه و حکم بده گل عصبانی میشه. به جیلین نوا زنگ میزنه و میگه من الان پیش جنیدم میخواد تورو ببینه و باهات حرف بزنه جیلین میگه واقعا؟ الان میام. مردان با سردار تو اتاقش در قهوه خانه خیلی تهدیدوارانه حرف میزنه که ایلگاز یکدفعه به اونجا میره و میگه اینجا چخبره؟ سپس به سردار میگه تو چرا اینجا اومدی؟ همان موقع پارس و ارن هم میرسن و با دیدن ماشین ایلگاز جا میخورن و میگن اینجا چیکار میکنن؟

سپس به داخل میرن. بعد از رفتن سردار ارن و پارس میپرسن که چند دقیقه پیش چه اتفاقی افتاد اینجا؟ ایلگاز میگه نقشه پدربزرگم بود تا اینجوری یخورده بترسه و جدیت کار را درک کنه شاید سرنخی بده دستمون کاری کنه! سپس گلگی میکنه که چرا پنهانی سردار را تعقیب میکردین چیزی به من نگفتین! پارس میگه گفته بودی به این پرونده کاری نداری واسه همین. جیلین پیش جنید میره و میگه خوب گفته بودی بیام! میشنوم!

جنید میگه چیزهایی که میخوام بگم اصلا واسه خودم راحت نیست ولی بزار از اینجی شروع کنم جیلین میگه اینجی؟ چرا اینجی؟ جنید شروع میکنه به گفتن اینکه وقتی چینار آزاد شد ظفر با عصبانیت اومد دفتر یکتا. یکتا هم حسابی پرش کرد و آنتیریکش کرد که بره سمت چینار یعنی همه چیز از یکتا شروع شد.

ظفر رفت سمت چینار و به زور با خودش برد اونجا تو اون ساختمانم باهمدیگه درگیر میشن و تیری که چینار تو اون کش مکش میزنه میخوره به بازوی ظفر و جفتشون میوفتن رو زمین سردار اونجا بوده و همه چیزو میبینه و به انگین خبر میده اونم بهش دستور میده که ظفر را بکشه. حتی پیدا شدن جسد ظفر تو جنگل اتفاقی نبود یکتا میدونست و اون کاری کرد که دیده بشه! سردار هم برده بود دفنش کرده بود! جیلین با شنیدن این حرفها حسابی شوکه شده و حالش بد میشه.

او نمیتونه اصلا نفس بکشه و وقتی حالش بهتر میشه از جنید میپرسه مدرکی هست که بشه ثابت کرد؟ جنید میگه نه متاسفانه ولی سردار خیلی سراغ گوشیشو میگیره گوشیشم دست یکتاست ولی اون نمیدونه که سردار پیگیره گوشیشه یعنی به این قضیه پی نبرده که شاید چیز مهمی توش باشه. جیلین حالش اصلا خوب نیست و به زور روی پاهاش وایساده سپس پیاده به طرف خانه اش راهی میشه. ایلگاز برای رها شدن از فکر و خیال تو کاروانش رفته و در حال تعمیر اونجاست.

فردای آن روز ارن پیشش میره و میخوان برن اداره که مردان بهشون میگه من فهمیدم مشکل سردار چیه! گوشیش! یه چیزی داره که همیشه استرس اونو داشت البته الان دست جنید هستش! ایلگاز به ارن میگه که بگردین ببینین جنید کجاست باید اون گوشیو گیر بیاریم ارن بهش میگه که چند وقت پیش جیلین با جنید قرار داشت.

ایلگاز میگه یعنی از این ماجرا خبر داره به ما نگفته؟ ارن میگه نمیدونم موضوع این بوده یا نه! ایلگاز به دم در خانه جیلین میره و میگه چیزی هست که بخوای بهم بگی و نگفته باشی؟ جیلین زل میزنه بهش و چیزی نمیگه. ۶ماه بعد؛ جیلین را ارن به پزشکی قانونی برده و بعد از ثبت مدارک به کلانتری رفته اونجا جیلین میگه بهم کاغذ و خودکار بدین میخوام اعتراف کنم ارن کاغذ میزاره جلوش……

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار