خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس
در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.
بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).
خلاصه داستان قسمت ۸۴ سریال ترکی قضاوت
ایلگاز به خانه خودش با جیلین رفته. جیلین شروع میکنه باهاش حرف زدن و از آرزوها و کارهایی که تو سرش هست بهش میگه. ایلگاز خودشو کنترل میکنه تا گریه نکنه، زنگ در خانه به صدا در میاد و جیلین میگه سورپرایز و غذایی که سفارش داده بود را میره بگیره و میگه اولین غذایی که باهم تو خونمون قراره بخوریم! مردان و متین با ارن تو محل کانتینرها چینار را پیدا نمیکنن.
ارن با دیدن لکه های خون و یکسری وسایل میگه مثل اینکه اینجا یه درگیری رخ داده و به زور از اینجا بردنش. جیلین به ایلگاز میگه چیشده؟ چرا یجوری؟ ایلگاز میخواد بگه که گوشیش زنگ میخوره و میبینه ارنه. ارن بهش خبر میده که چینار فرار کرده و اینجا نیست ایلگاز میگه یعنی چی؟ به پارس خبر بده الان فکرمیکنه گفتم تا شب خودشونو معرفی میکنن که وقت بخرم براشون. سپس به طرف اونجا میره و خودش میگرده تا ببینه ردی پیدا میشه یا نه از طرفی با متین و مردان دعوا میکنه.
ایلگاز و پارس و ارن فیلم دوربین های اونجارو میبینن که میفهمن چینار را به زور بردن و از اونجایی که پلاک ماشین پوشیده شده معلوم نیست کی بوده ایلگاز میگه امکان داره خود بابام و پدربزرگم باشن برای رد گم کنی! آنها میرن تا دوربین های اطرافو ببین که چیزی میفهمن یا نه. آنها از تو فیلم تصویری پیدا میکنن که ایلگاز میگه یه کپی بگیر بریم پیش بابا بزرگ همه فن حریفم. پارس به نوا میگه تا صبح داشتیم با ایلگاز و ارن تمام دوربینارو چک میکردیم ولی هیچی به هیچی! پارس میگه واقعا نفهمیدیم چی شد رییس پلیس به اون عظمت! نوا میپرسه جیلین فهمید؟ پارس میگه نه هنوز خیلی سخته!
جیلین در حال گل کاری بالکن خونه جدیدشه. ایلگاز و ارن به قهوه خانه مردان میرن و همه را بیرون میکنن مردان میگه من هنوز چیز جدیدی پیدا نکردم و حق دارین که باور نکنین! ایلگاز عکسی میزاره رو میز و میگه این کیه؟ چقدر خرجش کردی؟ مردان میگه آدم من نیست ولی میدونم کیه. جیلین در حال ظرف شستنه که زنگ خانه به صدا در میاد و با باز کردن در رنگی که سفارش داده بود را آوردن. جیلین شروع میکنه به رنگ کردن دیوار خانه. جیلین به ایلگاز زنگ میزنه و میگه کجایی؟ قرار بود بیای کمکم کنی! من از پسش برنیومدم ولی بالکن را آماده کردم یه باغچه کوچیک داریم.
ایلگاز بهش میگه خیلی زود جلو نرفتیم؟ قضیه خونه خیلی بزرگ نشده؟ جیلین میگه چی؟ من فکر کردم چون خودم خوشحال شدم تو هم میشی! ایلگاز ازش میخواد تا فعلا دست نگه داره، جیلین میگه وایسا ببینم قضیه این خونه ست یا نسبت به من شک کردی؟ ایلگاز میگه برو خونه تا بعدا بیام باهات حرف بزنم. یکتا پیش پارس میره و درباره پرونده یاقوز باهاش حرف میزنه و میگه میخواد شکایت کنه به خاطر اتهام دروغی که بهش زدن.

قسمت ۸۴ سریال ترکی قضاوت
نوا به اتاق دادستان دریا میره و باهم صحبت میکنن که دریا میگه این دادستان پارس هم که کلا نیست مثلا پرونده جفتمونه ولی نیست که باهم ببریمش جلو ازشم سوال میپرسم هیچی نمیگه سپس به نوا میگه نکنه شماها چیزی میدونین از من مخفی میکنین؟ نوا میگه نه بابا من که از همه چیز خبر ندارم به من همه چیزو نمیگه و برای اینکه دیگه چیزی نگه میگه ما یه قهوه دیگه باهم بخوریم بعدا بعدشم قرار ناهار بزاریم دریا قبول میکنه و از اتاق بیرون میره. جیلین به اتاق ایلگاز میاد و میگه اینجا چخبره؟
که میبینه کسی تو اتاق نیست از اوزگه میپرسه که بهش میگه از دیروز اصلا نیومده حتما کار شخصی داشتن جیلین جا میخوره و میگه یعنی چیشده؟ سپس میخواد از اونجا بره که یاقوز را تو راهرو میبینه و عصبی میشه و میگه تو اینجا چیکار میکنی؟ چرا آزادی؟ سپس به یکتا میگه کار توعه آره؟ یکتا میگه یاقوز بی گناهه! جیلین داد میزنه که پارس میره ببینه چیشده و جیلین را به اتاق خودش میبره. ایلگاز و ارن به مغازه دوست سردار میرن و ازش میپرسن که چینار کجاست؟ جیلین از پارس میپرسه کار کی بوده؟ تو حتما میدونی که یاقوزو آزاد کردین! پارس میگه هنوز نمیدونیم دنبالشیم همه آماده باشیم و داریم دنبالش میگردیم.
دریا پیش نوا میره و میگه یاقوز دو روزه آزاد شده و جیلین تازه الان فهمیده! به نظرت این عادیه؟ از کی دارین محافظت میکنین؟ نوا میگه من نمیدونم اینارو برو از رئیس متین بپرس و میره. یکتا جیلین را میبینه و میگه تعجب کردم تازه الان فهمیدی چطور دادستان ایلگاز چیزی بهت نگفته! اون که واسه فهمیدن این موضوع به دفتر منم اومد! جیلین بهم میریزه و میگه چی داری میگی؟ دریا پیش دادستان کل میره و میگه باید یه چیزهاییو بهتون بگم. ایلگاز به ارن میگه جیلین فهمید یاقوز باباشو نکشته باید بهش بگیم دیگه حداقل این کارو بکنیم. ایلگاز به متین زنگ میزنه و میگه داریم میریم پیش چینار آماده باش که باید خودتو معرفی کنی!
جیلین از یکتا میپرسه که کجا داریم میریم؟ یکتا میگه پیش قاتل پدرت تا هرجور که میخوای حساب ازش پس بگیری. وقتی به اون ساختمان میرسن یکتا میگه که چینار پدرشو کشته و رئیس متین خاکش کرده و همه ازت مخفی کردن علی الخصوص ایلگاز! و مدام این حرفو میزنه ومیگه فقط من دوستتم و ماجرارو بهت گفتم! سپس از اونجا میره و جیلین با ترس و قدم هایی سست به داخل ساختمان میره. وقتی میرسه میبینه که پارس و ارن و ایلگاز اونجان و در حال باز کردن دست و پای چینار هستن جیلین حالش بد میشه که ایلگاز با دیدنش اشک تو چشماش جمع میشه…..
نظر شما