خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت

چینار به ایلگاز میگه بزار بهت توضیح بدم اما ایلگاز میگه ۳ ماه وقت داشتی که توضیح بدی! و با عصبانیت سرش داد میزنه و میگه ۳ ماهه منو خر فرض کردی! یجوری رفتار کردی که انگار دارم بهت تهمت میزنم! دیگه داداشمی نداری که به حرفات گوش بده! و پرتش میکنه سپس از ارن میخواد تا بهش دستبند بزنه چینار با گریه ازش میخواد تا اینجوری باهاش رفتار نکنه و با گریه ازش خواهش میکنه و میگه این حرفت یعنی چی؟ توروخدا با من اینکارو نکن!

پارس پیش جیلین میره و میگه اونجوری که فکر میکنی اصلا نیست، ما هم تازه فهمیدیم! جیلین با گریه میگه چطور تونست این همه مدت تو چشام نگاه کنه و چیزی نگه؟ پارس میگه همه ی ما تازه فهمیدیم ایلگاز فقط میخواست که چینار و پدرش خودشون برن اعتراف کنن. چینار گم شده بود ما هم چند دقیقه قبل از تو رسیدیم و پیداش کردیم بعدشم میخواستیم بریم که خودشونو تحویل بدن و بعد ایلگاز همه چیزو واست تعریف کنه یعنی واقعیتو بگه که خودت اومدی اینجا! نیروهای پلیس به همراه متین به اونجا میرسن.

چینار را دستبند به دست از ساختمان بیرون میارن و سوار ماشین میکنن، جیلین به متین میگه من بهت گفتم بابا! بغلت کردم و مثل آدمی که محتاج محبته بغلت کردم! چطور تونستی تو روم نگاه کنی؟ چطور تونستی جلوم بشینی و غذا بخوری؟ هر نفسی که میکشیو زهرمارت میکنم! پارس به مامورها میگه آقا متین را ببرین برای بازجویی و ثبت اظهاراتش. جیلین میگه منم میام و بدون اعتنا کردن به ایلگاز سوار ماشین میشه و میره. ایلگاز با چشمانی گریان رفتنشو نگاه میکنه. تو مسیر رفت متین نفسش بالا نمیاد و شیشه را پایین میده تا کمی هوای تازه بخوره.

دادستان کل پیش دادستان دریا میره و بهش میگه موضوعی که ازمون مخفی میکردن فاش شد! پدر جیلینو برادر ایلگاز چینار کشته و رئیس متین هم لاپوشونی کرده جرمو! دادستان دریا شوکه میشه. یکتا به دفترش میره که میبینه دوست سردار ازگل اونجاست و بهش میگه دادستان ایلگاز ازم سوالاتی پرسید ولی خیالتون راحت اسمی از شما نیومد وسط سپس یکتا بهش پیشنهاد میده مغازه را ول کنه و بیاد پیش اون کار کنه. امید به اتاق ارن میاد و به متین میگه رئیس یه جنازه تو کاباتاش پیدا شده ارن میگه برو به یکی دیگه بگو امید میگه ولی، متین بهش میگه من دیگه رئیست نیستم!

امید میگه فقط خواستم بگم جنازه متعلق به قاضی کمال هستش. همگی شوکه میشن و پارس میگه دیگه چی؟ بسه دیگه! دادستان کل با دیدن ایلگاز میخواد بهش مرخصی بده که ایلگاز میگه نمیخوام اینجوری بهترم. پارس به اتاق بازجویی میره تا اظهارات چینار را ثبت کنه. ارن میخواد بره اتاق بازجویی که میبینه چندتا از مامورها دارن پشت سر متین و چینار و ایلگاز حرف میزنن ارن عصبی میشه و باهاشون دعوا میکنه و بهشون میگه برین سر کارتون. ارن و پارس بازجویی را شروع میکنن و ایلگاز از پشت شیشه اونارو میبینه بعد از چند دقیقه جیلین هم به اونجا میره.

قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۸۶ سریال ترکی قضاوت

پارس میگه قشنگ تعریف کن. چینار میگه فردای آن روزی که آزاد شدم رفتم پارک نزدیک خونمون که سردار را ببینم پارس میگه این سردار همه جا هست! چینار میگه. قتی نیومد خواستم برم خونه که ظفر را دیدم که اسلحه گرفته سمتم! مطمئن بود که من اینجی را کشتم خون جلوی چشماشو گرفته بود! مطمئن بود با پارتی بازی اومدم بیرون. بعد گوشیمو انداخت دور، منو به زور سوار ماشین کرد برد سر مزار اینجی ازم خواست ازش معذرت خواهی کنم من هی بهش گفتم من نکشتم نتونستم راضیش کنم! آخرش صورتمو چسبوند به مزار گفت معذرت خواهی کن من از دستش فرار کردم فقط واسه این که ترسیده بودم!

رفتم تو اتوبوس بازم اونجا اومد نشست کنارم پارس میگه چرا فرار نکردی؟ چینار میگه ترسیده بودم نمیتونستم اسلحه گرفته بود سمتم! بعدش منو برد به همون ساختمونی که امروز اونجا پیدام کردین به طرف من اسلحه گرفته بود میخواست شلیک کنه منم پریدم اسلحه را از دستش گرفتم افتادیم رو زمین درگیر شدیم که یکدفعه شلیک شد اول فکر کردم خودم تیر خوردم نمیدونم به خاطر خونریزی بود یا ترس که از حال رفتم وقتی به هوش اومدم دیدم عمو ظفر کنارمه! حسابی ترسیدم. جیلین از اتاق بازجویی بیرون میره تا کمی هوا بخوره.

بازجویی از متین کایا شروع میشه. او میگه اون شب دیدم چینار با حالی داغون اومد خونه ازم کمک خواست گفت بهش کمک کنم. رفتم اون ساختمان پارس میپرسه کجاهاش زخمی بود؟ متین میگه قسمت سینه و شکمش خیلی خون آلود بود! پارس میگه کجاهاش تیر خورده بود؟ متین میگه نمیدونم پارس میگه رئیس پلیس به این بزرگی اونجا رفته و ندیده؟ مگه میشه؟ متین میگه ای کاش به عنوان رئیس پلیس رفته بودم! ولی به عنوان یه پدر اونجا بودم چینارم بهم گفته بود یه تیر منم دیگه نگاه نکردم.

بهم زنگ زدن که چینار خونریزی کرده منم جسدو، جیلین به شیشه میزنه و میگهبهش بگو نگه جسد بابام اسم داشت! ایلگاز به اتاق بازجویی میره و حرف جیلینو میگه. متین میگه ظفرو گذاشتم تو صندوق رفتیم بیمارستان برگشتم دیدم جنازه نیست! دوربینارو چک کردم دیدم یه نفر اومده برداشته برده! جیلین حالش بد میشه و میگه اونشب تمام وقت بابام تو صندوق بوده؟ و با حالی داغون از اونجا میره. پارس میگه یه وقفه بدیم بینش و از اونجا میره. پارس و ارن با کلافگی میگن هرچی بیشتر میریم جلو چیزهای بیشتری رو میاد و بیشتر گیج میشیم! این تیر دوم از کجا اومده؟ کی جسدو دزدیده و برده خاک کرده؟ اصلا جیلین چجوری فهمید ما اونجاییم و اومد اونجا؟ سپس به ارن میگه بره جیلینو بگه بیاد تا ازش بپرسه….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان