خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز نوشته ای تو دفترچه میبیند و به جیلین نشون میده و میگه نکنه منظور انگین این بوده که اتفاقی واسه بابات افتاده؟ جیلین جا میخوره و میگه نه بابا! بابای سفر رفته داره میاد! انگین از این لفظای مسخره داشت و با عصبانیت میره کنار پنجره و استرس میگیره ایلگاز میگه من نمیشناختمش. جیلین با عصبانیت میگه خوب وقتی نمیشناسیش چرا نظر میدی؟ چرا منو میریزی بهم؟ ایلگاز دلداریش میده و میگه همونجوریه که تو میگی راست میگی. متین با یه گلدان به اونجا میاد و به ایلگاز میگه اومدم هم تبریک بگم هم یه سر بزنم بهت، جیلین میگه منم داشتم میرفتم و از اتاق میره.

متین میپرسه چرا چشماش اشکی بود؟ چی شده؟ ایلگاز سکوت میکنه که متین میگه آهان فهمیدم بین خودتونه. ایلگاز بهش میگه بابا فیلمی که از انگین تازه به دستمون رسیده دیدی؟ متین میگه نه اعصابم خورد شد نتونستم همشو ببینم ایلگاز میگه درباره یه مشکل حرف میزنه من فکر میکنم به باباش ربط داره و اون چیزیش شده! متین جا میخوره. ایلگاز ازش میخواد تا بهش کمک کنه تو این پرونده. جیلین وقتی بیرون میاد توچه را میبینه میگه چرا نرفتی هنوز؟ توچه میگه کمیسر نیست! هرچی زنگ میزنم جواب نمیده حتی نپرسید که دادگاه چیشد؟

جیلین میگه حتما درگیر بوده و به ارن زنگ میزنه که میبینه کسی جواب نمیده بعد از چندتا بوق یه مرد برمیداره و میگه صاحب گوشی زخمی شده و خونیه جیلین جا میخوره و چون توچه روبروشه میخواد مراعات کنه تو حرف زدن که متین سریع گوشیو میگیره و میپرسه که ماجرا چیه؟ توچه از حرفاشون متوجه میشه که اتفاقی افتاده و میگه چیشده؟ متین وقتی میپرسه نبضشو بگیرین ببینین میزنه یا نه توچه میفهمه اتفاق بدی افتاده. جیلین پیش ایلگاز میره و بهش میگه که ارن انگار زخمی شده ایلگاز میپرسه یعنی چی؟ حالش خوبه؟ جیلین میگه نمیدونیم سپس همگی باهم به طرف اونجا راهی میشن.

یکتا و جنید به بازداشتگاه میرن. یکتا به سردار میگه حالتو نمیپرسم چون میدونم اینجا چه حسی داره و میرم سر اصل مطلب. گفتی چیزهایی میدونی که از پول ارزشش بیشتره! سردار میپرسه آزاد میشم دیگه؟ یکتا میگه حرفی نمیزنم که انجام ندم! سردار شروع میکنه به توضیح دادن که یه روز من و چینار مهمونی دعوت بودیم من زودتر رسیدم. ظفر بابای جیلین هم بود و با خودش اسلحه داشت. ظفر چینار را با خودش به زور برد و سوار ماشینش کرد منم ترسیدم دنبالشون کردم.

قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۷۴ سریال ترکی قضاوت

اول رفتن قبرستون سر قبر اینجی اونجا چینار موفق شد فرار کنه اما زود دوباره گیرش انداخت و بردتش یه ساختمان نیمه کاره اونجا قرار بود چینار را بکشه ولی برعکس شد و چینار ظفر را کشت. یکتا میگه واقعا؟ جدی میگی؟ سردار تایید میکنه و میگه فقط این نیست متین کایا پدرش سرپوش گذاشت روش تا کسی چیزی نفهمه یکتا از ته دل میخنده و میگه با جزئیات واسم تعریف کن. دریا پیش پارس میره تا درباره پرونده حرف بزنن پارس میگه خیلی نازک دل هستین دیروز فهمیدم! دریا میگه به جای شناختن من فکر کنین رو پرونده چون هنوز قاتل بیرونه و میره.

ایلگاز و بقیه پیش ارن میرسن و سریعا آمبولانس او را به بیمارستان منتقل میکند. دکتر میگه چاقو روده کوچیکرو صدمه زده اگه نتونیم جلوی خون ریزی را بگیریم از دستش میدیم و به اتاق عمل میره. سردار یکبار دیگه واسه یکتا تعریف میکنه و در آخر میگه که انگین از ماجرا خبر داشته و منو ساپورت مالی میکرد یکتا جا میخوره و از اونجا بیرون میان. یکتا به جنید میگه سریعا به حکم زندانش اعتراض کن سپس تو مسیر برگشت به جنید میگه واقعا کی باورش میشه همچین کاراهاییو اون پسر انجام داده و همه ماها را به بازی گرفته!

دریا به اتاق پارس میره و یه گلوله رو میزش میزاره و میگه نازک دل نیستم اتفاقا زیادی پوست کلفت شدم و سربسته به چیزهایی میگه و میره. پارس کنجکاو میشه و پیش نوا میره و ازش درباره دریا میپرسه. نوا میگه یعنی یه کنجکاوی ساده واسه همکاری فقط؟ پارس میگه آره پس چی؟ نوا لبخند میزنه و میگه همسرشو از دست داده. قبلا وکیل بود نمیرسم خبرنگار جفت خیلی عاشقی بودن یه روز که رفته بود دنبال دریا جلوی دادگاه یه نقاب پوش به رگبار میبنده شوهرشو. حالش خیلی بد شده بود یه سالی طول کشید تا خودشو جمع و جور کرد.

پارس میگه پس به خاطر همین بود که دادستان شده؟ نوا تایید میکنه و میگه آره همون موقع بود که آزمون قضاوت داد و سریعا قبول شد چون واسش خیلی سنگین بود که همچین اتفاقی بیوفته و هیچ پرونده ای واسش باز نشه. پارس وقتی به اتاقش میخواد بره قبلش پیش رضوان میره و بهش اسم شوهر سابق دریا را میدهد و میگه که پرونده اش را واسم پیدا کن میخوام بهش رسیدگی کنم. گل و آیلین و عثمان به همراه پارلا به خانه میخوان برن که آیلین جلوی عثمان را میگیره و میگه دیگه در این خونه همیشه به روی تو باز نیست نمیتونی هروقت خواستی بیای!

عثمان سعی میکنه آرومش کنه و میگه پارلا حال خوبی نداره میخوام کنارش باشم آیلین میگه خودم یه کاری میکنم سپس به داخل خانه میره و همان موقع زیور و زمرد از راه میرسن. زیور به طرف عثمان میره و شروع میکنه به کتک زدنش. گل آنها را از هم دور میکنه و وقتی به خانه میره به آیلین میگه تو چت شده؟ چرا اینجوری شدی؟ داشتن همدیگرو میکشتن! آیلین با بغض میگه چرا منو نمیبینی که تیکه تیکه شدم؟ رضوان به پارس میگه کمیسر ارن چاقو خورده پارس شوکه میشه و میگه چی؟ کی؟ حین عملیات؟ رضوان میگه نمیدونم سپس باهم به طرف بیمارستان میرن. یکتا و جنید سراغ دوست سردار میرن و میگن سردار گفته تو میدونی جنازه را کجا خاک کردین؟ او میخواد فرار کنه که جنید جلوشو میگیره و میگه کاپشنتو بپوش بیرون هوا سرده…..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان