خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت (yargi) + عکس

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت

جیلین وقتی به یاد میاره با خوشحالی میگه من نبودم کار من نبود! ولی پس کار کی بوده؟ اون زن کی بوده؟ یکتا میگه زن‌هایی هم تو اون لیست بودن مثلا لاجین! لاجین که با راننده یکتا در رابطه ست کنار ساحل باهاش حرف میزنه و میگه یکتا میدونه نمیدونم از کجا ولی فهمیده، کسی چیزی نمیفهمه. ایلگاز میگه کسایی هم هستن که زن هایی تو زندگیشونن که با اونا تهدید شدن مثل پارس جیلین تایید میکنه و میگه نوا ! همان موقع نوا از بانک بیرون میاد و پولهارو به جنید نشون میده و میگه تموم شد همه رو گرفتم جنید ازش میپرسه اگه پارس بفهمه خونه رو فروختی و بهش نگفتی ناراحت نمیشه؟

نوا میگه نمیدونم تو فقط زودتر کارهاشو بکن جنید قبول میکنه. جیلین میگه سدا هم میتونه باشه! سدا به سرویس بهداشتی میره و سریعا به یکی زنگ میزنه و میگه بهم کمک کن اما اون طرف تلفنو قطع میکنه. جیلین میگه خیالم الان خیلی راحت شده میدونم که کار من نبوده ایلگاز میگه الان میدونیم دنبال چی هستیم جیلین میخواد ببوستش که ایلگاز زاویه صورتشو تغییر میده جیلین میگه الان منو پس زدی؟ آره دیگه! ایلگاز میگه نه فقط نخواستم اینجا خاطره انگیز بشه که با یادش حالمون گرفته بشه جیلین لبخند میزنه و دستشو میگیره و میگه تو رمانتیک ترین مردی هستی که دیدم و میرن.

قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۵۰ سریال ترکی قضاوت

آیلین به سر کار عثمان میره و ازش میپرسه اون زنیکه حالش چطور بود؟ چش شده بود؟ عثمان میگه نمیدونم نرفتم تو بیمارستان اومدم یکراست اینجا ولی سوار ماشین داشتن میکردن صورتش مثل گچ سفید بود رنگش پریده بود! آیلین ناراحت میشه و میگه خوبم نگاهش کردی انگاری و از اونجا میره. توچه تو حمومه که وقتی بیرون میاد ارن میگه چیشده؟ آخه آخرین باری که همو دیدیم گفتی نمیخوای دیگه منو ببینی چیشد یهو؟ با مادرت بحثت شده یا اون بابای بی شرفت باز کاری کرده؟ توچه میگه نه با مامانم حرف زدم موضوع تورو فهمیدم فقط خواستم بگم که به مدت اینجا میمونم تا ببینم میتونم بهت بگم بابا یا نه!

ارن خوشحال میشه و پارس بهش زنگ میزنه که سریعا به محل حادثه بره. ارن تو راهه که امید بهش زنگ میزنه و میگه یه نفر به اسم اوزلم اومده اینجا میخواد شمارو ببینه ارن میگه بگو بره بعدا الان نمیتونم و تلفنو قطع میکنه. امید به اوزلم میگه که او با قاطعی جوابشو میده که من همینجا منتظرش میمونم تا بیاد. جیلین و ایلگاز به فروشگاه موبایل میرن تا جیلین گوشی بخره. جنید به اتاق سدا میره و لیست کسانی که به ملاقات انگین رفته بودن را میده همان موقع اجه به داخل میاد و میگه یه خبر دارم انگار روزی که انگین مسموم شده بود قاضی نوا رفته بوده زندان و وقتی میفهمه مسموم شده سوار آمبولانس میشه با انگین میره.

سدا میگه عجیبه پس چرا تو لیست ملاقاتیا نیست؟ جنید میگه حتما یادشون رفته بنویسن! سدا میگه آفرین اجه خبر خوبی بود ادامه بده. جنید وقتی از اتاق بیرون میره به نوا زنگ میزنه و میگه که فهمیدن تو با آمبولانس رفتی به بیمارستان نوا استرس وجودشو فرا میگیره و تلفنو قطع میکنه. جیلین تو راه برگشت به ایلگاز میگه تو مسیر رفتند به دادگاه منو کنار دریا پیاده کن میخوام یخورده پیاده روی هم بکنم ایلگاز قبول میکنه. سپس وقتی به اسکله میرسه جیلین میخواد پیاده بشه که ایلگاز میگه من استعفا دادم جیلین خشکش میزنه و میگه چی؟

مگه من نگفتم کارتو به خطر ننداز؟ مگه قول ندادی؟ و از ماشین پیاده میشه. ایلگاز دلیلشو بهش میگه و ازش میخواد تا تو این تصمیمش کنارش باشه اما جیلین میگه الان میخوای چیکار کنی؟ ایلگاز میگه فردا واسه وکالت آزمون دارم جیلین میگه میفهمی اصلا چی میگی؟

وکالت یعنی بتونی خودتو جای موکلت بزاری یعنی مجبور بشی هرکاری بکنی تو یه دروغ کوچیکم نمیتونی بگی چه برسه به این کارها؟ ایلگاز میگه بازم بشه میکنم جیلین با عصبانیت میگه ۱۰۰٪ میشه شک نکن و از اونجا میره. اوزلم به ارن زنگ میزنه و میگه که توچه گم شده دیروز از خونه زد بیرون الان ازش خبری ندارم میترسم بلایی سر خودش آوردی باشه ارن میگه نگران نباش خونه منه اوزلم جا میخوره و میگه چی؟ ارن میگه از خونه اومدم بیرون دیدم با چمدانش نشسته گفت تو خبر داری!

اوزلم میگه باید از الان بگم که زود حرفاشو باور نکنی! سپس آدرس خونه اش را میخواد تا بره با توچه حرف بزنه اما ارن میگه باید منم باشم تو این مکالمه برو خونه استراحت کن خبرت میکنم. جیلین تو اتاقشه که گل پیشش میره و میگه چرا هرچی ازت سوال میکنه جواب نمیدی؟ الان یعنی برگشتی خونه؟ سپس میپرسه تو ازدواج کردی؟ اگه کردی پس چرا اینجایی پیش شوهرت نیستی؟ جیلین تایید میکنه و سپس با کلافگی میگه مجبور بودیم ازدواج کنیم! گل میگه اگه مجبور بودی و زوری بوده چرا اومدن دم در؟ جیلین جا میخوره و به دم در میره. ایلگاز به جیلین میگه من فردا زمان تعهد وکلارو دارم خواستم بیام بهت بگم که خوشحال میشم کنارم باشی و میره.

ارن وقتی به خانه برمیگرده با دیدن توچه که رو کاناپه خوابه لبخند میزنه. ارن میبینه روی میز پر از آشغال هله هوله ست که با کلافگی به خودش میگه با این آشغال‌ها شکمشو پر کرده! سپس از خواب بیدارش میکنه و میگه اینجا کمر درد میگیری پاشو برو تو اتاق بخواب توچه هم قبول میکنه و میره….

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان