خلاصه داستان قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید.

خلاصه داستان قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت

در این مطلب از سایت صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت را برای دوستداران این سریال قرار داده ایم، با ما همراه باشید. این سریال به نویسندگی سما ارگنکون (Sema Ergenekon) و کارگردانی علی بیلگین (Ali Bilgin) در ژانری جنایی پلیسی عاشقانه ساخته شده است. این سریال از ۱۲ شهریور ماه ۱۴۰۱ راس ساعت ۲۳ از شبکه جم سریز به صورت دوبله فارسی پخش می شود.

بازیگران این سریال عبارتنداز؛ Kaan Urgancıoğlu (Ilgaz), Pınar Deniz (Ceylin), Hüseyin Avni Danyal (Metin), Uğur Polat (Yekta), Mehmet Yılmaz Ak (Pars), Ali Seçkiner Alıcı (Zafer), Arda Anarat (Çınar), Ece Yüksel (İnci), Zeyno Eracar (Gül), Uğur Arslan (Eren), Onur Durmaz (Engin), Başak Gümülcinelioğlu (Neva), Pınar Çağlar Gençtürk (Aylin), Onur Özaydın (Osman), Özlem Çakar (Makbule), Zeynep Atılgan (Parla), Beren Nur Karadiş (Defne).

خلاصه داستان قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز و جیلین تو راهرو دادگاه روبرو میشن و باهمدیگه صحبت میکنن. ایلگاز میگه با این کارهات میخوای به همه بگی من ازت دست کشیدم نه؟! ولی اینو بدون کسی که دست اون یکیو اول ول کرد تو بودی! تو رفتی کنار از این رابطه وقتی تو چشام نگاه کردی دروغ گفتی، دست پارلارو گرفتی بردی فرودگاه! تو نخواستی ما بمونیم! جیلین میگه هی با خودم فکر میکنم که چطور تونستی همچین کاری با من بکنی؟ تو دل منو و خانواده مو خون کردی!

هرچی فکر میکنم میبینم ما شدن ما اشتباهه و شدنی نیست و با گریه از اونجا میره. جیلین به دفتر میره و به خودش میگه باز برگشتم به روزهای تنهاییم سپس میبینه ایلگاز بهش پیام صوتی ٔاده که ازت خواهش میکنم برگرد به خانه خودت من برمیگردم به خونه بابام اما جیلین میگه نه اینجوری بهتره من تو دفترم تو هم تو خونه ات اینجوری هرکس جایی که باید باشه هست.زنگ در خانه جیلین خورده میشه و میبینه که دریاست. دریا بهش میگه اومدم که تنها نباشی جیلین تعارف میکنه که به داخل بره.

از طرفی ارن و پارس هم پیش ایلگاز میرن و با او حرف میزنن. ارن میگه میخوام یه چیزی بگم ولی قول بده عصبی نشی! چند ماه پیش که جیلین دزدیده شده بود دعا میکردی که برگرده پیشت میگفتی فقط باشه اشکال نداره دروغ و کلک هاشو قبول میکنم ولی الان! ایلگاز میگه آره گفتم ولی دیگه نگفتم بیاد تو چشمام نگاه کنه بهم دروغ بگه و از پشت به من و کارم خنجر بزنه که! ای کاش میتونستم قلبمو باز کنم که ببینین چقدر قلبمو شکونده و داغون کرده!

فردای آن روز ایلگاز به خانه ی پدرش میره، متین استرس میگیره که نکنه پارلارو بفهمه که اونجاست. ایلگاز میز صبحانه را میبینه و میگه مهمون دارین؟ متین میگه نه ایلگاز میگه پس کسی میخواد بیاد؟ متین میگه نه چطور؟ ایلگاز به میز اشاره میکنه که متین میگه معلوم نیست ظرف بیشترو برای چینار گذاشتم یا پدربزرگت! حواس ندارم که، ایلگاز میگه سخته فراموش کردن آدما سخته! سپس ازش میپرسه جیلین برای دادگاه اومد ازت کمک بخواد؟

متین میگه آره اومد یه چیزهایی گفت الانم میخوام برم دفتر پیشش و هرکاری از دستم بربیاد انجام میدم ایلگاز میگه با این سوال که با ضربه اول اون اتفاق واسش افتاده یا ضربه آخر شروع کنه متین لبخند میزنه و میگه حتما میگم سپس ایلگاز ازش میخواد تا به جیلین نگه اومده دیدنش و از اونجا میره. جیلین به دادگاه پیش قاضی میره و موفق میشه حکم آزادی حین محکومیت از قاضی واسشون بگیره وقتی از اتاق بیرون میاد ارن از خوشحالی اونو در آغوش میگیره و میگه الکی نیست که بهت میگم ملکه!

قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت

قسمت ۱۴۹ سریال ترکی قضاوت

ایلگاز تو اداره پلیس پیش ارن هستش متوجه میشه توهین دستشویی خرابه و با زدنش فیوز برق میپره وقتی از ارن میپرسه از کی خرابه او بهش میگه دو سالی هست سپس تو فکر فرو میره و میگه بابام فقط اون روز رفت سرویس! و با عجله به طرف خانه شان راهی میسه که ارن هم پشت سرش میره و سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه. متین چینار را به خانه آورده که پارلا با دیدن چینار حسابی خوشحال میشه و وقتی متین میره چینار او را بغل میکنه و حالشو میپرسه که پارلا میگه الان بهترم شدم همان موقع متین میاد و با حالتی تاسف نگاهشون میکنه. بعد از اینکه پارلا از خانه متین میره،

ایلگاز به خانه پدرش میرسه و اونجا را میگرده که متین میپرسه چیشده؟ ایلگاز ازش میپرسه پارلا اینجاست؟ متین میگه چی میگی؟ ایلگاز از دفنه میپرسه که او به دروغ میگه نه اینجا نبود ارن اونو از اونجا میبره. جیلین پارلا را با خودش به اتاق پارس میبره و میگه پارلا اومده خودشو معرفی کنه پارس میگه اوووو گمشده پیدا شد تو روز دادگاه هم اومده خوبه.

دادگاه شروع میشه و یکتا شکایتشو اعلام میکنه و اشد مجازات را برای محکومین داره جیلین تو جایگاه حاضر میشه و از موکل هاش دفاع میکنه و میگه درسته که سردار با ضربه به سرش مرده اما کی میدونه که بر اثر کدوم صربه بوده؟ ضربه اول؟ دوم؟ یا آخر؟ سپس پزشک پزشکی قانونی را به دادگاه احضار میکنن و ازش سوالاتی در این باره می پرسند. جیلین در آخر به قاضی میگه به خاطر معلوم نبودن اینکه کدوم ضربه باعث مرگ سردار شده از قاضی تبرعه شدن موکلامو میخواستم قاضی میگه باید با متخصص مشورت کنم و چند دقیقه ای استراحت میده.

پارس و ایلگاز بیرون میرن و پارس بهش میگه این جلسه نشه حتما جلسه بعد جیلین تبرعه شدنشونو میگیره از قاضی خداکنه همه چیز خوب پیش بره دوباره خنده و لبخند بیاد روی بلامون ما میخوایم عروسی بگیریم میخوام اسم تو و جیلین بیاد به عنوان شاهدهای عقدمون! ایلگاز میگه فکر نکنم اثری داشته باشه رو ما و از اونجا میره. قاضی میگه حکم صادر شد همگی می ایستند. قاضی آزادی در حین محاکمه را حکم میکند که باعث خوشحالی همشون میشه اما جیلین سر جاش میشینه و گریه میکنه. تولگا بهش میگه چیشده؟ این گریه از سر خوشحالی نیست!

چینار پدربزرگشو در آغوش میگیره که مردان بهش میگه ناراحت نباش عروس وکیلم منو میاره بیرون. بعد از تموم شدن جلسه دادگاه جیلین با برگه طلاق توافقی به اتاق ایلگاز میره و در حالیکه حلقه اش را از تو انگشتش در آورده برگه را بهش میده و میگه بهتره زودتر اینم کارش تموم بشه بره ایلگاز کمی بهش با ناراحتی نگاه میکنه سپس امضاء میکند، جیلین در حالیکه حالش بد شدهبه مسیرش با قدرت ادامه میده …..

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال ترکی قضاوت (yargi)

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار مرتبط سایر رسانه‌ها
    اخبار از پلیکان
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان