خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت سوم + دانلود قسمت ۳ سریال اجل معلق

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه ای از قسمت سوم سریال اجل معلق به همراه لینک دانلود آن را برایتان آورده ایم که در روز جمعه ۱۶ خرداد منتشر می شود.

خلاصه داستان سریال اجل معلق قسمت سوم + دانلود قسمت ۳ سریال اجل معلق
صفحه اقتصاد -

پخش سریال نمایش خانگی «اجل معلق » به نویسندگی و کارگردانی عادل تبریزی و تهیه‌کنندگی سید ابراهیم عامریان از روز جمعه ۲ خرداد ماه ساعت ۱۲ ظهر به صورت اختصاصی از پلتفرم نمایش خانگی فیلمنت آغاز شد، پخش این سریال به صورت هفتگی در این پلتفرم ادامه دارد. سریال «اجل معلق» یک سریال کمدی ۲۰ قسمتی است.

خلاصه قسمت سوم سریال اجل معلق

بعد از مرگ تقی که هم اتاقی داوود بود، صدیق میگه داداش من نظر کرده شده، غلام میگه خوبه با پراید تصادف کرده. ماموری که طهماسب داییِ غلام آورده برای جلب داوود از اینکه داوود با شمارش معکوس جون پیرمرد رو گرفته بود می ترسه ازشون می خواد که برن کلانتری تا یه مامور دیگه بیارن.  پرستار میاد صدیق ازش حال داوود رو می پرسه، بهش میگه حالش خوبه اما انگار دیوونه شده و همش با روح این پیرمرده داره حرف میزنه.

فرشته ای زیبا برای همراهی تقی به برزخ میاد و تقی گریه می کنه که کاش با پسرم حمید آشتی می کردم و با دخترم مینا صحبت می کردم. اجل بهش میگه تنها کاری که اونا میتونن بکنن اینه که برات خیرات بکنن، داوود میگه من میتونم بهش کمک کنم برم پیش بچه هاش و ازشون حلالیت بخوام. تقی میگه آدرس خونم تو پرونده پزشکی من هست. اجل داوود رو تهدید  میکنه که خط قرمزها رو رد نکنه وگرنه مجبور میشه چهره برزخیش رو بهش نشون بده، اما داوود با این تهدیدها نمیترسه. 

داوود از موقعیت خودش سوء استفاده می کنه و طهماسب و بقیه رو کمی می‌رسونه. که یکدفعه پیغامی به اجل میرسه که نوبت محبوبه لاجوردی در اتاق روبرو هست که بره بالا، داوود متوجه میشه و سریع شروع به انجام یه سری کارها می کنه و دوباره مراسم رو شروع میکنه که محبوبه لاجوردی به سوی دیار باقی خواهد شتافت. طهماسب با دیدن این موقعیت ها می ترسه و میگه که مخلصتیم. داوود هم شروع به نصیحت کردن میکنه که نباید حرص مال دنیا رو بخوریم. داوود میگه گلوم خشک شده، طهماسب فوری میره کلی آبمیوه و کمپوت می‌خره میاره میگه مامور رو هم فرستادم رفت. گریه میکنه که داوود از من بگذر من سه تا بچه کوچیک دارم، غلام میگه تو که دو تا بچه داری. طهماسب از دهنش در میره که یکیش مال اون یکیه، داوود میگه وای زیرابی هم که رفتی، دارم می بینم که جهنم رو برات آماده می کنن. بعد میگه بخش بی ناموسها رو براش آماده کردن. طهماسب میگه قول میدم  که آدم خوبی میشم، بذار عروسی بچه هامو ببینم. اجل میاد و با عصبانیت بهش میگه من فقط منتظرم زمان سنج تو تموم بشه با چشمای خودم ببینم که راهی برزخ میشی، تا دل کائناتی من خنک بشه، این بنده خدا قراره ۸۰ سال عمر بکنه. 

روز بعد داوود رو با کلی سلام صلوات  راهی خونه می کنن، که حاج داوود قهرمان همیشه با ما بمان. آقا ایوب سوپری هم میگه حساب دفتری هاتو پاک کردم، پیراهنی که از داوود پس گرفته بود رو هم میاره براش. همسایه ها با کلی هدیه میان دیدن داوود. داوود هم از بهشت خیالی که ندیده بود براشون تعریف می کرد.

محمود شبونه به امیر میگه نوشیدنی الکلی که با خودش آورده بود رو ببره بریزه بیرون تا داوود ندیده، بعد صدای داوود رو میشنوه که داره صحبت میکنه که با اجل صحبت می کرد که شما اختر مخلوقات هستید، من اختیاراتم رو نمی خوام مال تو، اجل میگه من با تو کاری ندارم انشالله زمان سنج صفر بشه ببرمت. داوود میگه من همینطوری نمیتونم برم اگه برم تکلیف بچه هامو و صدیق چی میشه؟ باید یه پولی براشون جور کنم بعد برم. اجل میگه تا اونجاییکه من میدونم شما هیچی از خودت نداری اونوقت از کجا می خوای پول جور کنی. داوود میگه یه فکرایی دارم بعدا بهت میگم. اجل میگه من نیت خوبی برای این کار شماندارم و حس می کنم داری میفتی توی هچل.

داوود میره پیش غلام تا با هم برن خونه تقی و با بچه هاش صحبت کنند،  بهشون تا میگه که با روح پدرتون در ارتباطم  دعواشون میشه و بچه هاش می خوان بزننشون. اما وقتی چندتا نشونه بهشون میدن باور می کنند، داوود میگه پدرتون به من گفته که یه جایی مالی داره که شما ازش بی خبرید، بهشون میگه که در ازای گرفتن ۷ درصد از کل مال جای پول رو میگه، داوود میگه پدرتون اینجاست میتونید باهاش حرف بزنید، دختر تقی کلی گریه می کنه ، از بالا به اجل می گن که اجازه صادر شده تا روح تقی از طریق داوود با بچه هاش صحبت کنه، روح تقی میگه یه پولی برای مینا گذاشتم، نوه ام صادق رو کلاس نقاشی بفرستید و عمو رحمت هم دستش خالیه بهش برسن، به حمید بگو که منو ببخشه، یه پولی هم زیر پای من تو مبله بر دارن و منو حلال کنن. بعد از رفتن روح تقی، مبل رو باز می کنن می بینن کلی دلار و سکه داخلشه. حمید از داوود تشکر میکنه که با گفتن جای پولها بهشون کمک کرده بعد یه ماشین و یه چک ۲۰۰ میلیونی به داوود میده. موقع برگشت غلام میگه دمشون گرم من اگه جای اینا بودم هیچی نمی‌دادم. اجل میگه صلاح در این بود که همین رو هم قبول نمی کردی آقای داوود سعیدی. داوود به غلام میگه از این به بعد من رابط اجل با آدمهام ....

سریال اجل معلق

دانلود قسمت سوم سریال اجل معلق

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه