خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی وحشی yabani + پخش آنلاین
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی وحشی را مشاهده میکنید. همراه ما باشید. سریال ترکی وحشی، یکی از جدیدترین مجموعههای تلویزیونی سینمای ترکیهاست که اخیرا شروع به پخش کرده است. این سریال ترکی از یک فیلمنامه درام بهره میبرد. فیلمنامهای که حاصل قلم هیلال یلدیز (Hilal Yildiz)، سراپ گازل (Serap Gazel)، نازلی سونلو (Nazli Sunlu) و چیسم کاتیلماز (Çisem Katilmaz) به همراهی ملک سون (Melek Seven) است.
بازیگران این سریال عبارتنداز؛ هالیت اوزگور ساری (Halit Özgür Sarı) در نقش یامان سویسالان (Yaman Soysalan)، سیما بارلاس (Simay Barlas) در نقش رویا (Rüya)، دولونای سویسرت (Dolunay Soysert) در نقش نسلیهان سویسالان (Neslihan Soysalan)، عثمان آلکاش (Osman Alkaş) در نقش اِشرف علی سویسالان (Eşref Ali Soysalan)، یوردائر اوکور (Yurdaer Okur) در نقش سرخان سویسالان (Serhan Soysalan)، برتان اصلانی (Bertan Asllani) در نقش آلاز سویسالان (Alaz Soysalan)، سرای اوزکان (Seray Özkan) در نقش کاگلا سویسالان (Çağla Soysalan)، آلینا آل (Aleyna Al) در نقش ایس سویسالان (Ece Soysalan)، روژبین اردن (Rojbin Erden) بازیگر نقش عاصی در سریال وحشی (Asi)، سزر آریچای (Sezer Arıçay) در نقش جسور (Cesur)، رامز ملاموسا (Ramiz Mullamusa) در نقش عمت (Umut)، شبنم حسنیصوفی (Şebnem Hassanisoughi) در نقش شبنم سوالپ (Şebnem Sualp)، سلیم جان یالچین (Selim Can Yalçın) در نقش ایلکر سوالپ (İlker Sualp)، بارتو دیلمن (Bartu Dilmen) در نقش روزگار (Rüzgar)، تایانچ آییدین (Tayanç Ayaydın) در نقش گون آیدین (Güven Aydın)، آشکین شینول (Aşkın Şenol) در نقش سلیم (Salim)، ایشیگل اونسال (Ayşegül Ünsal) در نقش فریده (Feride)، گورآی گورکم (Güray Görkem) از بازیگران سریال وحشی در نقش عثمان (Osman)، بیرگول اولوسوی (gül Ulusoy) در نقش یارداگل (Yurdagül).
برای پخش آنلاین این سریال اینجا کلیک کنید.
خلاصه داستان قسمت ۶۳ سریال ترکی وحشی
متین و شبنم باهمدیگه در حال حرف زدن با رویا هستن که بهشون یه فرصت بده که یه خانواده باهم بشن دوباره رویا قبول میکنه و ازشون میخواد تا بهش فرصت بدن که این ماجراهارو هضم کنه و از خونه میره بیرون. متین به شبنم میگه قسمت سختشو گذروندیم. سرهان خبرنگارها را جمع کرده و میخواد سخنرانی را شروع کنه که میبینه نسلیهان به اونجا اومده سرهان فکر میکنه اومده تا جلوی اون کارشو بگیره که به خبرنگارها میگه یه لحظه الان میام و میره پیش نسلیهان و بهش میگه میدونستم میای خانمم بریم وسیله هام بهم ریخته ست جمع کنم بریم خونه مون نسلیهان بهش میگه بزار بهم ریخته بمونه و خودش میره پای تریبون و به خبرنگارها میگه سرهان همه ی شماهارو جمع کرده ولی من حرف میزنم میخوام حقیقتیو که سالها از همه مخفی کردمو بهتون بگم.
حقیقتی که میخواستن باهاش منو تهدید کنن و منو تحت فشار بزارن ولی من باید به همه زن ها علی الخصوص دخترهای خودم نشون بدم که نباید سر خم کنن واسه هرچیزی و قوی باشن! یامان علی سویسالان که سالها گم شده بود همتون خبر دارین که مدتیه خداروشکر پیدا شده و برگشته پیشمون ولی باید بگم که سرهان سویسالان پدر بیولوژیکی یامان علی نیست بلکه پدر واقعیش دکتر هومن آیدین هستش. نسلیهان تمام حرفاشو میزنه در حالیکه به چشم های سرهان زل زده اشرف خان میره جلوی سرهان و بهش میگه تصمیم دارم فامیلیمو که بهت دادم پس بگیرم چی بود فامیلیه خودت؟ سپس پوزخند میزنه و از اونجا میرن. اجه به همراه چاعلا این خبرو به صورت آنلاین میبینن. هومن پست فرمونه که مژده همسرش زنگ میزنه و به خاطر این خبر باهاش دعوا میکنه.
هومن که نمیدونه چی به چیه بهش میگه من از چیزی خبر ندارم! چی میگی؟ او واسش لینکی میفرسته که هومن با دیدن خبر جا میخوره و به خودش میگه آخ نسلیهان آخه چرا بدون گفتن به من این کارو کردی! جسور به کمک دکتر برای آسی سوپ درست کرده و میبره تا بهش بده بخوره او نمیخواد و میگه بزار اونجا بخوام خودم میخورم اما جسور میگه بزار یکبارم من ازت مراقبت کنم همش نمیشه که تو از ما پرستاری کنی! آسی میگه نمیخوام، جسور سعی میکنه باهاش حرف بزنه و میگه که آخه قربونت برم اون عوضی ارزش ناراحتی داره؟ ندیدی چه کارهایی کرده؟ خواسته رویا و یامانو بکشه بعد برای اینکه شاهد داشته باشه که اون این کارو نکرده اومده با تو گذرونده شبو آدم از این کثیف تر مگه هست؟ فراموشش کن بره پی کارش! انقدر خودتو اذیت نکن!
یامان که به خونه اومده بوده با شنیدن این حرفا تو عالم برزخ میره و با عصبانیت میره داخل و میگه این چیزایی که جسور گفت حقیقت داره؟ آسی شوکه شده و جسور بهش میگه آروم باش بزار واست توضیح بدم! یامان میگه چیو توضیح بدی؟همه چیزو شنیدم! جسور میگه انتقامشو گرفته خودش ببین رفته چاقو زده بهش تو کاری نکن! و سعی میکنه جلوشو بگیره اما موفق نمیشه. یامان میره سراغ آلاز و حسابی کتکش میزنه و صورتشو داغون میکنه. نسلیهان با هومن تو کافه قرار گذاشته تا باهم حرف بزنن هومن به نسلیهان میگه تو نباید به من بگی؟ یه مشورتی بکنی؟ مثلا من متعهلم! نسلیهان میگه آهان حواسم نبود مگه تو زنت خبر نداره؟ اگه خبر نداره این همه مدت به چه بهونه ای موندی؟
هومن با کلافگی میگه اینا الان واقعا واست سواله؟ زندگی منو ریختی بهم! چرا هیچی تحت کنترل من نیست؟ پسرم از یکی دیگه میفهمه باباش منم، زنم از دوستاش میفهمه که یامان پسر منه! این چه وضعشه! نسلیهان میگه متأسفم وقتی تهدیدم کرد مغزم اصلا کار نکرد! حالا خیلی بد شد واست؟ هومن میگه نه باهاش حرف میزنم زن فهمیده ایه. سرهان تو هتله که در اتاقش زده میشه سرهان باز میکنه درو که میبینه یکی از بچه های بیمارستانه بهش میگه حتما بچه ها نگران شدن! بهشون بگو به زودی همه چیز برمیگرده به روال سابق منم خوبم اما او بهش میگه اشرف خان امروز شمارو اخراج کردن وسایلتونو آوردم و جعبه را بهش میده. سرهان جعبه را میگیره و میره داخل.
الاز با دیدنش میگه تیر آخرو هم زد آره؟ اخراجت کرد! از اشرف خان همچین چیزی برمیومد. سرهان نشسته و سرشو میگیره و میگه اون مرتیکه همه چیزمو ازم گرفت زندگیمونو نابود کرد! آلاز دلداریش میده و ازش میخواد تا آروم باشه همه چیزو باهم درست میکنن. آلاز رفته حاضر بشه که با پدرش جایی برن اما وقتی میاد میبینه سرهان نیست و اسلحه ای که تو جعبه بوده را هم برداشته برده او حسابی میترسه و به یامان زنگ میزنه اما او برنمیداره واسه همین بهش پیام میده که بابام میخواد پدرتو بکشه. یامان سریع بهش زنگ میزنه و میگه چی میگی مرتیکه؟ او ماجرارو میگه که یامان سریعا میره سمتش خونه پدرش. هومن وقتی به خونه اش میره میبینه در بازه وقتی به داخل میره صدای شلیک گلوله ای میاد. وقتی یامان میرسه اونجا به داخل میره و میبینه پدرش رو زمین بیهوشه و اسلحه تو دستشه از طرفی پدربزرگش اشرف خان روی زمین افتاده و مرده و تیر خورده یامان گریه میکنه که هومن به هوش میاد و میگه کار من نبوده! پلیس ها میان داخل و اونارو دستگیر میکنن....
نظر شما