قسمت ۲۹ سریال فریبا با لینک تلوبیون + در قسمت ۲۹ سریال فریبا چه می گذرد؟

در این مطلب علاوه بر دانلود سریال فریبا قسمت ۲۹ خلاصه قسمت ۲۹ سریال فریبا را نیز می توانید بخوانید.

قسمت ۲۹ سریال فریبا با لینک تلوبیون + در قسمت ۲۹ سریال فریبا چه می گذرد؟
صفحه اقتصاد -

سریال فریبا که داستان یک بلاگر اینستاگرمی می باشد به تهیه‌کنندگی سید رامین موسوی ملکی و کارگردانی محمود معظمی ساخته شده است، این سریال با هنرنمایی علیرضا خمسه، ستاره سادات قطبی، ارسلان قاسمی، ساناز سعیدی، فرزاد حسنی، امیرمحمد زند، نسیم ادبی، ثریا قاسمی و ... محصول سال ۱۴۰۳ می باشد.

سریال فریبا هر شب از شبکه سه سیما منتشر می شود، در این مطلب لینک دانلود قسمت بیست و نهم سریال فریبا به همراه خلاصه داستان سریال فریبا وجود دارد که مشاهده خواهید کرد.

خلاصه داستان سریال فریبا قسمت ۲۹

ترنم با یکی از بچه های قسمت مدلینگ تو کافه قرار گذاشته و باهاش صحبت میکنه و بعد از کمی احوالپرسی و خبر گرفتن بهش میگه دوست دارم بیام تو کار شما از این طریق برم خارج از کشور او بهش میگه کار مت چه ربطی به خارج داره؟ ترنم میگه مگه قبلا برای کار مدلینگ چند نفر از شماهارو به خارج از کشور نبردن؟ اونجا چند نفرشون موندگار شدن دیگه نیومدن؟ او تأیید میکنه و میگه آهان از اون نظر ولی حالا اگه دوست داری بیای تو این کار تمام جوانبشو بسنج چون سختی های خودشو هم داره! فریبا با پناه رفتن به یه رستوران و اونجا لایو میگیرن تا هم اونجارو تبلیغ کنه هم کیکی که تو دستشه سپس بعد از لایو گرفتن به مناسبت ماهگرد آشناییشون میرن به یه مزون تا اونجارو هم تبلیغ کنن مادر نسترن تبلیغات پناه را با فریبا میبینه و بهم میریزه.

فربیا وقتی به سمت خونه اش میره میبینه کلی پلیس جلوی در ساختمانه که فریبا از مسئول لابی می‌پرسه که اینجا چه اتفاقی افتاده چه خبره؟ او بهش میگه که انگاری همسر مدیر ساختمون فوت کرده فریبا جا می‌خوره و میگه چی؟ تو ساختمون تو واحد خودش فوت کرده؟ او تایید می‌کنه که فریبا میگه پس چرا انقدر پلیس اینجاست؟ او میگه که انگاری ماجرا یکم بو داره جسد تو یخچال خونه اش پیدا شده فریبا شوکه میشه و میگه چی داری میگی؟ یعنی چی؟ خانمش که سفر بود! شوهرش کجاست؟ او بهش میگه خبری ازش نیست انگاری با همدیگه قهر کرده بودند و خانمش رفته بود شهرستان پیش خانواده وقتی هم که شوهرش میره دنبالش و برمی‌گردونتش خانواده زنش هرچی زنگ می‌زنن موفق نمی‌شن باهاش صحبت کنن انگاری یکی دو هفته هم هست که خانمش برگشته خانواده مرحوم با شوهرش تماس می‌گیرن که حال دخترشونو بپرسن اما اونم اصلاً جواب نمی‌داده که نگران میشن میان تهران وقتی می‌رسن اینجا متوجه این وضعیت میشن و به پلیس زنگ می‌زنند.

فریبا شوکه شده به خودش میگه پس می‌خواست واحدشونو تغییر دکوراسیون بده به خاطر همین بوده می‌خواسته دل زنشو به دست بیاره و حسابی تو فکر میره! شبانه ترنم میره دم در خونه مادر ابراهیم و باهاش درباره ابراهیم صحبت می‌کنه میگه که من یه چیزهایی فهمیدم اما نمی‌دونم به ابراهیم ربطی داره یا نه ولی گفتم باهاتون در میون بزارم مادر ابراهیم ازش می‌پرسه که چی شده؟ بهم بگو، ترنم میگه انگاری تو شرکت یه بخشی هست برای مدلینگ که دختر پسرهای زیادیو می‌فرستن به دبی اما بعضیاشون وقتی پاشون به دبی می‌رسه هیچ خبری ازشون نمی‌شه و کسی هم ازشون خبری ندارن مادر ابراهیم حسابی استرس می‌گیره و به هم می‌ریزه فریبا پیام صوتی از پارسا دریافت می‌کنه که بهش میگه خیلی خوشحال شدم امروز دم مدرسه دیدمتون بابت شکلات‌هایی که دادین هم خیلی ممنونم شما می‌دونستین که با مادرم تو یه شهر به دنیا اومدین؟ فریبا با شنیدن این پیام صوتی حسابی گریه می‌کنه و قربون صدقه پسرش میره و برای پارسا پیام صوتی می‌فرسته و میگه که منم خیلی خوشحال شدم تو رو دیدم چقدر جالب که من و مادرت توی شهر به دنیا اومدیم سپس ازش می‌خواد تا به مادرش سلامشو برسونه و بعد از فرستادن پیام حسابی گریه می‌کنه.

سوگند تو شرکت تو اتاق بهداد مدارکی پیدا می‌کنه که حسابی جا می‌خوره و تو خونه منتظره تا بهداد برگرده و بهش جواب پس بده. مسعود متوجه رفتن ترنم به دم در خانه مادر ابراهیم شده و به امانی خبرشو میده و میگه که این کارآگاه بازی این خانم می‌ترسم کار دستمون بده و بعد از گرفتن اجازه از امانی به ترنم زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد تا فردا برای جواب دادن یه سری سوالات ببیننش. ترنم اول جا می‌خوره و میگه من که کاری نکردم مسعود میگه می‌دونیم فقط ازتون می‌خوایم به یه سری سوال‌ها جواب بدین همین. بهداد وقتی به خونه میره سوگند سند املاکی که او تو ترکیه خریده را بهش نشون میده و بهش میگه که یواشکی به دور از چشم من تو ترکیه ملک خریدی؟

بهداد بهش میگه دلیل نداشته بهت بگم یه جور سرمایه‌گذاری برای آیندمه برای دوران پیریم سوگند بهش میگه پولشو از کجا آوردی؟ پول خریدن این ملک‌ها از کجا اومده؟ بهداد میگه که تو اون شرکت فقط تو کار نمی‌کنی منم کار می‌کنم و وقتی اصرار سوگند را می‌بینه برای فهمیدن اینکه پولشو از کجا آورده کلافه میشه و بهش میگه اصلاً به تو ربطی نداره تو که حساب کتاب شرکتتو داری از پول تو نیستش سوگند عصبی میشه و او را از خونه بیرون می‌کنه بهداد میگه بهتر خیلی زودتر از این حرفا باید می‌رفتم. اما از شرکت منو نمی‌تونی بیرون کنی چون جز هیئت مدیره‌ ام هروقت بخوام می‌تونم برم هر وقت بخوام می‌تونم بیام بیرون تا زمانی که یه شرکت جدید هم پیدا نکردم از اونجا بیرون نمیام.

او وقتی از خونه بیرون می‌زنه با دختری به نام شیرین قرار می‌ذاره و بهش میگه که آماده شو دو هفته دیگه میری دبی کار مدلینگتو اونجا ادامه میدی بلیط و پاسپورتتو هم جور می‌کنم و به دستت می‌رسونم شیرین حسابی خوشحال شده و بهش درباره ترنم میگه که دوست داشت اونم وارد این حرفه بشه و از این طریق بره خارج از کشور بهداد جا می‌خوره و بهش میگه که یه کاری می‌کنم واسش ولی بهش نگو که درباره‌اش با من حرف زدی سپس تو فکر میره. نسترن وقتی به خونه میره با مادر و پدرش درباره کاری که بهروز داره انجام میده صحبت می‌کنه...

دانلود سریال فریبا قسمت ۲۹ از شبکه سه

https://telewebion.com/episode/۰x۱۱۸bd۸a۶

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

  • بدون نام

    با اینکه فریبا نبود اما بازم بازی قطر و استقلال خوش بود ممنون از اینکه بازی قطر و استقلال را گذاشتید

اخبار ویژه

آخرین اخبار