خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال طوبی| در قسمت چهل و نهم طوبی چه گذشت؟

در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد شما شاهد خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال طوبی از شبکه یک سیما می باشید، همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال طوبی| در قسمت چهل و نهم طوبی چه گذشت؟
صفحه اقتصاد -

سریال «طوبی» به کارگردانی سعید سلطانی و تهیه کنندگی سید حامد حسینی بعد از سریال «فراری» از اواسط مرداد ۱۴۰۳ به روی آنتن شبکه یک سیما رفته است. هومن برق نورد، امین زندگانی، فرهاد آئیش، شبنم قربانی، فریبا متخصص، رامین راستاد، سودابه بیضایی، پرویز فلاحی پور و رحیم نوروزی از بازیگران سریال طوبی هستند. این سریال هر شب از شنبه تا چهارشنبه ساعت ۲۲:۱۵ از شبکه یک سیما پخش می شود. 

خلاصه داستان قسمت ۴۹ سریال طوبی

سلیم تو ماشین به طوبی میگه که من میخوام به خاطر روح مادرم تو موکب سهیم باشم واسه همین باقی مونده پولمو نمیخوام طوبی میگه به یه شرط قبول میکنم که حساب این کارهایی که میکنین بگیری. ماشین بنزینش تموم میشه و سلیم میگه شما تو ماشین باشین برم بنزین گیر بیارم. طوبی وقتی تنها میشه دو نفر میرن سراغش و ازش میخوان هرچی داره بده بهشون طوبی کیفشو میده و میگه همینو دارم فقط سلیم از راه میرسه و باهاشون درگیر میشه و اونا از اونجا میرن. اونا گردنبندی که تو کیف طوبی بود را برداشتن و میرن در ازای پول به نوچه ساعد میدن. آنها فخرالدین را بیهوش میکنن و شبانه از اونجا بیرون میزنن انها از قصد همون گردنبند را تو آب انبار میندازن و میرن.

فردای آن روز طوبی و سلیم با کارگرها رسیدن تو خونه هله  و در حال آماده سازی اونجا هستن برای موکب. زائرهایی از راه میرسن و طوبی تعارفشون میکنه داخل و ازشون پذیرایی میکنن. ساعد به کمک عمران نوچه اش از اون خونه بیرون اومدن و رفتن به یه خونه دیگه و فخرالدین را اونجا دوباره زندانی میکنن. طوبی میره تو آب انبار تا از تو صندوق وسیله برداره که گردنبند عماد را اونجا میبینه و یاد حاج فتاح میوفته که موقع تولد مصطفی و عماد اون گردنبندهارو درست کرده بود برای جفتشون با هک اسم خودشون و گریه اش میگیره. ساعد به عمران میگه باید بری خونه آنیه اونجا طبقه بالا بین یه کتاب لغت فرانسوی یکسری مدارکه باید بری اونارو  برداری ولی حواست باشه آنیه چیزی نفهمه. او به خونه آنیه و حمزه میره، وقتی به داخل میره وانمود میکنه از ساعد خبری نداره و ازشون سراغ ساعدو میگیره انها میگن ما فکر کردیم شما خبری ازش دارین!

عمران به بهونه سرویس بهداشتی میره طبقه بالا و مدارکی که ساعد گفته را برمیداره و از خونه بیرون میزنه آنیه متوجه میشه که  اومده بوده سراغ چیزی و میفهمه که نقشه اش بوده. رسول به تهران زنگ میزنه که پریزاد خوشحال میشه و میگه که ما بالاخره بعد از ۳۰ سال برگشتیم تهران خونه خودمون دیبا الان پیشتونه که باهاش حرف بزنم؟ رسول میگه ما خیلی وقته از هم جدا شدیم پریزاد جا میخوره و میگه چی؟ جدا شدین؟ طوبی تو خونه هله با پسری که همسایه اونجاست میپرسه که تو کسایی که تو این خونه رفت و آمد داشتنو یادته؟ حدودا چند ساله بودن؟ او میگه اونجوری یادم نیست ولی حدودا ۴۰ ساله بودن. یوسف تو تهران به پریزاد. با خوشحالی میگه که مدارکمون اومد دیگه میتونیم راحت پاسپورت بگیریم پریزاد میگه پاسپورت واسه چی؟

یوسف میگه بریم عراق دیگه پریزاد میگه ما دیگه اونجا نمیریم اینو تو گوشت فرو کن! یوسف باهاش بحث میکنه آخرشم میره تو اتاقش با ناراحتی. یوسف و مصطفی وقتی از بیرون میان خونه مصطفی به پریزاد میگه که خاله پولی که مامانم واسه خونه هله میخواست جور شد پریزاد میپرسه چجوری؟ از کجا؟ او میگه جور شد دیگه فعلا چجوریش مهم نیست ولی یکی باید ببره برسونه دست مادرم عراق یوسف میگه من میرم پریزاد میگه بیخود ما کسیو نداریم اونجا واسه چی باید بریم؟ یوسف میگه تو نداری من دارم! و میره تو اتاقش مصطفی به خاله اش میگه بزار بره اصلا خودتم برو بالاخره باید بفهمه که گذشته اش کی بوده چی بوده! پریزاد میگه گذشته مهمه؟ او میگه آزه پریزاد میگه میدونی مادر و پدر اون دختر تو کافه کیه؟

مصطفی سعی میکنه ازش طرفداری کنه و میگه دختر خوبیه از یه خانواده خوب که پریزاد میگه پدر اون باعث شد مادرت بیوفته زندان و تمام بدبختیامون شروع بشه و با عصبانیت میره که مصطفی جا میخوره. آنیه و حمزه زفتن تو خونه هله و از طوبی میپرسن درباره اینکه کی اونجا میمونده طوبی میگه دنیال ساعدی آره؟ اون اینجا مخفی شده بوده؟ آنیه چیزی نمیگه و انکار میکنه و میخواد بره که طوبی میگه این گردنبندو ببین این مال عماده اگه اون اینجا بوده پس میدونه عماد من کجاست! اما اونا بدون هیچ حرفی از اونجا میرن سلیم که از پشت دیوار حرفاشونو میشنوه تو فکر میره....

https://telewebion.com/episode/۰xf۳۹۶۵۸۷

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

  • ناشناس

    عماد زنده است لطفا بگید

اخبار ویژه