خلاصه داستان قسمت ۲ سریال تازه وارد همراه با لینک دانلود مستقیم قسمت ۲ سریال تازه وارد
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲ سریال تازه وارد از شبکه دو سیما را قرار داده ایم، همراه ما باشید.
در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد خلاصه داستان قسمت ۲ سریال تازه وارد از شبکه دو سیما را قرار داده ایم، همراه ما باشید. «تازه وارد» روایتگر ماجراهایی جذاب در قالب اپیزودیک با موضوع خانواده است که در هر قسمت داستان جداگانه ای را با رویکرد افزایش سن جامعه و مسئله فرزندآوری به نمایش می گذارد. این سریال از شنبه تا چهارشنبه هرشب ساعت ۲۱:۳۰ بر روی آنتن میره.
لینک دانلود مستقیم قسمت ۲ سریال تازه وارد
https://telewebion.com/episode/۰xed۲۶۲ee
قسمت ۲ سریال تازه وارد
حمید و دنیا به خاطر تغییر رفتارهای دنیا باهم به مشکل خوردن. دنیا به خاطر رسیدگی بیش از حد حمید به خودش فکر میکنه که زیر سرش بلند شده و مدام بهش گیر میده و دچار وسواس فکری شده و فکر میکنه خانواده حمید باهاش بد شدن و مدام تیکه میندازن بهش. او پیش پروانه دوستش رفته که مشاوره و باهاش درد و دل میکنه و تحت درمان قرار گرفته. چون وضعیتشون جوری جدی شده که وقت دادگاه گرفتن برای طلاق اما دنیا نمیخواد از حمید طلاق بگیره. وقتی به خانه میره با حمید حرف میزنه و میگه مطمئنی تنها راه این زندگی طلاقه؟ نمیشه یکم حرف بزنیم سعی کنیم درستش کنیم؟
حمید میگه با این چیزا میونه ما درست بشو نیست! راه حل ما فقط طلاقه و میخواد بره که دنیا بهش دروغ میگه که من حامله ام حمید که بچه نقطه ضعفش بوده با شنیدن این خبر جا میخوره و خوشحال میشه. فردای آن روز دنیا رفته پیش پروانه و بهش درباره دروغی که گفته میگه که پروانه جا میخوره و میگه این چه دروغی بود که گفتی دیگه؟ حالا میخوای چیکار کنی؟ دنیا میگه چیکار کنم؟ اصلا به حرفم گوش نمیداد! فقط میگفت طلاق! پروانه میگه حالا میخوای چیکار کنی؟ ببین یه متخصص روانشناسی میشناسم دکتر رحیمی برین اونجا بزار دکتر باهاش حرف بزنه قبلش به دکتر بگو که چه دروغی گفتی. روزها گذشته و حمید دنیارو باور کرده و وقتی میخواد او بره به دکتر برای معاینه بهش میگه واسم صدای قلب بچه مونو ضبط کن بشنوم باشه؟ دنیا قبول میکنه و میگه باشه.
دنیا عذاب وجدان داره به خاطر این دروغ و برای اینکه طبیعی تر جلوه کنه شروع میکنه به درخوری کردن تا چاق بشه و حمید متوجه بزرگ شدن شکم و هیکلش بشه. آنها روزها باهم خوش میگذرونن و میرن به گردش و خوش گذرونی و زندگیشون جوری شده که دنیا همیشه دوست داست اما هروقت حرفی از بچه میشه دنیا بهم میریزه و نمیدونه چجوری بگه که دروغ گفته. پروانه باهاش حرف میزنه و بهش میگه که تا کی میخوای ادامه بدی؟ بالاخره میفهمه! هرچی زودتر بگی بهتره. دنیا یه روز وقتی حمید میره سرکار روی آینه اتاق خواب مینویسه با ماژیک که دروغ بوده همه چیز چون نمیخواسته دنیاشو که او بوده از دست بده و بعد از معذرت خواهی کردن اسمشو مینویسه و حلقه سو درمیاره میزاره رو میز و میخواد بره که حالت تهوع میگیره.
او میره تو سرویس بهداشتی و بعد از کمی فکر کردن حدس میزنه که نکنه بارداره او از این فکر گریه اش میگیره و میره آزمایش میده که میبینه جواب مثبته او سریعا میره پیش پروانه و بهش میگه که او خوشحال میشه و تبریک میگه سپس میگه حالا باید بری باهاش حرف بزنی و ماجرارو بگی. او شب با حمید حرف میزنه و میگه که همه جیز دروغ بوده حمید اول عصبی میشه و دعوا میکنه که چرا دروغ گفته بوده اما بهش میگه که خودم میدونستم همون اوایل رفتم پیش دکتر و او همه چیزو بهم گفته بود وقتی دیدم داری واسه زندگیمون چقدر تلاش میکنی گفتم چرا من نکنم؟ ولی خواستم ببینم تا کجا میخوای پیش بری دنیا بهش جواب آزمایشو میده و میگه که واقعا داری پدر میشی ولی الان ۱ ماهشه تازه حمید حسابی خوشحال میشه.
نظر شما