علی مطهری: اگر تایید صلاحیت شوم.../پدرم نباید دکتر شریعتی را به حسینیه ارشاد دعوت می کرد

علی مطهری در مصاحبه ای با عصر ایران گفت: اگر ما به اینجا برسیم که به طور قطعی باید در انتخابات شرکت بکنیم، این واقعا به خاطر وظیفه‌ شرعی و اجتماعی است. با همه انتقاداتی که ما به نظام جمهوری اسلامی داریم، ولی بالاخره اصل این نظام باید حفظ و اصلاح بشود.

علی مطهری: اگر تایید صلاحیت شوم.../پدرم نباید دکتر شریعتی را به حسینیه ارشاد دعوت می کرد
صفحه اقتصاد -

اهم اظهارات علی مطهری را در ادامه بخوانید.

*باید ببینیم چه اتفاق می‌افتد و رفتار شورای نگهبان -که البته برگرفته از رفتار نهادهای اطلاعاتی و امنیتی است- چگونه خواهد بود. باید این را بسنجیم، شرایط جامعه را بسنجیم و میزان مشارکت مردم را بسنجیم [‌و تصمیم بگیریم]. انسان بالاخره در آن شرایط وظیفه خود را تشخیص می‌دهد که چگونه رفتار بکند. الآن نمی‌شود حرف قطعی زد. اگر ما به اینجا برسیم که به طور قطعی باید در انتخابات شرکت بکنیم، این واقعا به خاطر وظیفه‌ شرعی و اجتماعی است. با همه انتقاداتی که ما به نظام جمهوری اسلامی داریم، ولی بالاخره اصل این نظام باید حفظ و اصلاح بشود. برخی رفتارهای غلط باید از بین برود، باید برگردیم به قانون اساسی و باید مجلس برگردد به جایگاه خودش در قانون اساسی. ما اگر احساس کنیم که می‌توانیم اقداماتی انجام دهیم که مجلس برگردد به جایگاه خودش، حتما وارد می‌شویم چون به‌هرحال، ما خودمان را از صاحبان این انقلاب می‌دانیم و معتقدیم اصل این انقلاب باید حفظ بشود، ولی باید اصلاح بشود و در جایگاه وعده داده‌شده قرار بگیرد.

*الآن انحرافاتی پیدا شده که قطعا باید این‌ها از بین برود و به گونه‌ای شده که اصلا مردم راضی نیستند و این نشان می‌دهد که برخی از سیاست‌های ما غلط بوده است. نتیجه کار بالاخره نتیجه خوبی نبوده. مردم در فشار اقتصادی و معیشتی هستند و افق روشنی هم دیده نمی‌شود و کم کم مردم در آن اصول اولیه خودشان شک می‌کنند که نکند آن اصول اولیه غلط بوده، در حالی که آن اصول اولیه درست بوده، بلکه نحوه اجرا غلط بوده و انحراف‌هایی از آن اصول اولیه پیدا شده است. بالاخره افرادی باید بیایند و اوضاع را اصلاح کنند. نمی‌شود عقب بنشینند و به امید اتفاقات باشند. بعضی از سیاست‌هایی که الآن دارد اعمال می‌شود، این‌ها در واقع باعث این مشکلات اقتصادی و فرهنگی شده و باید تغییر بکند.

*نمی‌شود همین‌طور ما بگوییم مرغ ما یک پا دارد و به راه خود ادامه دهیم. این است که بالاخره اگر بشود افرادی وارد مجلس بشوند که مجلس را به جایگاه اصلی خودش برگردانند و مجلسی باشد که واقعا نماینده مردم باشد و حرف‌های مردم در آنجا مطرح بشود، اگر انسان احساس کند می‌تواند در اینجا مؤثر باشد، آدم وارد می‌شود و وظیفه دارد وارد بشود.

*کارآیی و تأثیر مجلس خیلی کم شده، این هم به این دلیل است که دست‌وبال مجلس را بسته‌اند. من قبلا هم عرض کرده بودم که وجود برخی شوراها که قانون‌گذاری می‌کنند، یک محدودیت برای مجلس است. وجود آن هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی که یک هیأت من‌درآوردی و کاملا خلاف قانون اساسی است، یک عامل محدودکننده مجلس است و دست‌وبال مجلس را بسته است؛ مصوبه مجلس را می‌گیرد بررسی می‌کند و گاهی به بهانه مغایرت با یک سیاست کلی آن را نگه می‌دارد تا زمان آن بگذرد، در حالی که غیر از شورای نگهبان هیچ نهادی حق بررسی مصوبه مجلس را ندارد، شورای نگهبان هم صرفا از نظر انطباق با شرع و قانون اساسی می‌تواند بررسی کند.

*همچنین شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا نیز که گاهی قانون‌گذاری می کند مجلس را محدود کرده است. این‌ها همه مجلس را تضعیف کرده‌اند. دیگر ما نمی‌توانیم ادعا بکنیم که این مجلس نماینده واقعی مردم است. لذا مجلس باید برگردد به جایگاه خودش در قانون اساسی. این هم البته باید ابتدا از راه مذاکره و گفت‌وگو باشد و بعضی از این‌ها با خود رهبر انقلاب باید صحبت بشود؛ راجع به شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا و همین‌طور راجع به هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی با خود مقام رهبری باید صحبت بشود. اگر هم چیزی بوده، موقت بوده و به خاطر شرایط خاصی چنین تصمیمی گرفته شده، ولی ادامه کار این‌ها به نظر من اصلا درست نیست. کاملا دست‌وبال مجلس را بسته و نماینده‌ها در مسائل مهم اصلا نمی‌توانند وارد بشوند؛ چون بلافاصله همین‌ها می‌آیند و وارد می‌شوند.

*بعضی چیزها اصلا در مجلس مطرح نمی‌شود و مستقیم می‌رود در شورای عالی سران. خب، این‌ها قانون می‌گذارند و اصلا مجلس اطلاع ندارد. یا مجلس یک مصوبه مهمی دارد، اما آن هیأت عالی نظارت بر حسن اجرای سیاست‌های کلی می‌گوید با فلان سیاست از میان صدها سیاست مخالف است و نگهش می‌دارد؛ مثل رفتاری که درباره لوایح مربوط به FATF رخ داد که چند سال است که این‌ها را نگه داشته‌اند، در حالی که یکی را مجلس تصویب کرد و شورای نگهبان هم تأیید کرد و یکی دیگر را مجلس تصویب کرد و شورای نگهبان یک اشکال جزئی گرفت که قابل رفع بود، بعد رفت در مجمع تشخیص و هیأت نظارت، جلوش را گرفتند. اگر تصویب می‌شد چقدر مؤثر بود در وضع اقتصاد کشور؟! خب، این نشان می‌دهد که آن تصمیم‌گیرنده نهایی مجلس نیست و کاری کردند که گلوگاه مجلس در دست‌شان باشد و آنجایی که مخالفند، مانع مصوبات مجلس بشوند.

*این‌ها را می‌شود با گفت و گو حل کرد و باید صحبت کرد. من در موقعی که در مجلس بودم و زمانی نائب رئیس و در هیأت رئیسه مجلس بودم بارها گفتم این هیأت عالی خلاف قانون اساسی است. شورای سران موقت بوده، چیزی نیست که ادامه داشته باشد و برایش دبیرخانه درست کنند. یا این شوراهای خارج از مجلس، حق قانون‌گذاری ندارند، این‌ها فقط باید سیاست‌گذاری بکنند. این‌ها با صحبت احتمال دارد حل بشود و یک جاهایی مجلس باید مقاومت کند. این خیلی مهم است؛ حالا انتخابات به هر شکلی که انجام بشود، اصلا مجلس باید برگردد به جای خودش. شما بهترین نمایندگان را هم اگر داشته باشید ولی به همین شکل دست‌وبال مجلس بسته باشد، باز هم خیلی مؤثر نخواهد بود. این‌ها باید بحث بشود، در سطح جامعه باید مطرح بشود، در تلویزیون مطرح بشود و مناظره بشود درباره‌اش، با خود مقام رهبری مطرح بشود و راه حل پیدا بشود.

* الآن روحانیت و دولت چنان مخلوط شده‌اند که دیگر روحانیت استقلالی ندارد و مردم آنها را به عنوان پناهگاه خودشان به حساب نمی‌آورند. البته یک علت آن این است که عده‌ای در درون حکومت فکر می‌کنند که با توجه به اصل ولایت فقیه، بقیه روحانیت یا باید مؤید و تاییدکننده باشند و یا باید سکوت کنند و وارد هیچ مسأله‌ای نشوند. خب، این هم اشتباه است. باید در مسائل مهم کشور، اول خود روحانیون وارد شوند. مثلا در موضوع گران شدن بنزین در سال ۹۸ اول باید خود روحانیت و خود مراجع وارد می‌شدند که این چه نحو گران کردن است که بدون صحبت کردن با مردم به طور ناگهانی این کار را می‌کنید.

*در این صورت آن آشوب‌ها صورت نمی‌گرفت و عده‌ای کشته نمی‌شدند. همین طور در موضوع سال گذشته باید خود این‌ها اول وارد می‌شدند و از دولت توضیح می‌خواستند. طوری نباشد که انگار این‌ها حکومتی هستند و با همه کارهای حکومت موافق‌اند. علما باید در اظهارنظر آزاد باشند ولی الآن این طور نیست، خیلی از روحانیون جرأت نمی‌کنند حرف بزنند؛ چون بعدا مواخذه می‌شوند و اذیت‌شان می‌کنند. این خوب نیست. این نگاهی که بعضی‌ها دارند به اصل ولایت فقیه، در واقع اشتباه است. اتفاقا این باعث تقویت ولایت فقیه است که روحانیون و مراجع تقلید در مسائل مهم نظر خودشان را اعلام کنند. ولی خب، در آنجایی که تشتت آرا پیدا می‌شود، طبیعتا نظر ولی فقیه ملاک است.

*ما به گونه‌ای رفتار نکنیم که اصل ولایت فقیه معارض با آزادی بیان و استقلال روحانیت و دموکراسی تلقی شود که یک نفر فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد و بقیه باید عمل کنند و هیچ‌کس هم حق اظهارنظر و انتقاد و اعتراض ندارد. این روش غلطی است و می‌توانیم بگوییم بعضی افراد و دوستان‌نادان انقلاب یک چنین تفکری دارند و می‌خواهند ولایت فقیه را بالا ببرند، در حالی‌که پایین می‌آورند و در واقع دوستی‌های خاله خرسه دارند که می‌خواهند خوبی کنند، بدی می‌کنند. این روش باید تغییر کند و تجربه هم نشان داده است که اصلا بی‌فایده و بلکه به ضرر اسلام و انقلاب بوده است. دوگانگی در گفتار و رفتار ایجاد کرده که افراد در خصوصی یک طور صحبت کنند و در علن نتوانند حرف خودشان را بزنند. 

*در عراق هم آیت‌الله سیستانی فقط در مسائل حیاتی اظهارنظر می‌کنند و به حقوق اهل سنت و پیروان ادیان غیراسلام توجه کافی دارند به طوری که بسیاری از آنها ایشان را رهبر خود می‌دانند. از ویژگیهای ایشان این است که فقط در مسائل حیاتی اظهارنظر می‌کنند و از تعصب شیعه‌گری به دورند. نمی‌شود آن نسخه عراق را به طور کامل در ایران پیاده کرد. هرکدام‌شان شرایط خاص خودشان را دارند. ایران یک اکثریت قاطع شیعه دارد و یک اقلیت سنی و از آن طرف پیروان ادیان غیر اسلام در ایران خیلی کم هستند. شرایط فرق می‌کند با عراق.

*مهمترین نقدی که به پدرم دارم شاید دعوت از دکتر شریعتی به حسینیه ارشاد در حالی که هنوز افکار او را به درستی نمی‌شناختند، است

*درباره به کارگیری اصطلاح خالص سازی با آقای لاریجانی صحبتی نداشتیم، از طرف خود ایشان است. البته محتوایش که قبلا هم مطرح بوده ولی به کار بردن این اصطلاح شاید اولین بار به وسیله ایشان بوده باشد.

*مسئله آزادی بیان به شدت مطرح بوده، مسأله رفاه مردم و توسعه کشور به شدت مطرح بوده در حالی که الآن در گفتمان این دولت مطرح نیست. ما الآن از کشورهای همسایه به شدت عقب مانده‌ایم. الآن اعتبار ما در دنیا کم شده. ببینید! الآن روسیه، چین و اخیرا هم ژاپن از موضع امارات درباره جزایر سه‌گانه حمایت کردند. در واقع اهمیتی برای ایران قائل نیستند. یا طالبان، خیلی برای ایران تره خرد نمی‌کند یا مسأله دالان زنگزور در ارمنستان که آذربایجان و ترکیه می‌خواهند این دالآن را احداث کنند. اگر بتوانند انجام بدهند، مرز ما با ارمنستان از بین می‌رود و راه ارتباطی ما با اروپا و روسیه از بین می‌رود و منحصر به آذربایجان می‌شود.

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه