بلایی که احمدی نژاد بر سر موتلفه آوار کرد | از صعود تا افول حزب موتلفه به روایت رسانه اصلاح طلب

در این گزارش به توضیحاتی درباره بلایی که احمدی نژاد بر سر موتلفه آوار کرد، از صعود تا افول حزب موتلفه پرداخته شده است.

بلایی که احمدی نژاد بر سر موتلفه آوار کرد | از صعود تا افول حزب موتلفه به روایت رسانه اصلاح طلب
صفحه اقتصاد -

«سعید جان! توبه کن، ان‌شاءالله خوب می‌شوی.» این جمله روایت سعید حجاریان از عیادت حبیب‌الله عسگراولادی از او در روزهای بعد از ترورش در بیمارستان است. حجاریان در یادداشتی در مجله مهرنامه درج کرده است: آقای عسگراولادی زمانی که من ترور شده و در بیمارستان سینا بودم، بالای سر من آمد و برای شفای من حمد خواند. آن موقع من بی‌هوش بودم. اول اطرافیان برایم گفتند و بعد خود ایشان برایم تعریف کردند. برایم «حمد» خواند و یک جمله‌ای هم گفت: «سعید جان! توبه کن، ان‌شاءالله خوب می‌شوی.»

حجاریان این یادداشت را با عنوان «برای او که به نام حبیب‌الله بود و به کسوت نیز هم» درباره عسگراولادی و تاثیر شخصیت او بر حزب موتلفه نوشته است. تاثیری که این روزها، یک دهه بعد از درگذشت او بر موتلفه اسلامی سایه انداخته است تا جایی که این روزها دو شمایل حزبی و پارلمانی این حزب مورد تندترین نقدها هستند و بعضا اظهارات‌شان دستمایه شوخی‌های فضای مجازی می‌شود. پیران موتلفه، یکی دبیرکل و دیگر رییس شورای مرکزی، طی روزهای اخیر هم جنجال‌ساز بوده‌اند.

بادامچیان اما تنها چهره پرحاشیه موتلفه نیست، مصطفی آقامیرسلیم که با پوشش و نوع ادبیات و گفتارش در مناظرات انتخاباتی سال ۹۶ بین مردم شناخته شد، بعد از حضور در مجلس به عنوان نماینده تهران به سبب دسترسی به تریبون بارها و بارها با مواضعش حاشیه‌ساز شد، حتی ماجرای زندانی شدن پسرش به خاطر ارتباط با منافقین او را وارد موضع سکوت نکرد و پیشنهادش برای اعدام سریع‌تر معترضان جنجال بزرگی به راه انداخت.

میرسلیم البته در تنشی مستقیم با قالیباف است؛ تنشی که سرانجامی نداشته و شاید میرسلیم می‌خواهد از این طریق سایه و برچسب مبارزه با فساد را به نام خود وصله پینه کند. اصرار او به یادآوری ابهامات درباره پرونده قالیباف در دوران تصدی شهرداری باعث شده است که نزدیکان قالیباف او را به تسویه حساب سیاسی متهم کنند. موتلفهِ پساعسگراولادی روزگار افول خود را می‌گذراند. روزگاری که از سال‌های پایانی دهه ۷۰ آغاز شده بود، اما زیر سایه نام و جایگاه عسگراولادی افول این حزب دیده نمی‌شد.

از صعود تا افول موتلفه

پس از پیروزی انقلاب و پس از کناره‌گیری دولت موقت مهدی بازرگان، اعضای موتلفه در موقعیت‌های کلیدی اقتصادی و سیاسی قرار گرفتند؛ از عضویت علی‌اکبر پرورش و حبیب‌الله عسگراولادی در دولت رجایی و حضور در کمیته‌های انقلاب تا دادستانی اسدالله لاجوردی و ریاست وی بر زندان‌ها، مدیریت کمیته امداد، مدیریت بنیاد مستضعفان و یک دوره وزارت ارشاد میرسلیم.

به دنبال تشکیل حزب جمهوری اسلامی، جمعیت موتلفه نیز به این حزب پیوست. هاشمی‌رفسنجانی شرایط عضویت را در حزب چنین بیان می‌کند: «قرار شد کسانی که عضو حزب جمهوری هستند، وابستگی تشکیلاتی دیگرشان در زندگی سیاسی‌شان نباید موثر باشد، باید تابع حزب باشند. ما شرط‌مان با همه این بود. کسانی که تشکل‌های دیگری دارند، آنها را باید ندیده بگیرند و این آقایان موتلفه‌ای، مسوولیت بخش بازار را برعهده داشته باشند... به هر حال قرارمان این بود که افراد تشکل‌های فرعی، تابع حزب باشند.»

عبدالمجید معادیخواه در گفت‌وگویی تلویحا می‌گوید که موتلفه این شرایط را رعایت نکرده است. معادیخواه گفته است: آنها تشکل خودشان را حفظ کرده بودند و همان زمان که موتلفه‌ای‌ها در شورای مرکزی حزب جمهوری بودند، جمعیت موتلفه شب‌های سه‌شنبه جلسه تشکیل می‌داد و حدود پنجاه نفر از سران‌شان در آن شرکت می‌کردند.

هاشمی‌رفسنجانی روز چهاردهم شهریور ۱۳۶۱ در خاطرات خود می‌نویسد: «جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری] داشتیم. وقت را صرف انتقاد دو جناح از یکدیگر کردیم. آقای مهندس [میرحسین] موسوی و آقای [مسیح ] مهاجری از یک طرف و آقای [اسدالله] بادامچیان و آقای [سعید] امانی از طرف دیگر صحبت کردند.» هاشمی‌رفسنجانی همچنین به «اختلافاتی که بین آقایان عسگراولادی و نبوی درباره انحصاری کردن خرید و فروش برنج و سایر موارد تجارت پیش آمده بود» اشاره می‌کند. در ماجرای نامه انتقادی ۸ نفره نمایندگان مجلس در مورد ماجرای مک فارلین و همچنین ماجرای مقاومت ۹۹ نفره نمایندگان جناح راست در مقابل حکم آیت‌الله خمینی در دفاع از دولت میرحسین موسوی، برخی اعضای جمعیت موتلفه حضور فعال داشتند.

علاوه بر تمامی این موارد موتلفه در انتخابات‌ ریاست‌جمهوری دهه ۶۰ و ۷۰ حضور فعالی داشته است. البته در بیشتر موارد نامزدهای مورد حمایت موتلفه در انتخابات شکست خورده‌اند.

در نخستین دوره، جلال‌الدین فارسی نامزد منتخب حزب بود. در دومین انتخابات، دو تن از اعضای حزب یعنی حبیب‌الله عسگراولادی و سید علی‌اکبر پرورش در انتخابات نامزد بودند، اما به‌رغم این موضوع حزب رسما از محمدعلی رجایی -نامزد حزب جمهوری اسلامی که در انتخابات پیروز شد-حمایت کرد.

این حزب در انتخابات ۱۳۷۶ از علی‌اکبر ناطق‌نوری حمایت کرد. در انتخابات ۱۳۸۸ این حزب پس از حرف و حدیث‌های فراوان در بین اعضای خود، به این نتیجه رسید که از محمود احمدی‌نژاد حمایت کند و در بیانیه‌ای ۶ دلیل برای حمایت خود برشمرد. اما بلافاصله پس از انتصاب اسفندیار رحیم‌مشایی به سمت معاون اولی -که مخالف آن بود-به صف منتقدان دولت دهم پیوست.

مرحوم حسن غفوری‌فرد در انتخابات سال ۱۳۸۰ نیز کاندیدای این حزب شد. در انتخابات ۱۳۹۲، این حزب ابتدا از یحیی آل‌اسحاق حمایت کرد، اما پس از انصراف او از نامزدی در انتخابات، حمایت خود را از علی‌اکبر ولایتی اعلام کرد. این حزب در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶، ابتدا مصطفی میرسلیم را به عنوان نامزد حزب معرفی ولی در آستانه برگزاری انتخابات از سید ابراهیم رییسی حمایت کرد.

با تغییر فضای سیاسی ایران از اواسط دهه هفتاد، جمعیت موتلفه از دیگر نیروهای جریان راست که خود را اصولگرا می‌خواندند، عقب ماند. زمین بازی اصولگرایان از یک طرف به دست نیروهای تازه نفس اصولگرا افتاده بود که یا پیروان تشکل‌هایی مثل انصار حزب‌الله بودند یا مدافع رویکردهای تکنوکرات امثال قالیباف. از طرف دیگر نیز زمین بازی در دست تشکل‌های روحانی بود و در میانه برخورد نیروهای محافظه‌کار با دولت اصلاحات در سال‌های دهه ۷۰ موتلفه زیر سایه غبار انفعال رفت.

انتخاب محمود احمدی‌نژاد در سال‌های میانی دهه ۸۰ مهم‌ترین ضربه را به جمعیت موتلفه وارد کرد. این‌بار آنها را نه رقیبان سنتی، بلکه جوانان راستگرا کنار زده بودند.

همزمان با پایان کار دولت دوم احمدی‌نژاد، اعضای موتلفه هم که چندان با روحانی و خاستگاه سیاسی‌اش بیگانه نبودند، سعی کردند خودشان را به ‌نحوی موتلف دولت نشان دهند، تا آنجا که اسدالله بادامچیان، قائم‌مقام دبیرکل موتلفه همین اسفندماه سال گذشته مدعی شد ارتباط موتلفه و دولت یازدهم در ابتدای مسیر فراتر از یک ارتباط کلامی و شعاری، بلکه ارتباطی عملیاتی بوده یا لااقل چنین قول و قرارهایی بین دولت روحانی و موتلفه اسلامی رد و بدل شده است.

این عضو ارشد موتلفه اسلامی در همان زمان با خبرآنلاین مصاحبه کرد و گفت: مرحوم آقای عسگراولادی هنوز زنده بودند، به دیدار آقای روحانی رفتیم، آقای عسگراولادی به آقای روحانی گفت: «موتلفه شما را منّا می‌داند، آماده همه نوع همکاری با دولت یازدهم است و توقعی نیز درباره پُست دنیایی ندارد.» آقای روحانی نیز گفت: «ما نیز موتلفه را منّا می‌دانیم.» بادامچیان حتی از تعیین یک رابط میان دولت و موتلفه در همان جلسه دوستانه روزهای نخست کار روحانی سخن گفته و مدعی شده بود که «در آن جلسه آقای آل‌اسحاق را به عنوان رابط بین موتلفه و آقای روحانی معین کردیم.» و البته بلافاصله در مقام گلایه درآمده و گفته بود: «در طول این ۵ سال رابط موتلفه یک مرتبه نیز مورد بحث قرار نگرفت.»

یحیی آل‌اسحاق که زمانی یکی از موتلفه‌ای‌های دولت هاشمی بود و وزارت بازرگانی را مدیریت می‌کرد و از قضا چند ماه پیش از داغ شدن تنور همان انتخابات سال ۹۲ که در نهایت به پیروزی حسن روحانی انجامید، به عنوان کاندیدای موتلفه وارد انتخابات شد اما قبل از آنکه موضوع جدی شود، از کاندیداتوری انصراف داد، با تکذیب عضویت خود در حزب موتلفه و حالا جایگاهش به عنوان رابط این حزب و دولت را نیز به ‌طریق اولی تکذیب کرده است. در انتخابات سال ۹۶، مصطفی میرسلیم به عنوان یکی از اعضای اصلی حزب موتلفه اسلامی، خود را کاندید ریاست‌جمهوری کرد. این انتخابات می‌توانست محک خوبی برای اعتبار سیاسی و اجتماعی حزب موتلفه باشد. مجالس و گردهمایی‌های انتخاباتی میرسلیم نشان از عدم مقبولیت اجتماعی او داشت. سالن‌های خالی نشان می‌داد که گفتمان موتلفه برای نسل جوان و مذهبی ایران امروز، جذابیت ندارد.

در میانه راه اما، حزب موتلفه به ناگاه به جای حمایت از کاندیدای خود، به حمایت از کاندیدای رقیب اقدام کرد. موضوعی عجیب که در هیچ حزب سیاسی در سایر جوامع مترقی رخ نمی‌دهد. با این حال بسیاری این اقدام حزب موتلفه را نوعی فرار رو به جلو دانستند تا بار شکست را به دوش نکشند. کما اینکه این روزها نیز در حزب موتلفه کسی اظهارات میرسلیم را گردن نمی‌گیرد.

رای میرسلیم

در نهایت مصطفی میرسلیم با ۴۷۸۲۶۷ رای سوم شد. این رای به‌رغم تلاش موتلفه برای عدم انتساب میرسلیم به خود، پای حزب موتلفه اسلامی نوشته شد. پس از این شکست این‌بار میرسلیم در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد. نام میرسلیم در لیست اصولگرایان به چشم می‌خورد و او توانست تقریبا دوبرابر دور قبل رای جمع کند. میرسلیم که سیاستمداری کهنه‌کار بود، توقع داشت به‌رغم اینکه در تهران دوم شده، به ریاست مجلس برسد. او برای اینکه خود را کاندیدایی مقبول معرفی کند با کنایه‌ علیه فساد اقتصادی قالیباف موضع گرفت، اما مجلس یازدهم با ریاست متداوم قالیباف روزهای پایانی‌اش را می‌گذراند.

از «حمایت از پایداری» تا «تکرار ادبیات تندروها»


موتلفه در یک دهه گذشته همواره سعی کرده است تا در میانه اختلافات بین اصولگرایان و پایداری‌ها میانه میدان را بگیرد. اظهارات دبیرکل پیشین این حزب درباره مصباح‌یزدی در زمان خود بسیار خبرساز شد.

در سال ۱۳۹۴ حبیبی در قامت دبیرکل موتلفه در حالی از قرار دادن نام مصباح‌یزدی در کنار جامعتین برای رهبری جریان اصولگرایی دفاع و تصمیمات موتلفه را مشروط به تصمیمات حزب یکتا اعلام کرد که تا پیش از آن مانند عسگراولادی و بادامچیان و به هویت مستقل حزبی موتلفه تاکید داشتند و برای ائتلاف با سایر گروه‌های اصولگرا خط قرمزهایی برای خود تعیین می‌کردند.

توقف موتلفه

موتلفه‌ای که در انتخابات ۷۶ از کاندیداتوری ناطق‌نوری حمایت کرده بود حالا طی بیش از یک دهه در نقطه‌ای ایستاد که مدافع همترازی مصباح‌یزدی و جامعتین باشد. این مساله البته از چشم گعده‌های روحانی و شیوخ اصولگرا دور نماند.

شاید بتوان گفت از زمانی که محمدنبی حبیبی به جای بزرگان موتلفه بر صندلی دبیرکلی این حزب اصولگرا جلوس کرده تا حدودی افول نظری موتلفه شتاب گرفته است. تردیدی نیست که دهه ۶۰ و بعد از آن دولت‌های هاشمی‌رفسنجانی دوره اوج قدرت سیاسی موتلفه در سپهر سیاسی ایران بود، اما به نظر می‌رسد سران موتلفه بعد از وفات عسگراولادی، بر سر دو راهی ماندن یا عبور از هاشمی راه اول را برگزیدند و طبل رادیکالیسم را به ادامه راه هاشمی ترجیح دادند. سخنان چهره‌های موتلفه بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۸ و در سال‌های ابتدایی و میانی دهه ۹۰ علیه اعتدال‌گرایان تا آنجا دامن گستراند که حتی هاشمی‌رفسنجانی نیز مخاطب حملات قرار گرفت.

آنچه نبی حبیبی در سال ۱۳۹۴ در ارتقای جایگاه سیاسی مصباح‌یزدی بیان کرد نیز ادامه همین رویه بود. حبیبی برخلاف پیشینیان یک نظریه‌پرداز سیاسی نبود و در سال‌های دهه ۹۰ هم خودش و هم حزب تحت مدیریتش را در دام جریان‌سازی اصولگرایان تندرو علیه دولت اعتدالی گرفتار کرد؛ برهه‌ای تاریخی که تفاوت موتلفه حبیبی با موتلفه عسگراولادی را بیش از پیش مشخص کرد.

هر چند حزب موتلفه تا سال‌های میانی دهه ۸۰ به عنوان یکی از مهم‌ترین تشکل‌های سیاسی جریان راست محافظه‌کار در کنار جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و گروهی از احزاب اقماری تحت عنوان ائتلاف پیروان خط امام و رهبری به فعالیت سیاسی پرداخت، اما در یک دهه گذشته برخلاف تشکل‌های راست رادیکال، هیچ چهره برجسته جدیدی را حتی وارد حاشیه‌های جریان اصولگرا و انقلابی نکرده است. به روایت مجتبی توانگر، چهره قالیبافی مجلس یازدهم، پیرمردهای آن هم توانایی جذب آرای مردم برای ورود به مجلس را ندارند.

شاید به همین دلیل است که ریش‌سفیدان و سنتی‌های حزب برای ادامه حیات ادبیات تندروترین بخش‌های اصولگرا را تکرار می‌کنند. اما تکرار این ادبیات هم بعید است بتواند برای آنها وزن سیاسی خاصی را در لیست‌های انتخاباتی آتی به همراه بیاورد.

مصطفی میرسلیم این روزها واقعی‌ترین شمایل موتلفه است. او که به عنوان نماینده این حزب در انتخابات ریاست‌جمهوری گذشته شکست سختی خورده، حتی در انتخابات درون گفتمانی هیات رییسه مجلس طی چهار سال نیز نتوانست همفکران خود را به حمایت از خود قانع کند. در طرف دیگر دبیرکلی بادامچیان نیز نتوانسته موتلفه را از وضعیت انفعال و بی‌اعتنایی درون جریان اصولگرایی خارج کند. به نظر می‌رسد که حزب موتلفه که زمانی یکی از قدرتمندترین احزاب درون حاکمیت با قدرت لابی‌گری بالا بود دیگر نفوذ چندانی ندارد نه در میان شیوخ اصولگرا و نه در میان جوانان انقلابی.

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه